درگذشت زندهياد آيتالله محمدمهدي رباني املشي، دادستان فقيد كل كشور، يكي از مشكوكترين پروندهها در طليعه انقلاب اسلامي بود كه ابعاد فاجعهانگيز آن بعدها با دستگيري مهدي هاشمي معدوم و اعضاي باند او برملا شد. او در بخشي از اعترافات خود به نكات تأملبرانگيزي اشاره كرد و گفت: «چند ماه پس از مجلس خبرگان تدوين قانون اساسي و ملاقات آيتالله رباني املشي با آقاي منتظري و صحبت با وي درباره جريانات آينده رهبري، تصميم گرفته شد به ايشان ضربهاي بزنيم. به اين ترتيب كه از داروهاي مسمومكننده و سرطانزا استفاده و به صورت نامرئي ايشان را مسموم كنيم تا در اثر مسموميت به سرطان كشنده مبتلا شود. در اين زمينه از فردي كه مورد اعتماد مرحوم رباني املشي بود استفاده شد. مدتي گذشت و تأثير دارو معلوم نشد، اما بالاخره دوستان خبر دادند ايشان به سرطان مبتلا و براي مداوا به خارج اعزام شده است!»
اين اعترافات هولناك، پرده از توطئه بزرگي كه سيدمهدي هاشمي و باند مخوف او براي انقلاب و نظام نوپاي اسلامي تدارك ديده بودند، برداشت. توطئهاي كه در صورت ادامه بيتوجهي به اين عنصر خيانتكار فجايع بيشتري را براي انقلاب رقم ميزد.
فقيد سعيد، حضرت آيتالله محمدمهدي رباني رانكوهي معروف به رباني املشي از ياران ديرينه و صديق امام خميني از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، از اعضاي فعال حزب جمهوري اسلامي، نماينده مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي و دادستان كل كشور در سال 1313 در قم به دنيا آمد. ابتدا در محضر پدر مقدمات علوم ديني را آموخت و سپس از محضر بزرگاني چون امام خميني و آيتالله بروجردي كسب فيض كرد.
آيتالله رباني املشي در اواخر دهه دوم زندگي و در جريان نهضت ملي شدن نفت، شور و شوق زيادي در حمايت از رهبران نهضت از خود نشان داد. او در مدرسه فيضيه تحصيل ميكرد كه حكومت پهلوي تصميم گرفت استخوانهاي رضاخان را به ايران بياورد و در قم دفن كند. مرحوم رباني املشي در كنار شهيد عبدالحسين واحدي و فدائيان اسلام، مردم را به اعتراض عليه اين حركت رژيم برانگيخت و در همين سالها بود كه با شهيد نواب صفوي آشنا شد. وي در مبارزه عليه لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي به رهبري امام خميني، از هيچ كوششي دريغ نكرد. در محرم سال 1342 براي تبليغ به املش رفته بود كه خبر دستگيري حضرت امام و قيام 15 خرداد را شنيد و پس از ايراد يك سخنراني تند، همراه پدر با تهيه دو دست كفن راهي تهران شد.
وي در دي ماه سال 1343 به پيشنهاد مرحوم شيخ غلامحسين جعفري همداني، امام جماعت مسجد بازار تهران شد، اما به خاطر سخنرانيهاي افشاگرانهاش در دوم دي ماه دستگير و زنداني شد. زندانها و تبعيدهاي مكرر نتوانست اين روحاني مجاهد را وادار به سكوت و تسليم كند. وي يك بار هم در 20 ارديبهشت سال 1351 همراه با آيتالله محمدعلي گرامي، آيتالله محمد يزدي و آيتالله احمد جنتي در قم بازداشت و روانه زندان شد. در 22 مرداد سال 1354 همراه با 25 تن از روحانيون، به سه سال تبعيد - 11 ماه در شوشتر، دو سال و يك ماه در فردوس و باقي را در شهر بابك و جيرفت- محكوم شد و در اين دوره با آيتالله خامنهاي و آيتالله مكارم شيرازي همراه بود.
پس از پيروزي انقلاب، به فرمان امام مأموريت يافت كه در رأس هيئتي از فضلاي حوزه علميه، به استانهاي گيلان و مازندران برود و از نزديك مشكلات و مسائل مردم آن خطه را بررسي كند و در رفع كمبودها بكوشد. او در سال 1358 به رياست شعبه اول دادگاه عالي انقلاب، در 3 خرداد سال 1359 با حكم امام به عضويت ستاد انقلاب فرهنگي، در سال 1360 پس از شهادت شهيد آيتالله بهشتي به سمت دادستان كل كشور، در سال 1360 به عضويت شوراي عالي قضايي، در سال 1361 به عضويت شوراي نگهبان انتخاب شد كه تا سال 1364 در اين سمت بود. وي در اولين دوره انتخاب مجلس خبرگان رهبري در سال 1361، از سوي مردم خراسان به نمايندگي برگزيده شد و در مجلس هم عضو هيئت رئيسه بود. در فروردين سال 1363 در دومين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي از طرف مردم تهران انتخاب و در دومين سال مجلس نايب رئيس مجلس شد.
سرانجام اين عالم خدوم و مجاهد نستوه پس از سالها مبارزه خالصانه، در اثر بيمارياي پررنج و جانكاه، در 17 تير سال 1364 جان به جانآفرين تسليم كرد و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) در قم به خاك سپرده شد. يادش گرامي باد.