در پاسخ بايد گفت البته در جريان اصلاحات افراد نجيبي هستند كه شالوده شكن نيستند، اما دفاع يكپارچه بعد از آن همه سياهي آشكار مسئله را پیچیدهتر ميكند.
وقتي با جواناني كه خود را اصلاحطلب ميدانند، صحبت ميكنيد اصلاً مرز جمهوري اسلامي و غيريت را نميشناسند. مصدق و امام برايشان فرقي نميكند. نخبگان اصلاحطلب همچون تاجزاده با جلسات متعدد محفلي دموكراسيخواهي را فراتر از جمهوري اسلامي براي آنان تبيين ميكنند. گردانندگان بي بيسي اصلاحطلبان هستند.
شناخته شدهترین آنها كه در دفتر خاتمي بولتن مينوشت، اكنون مسئول مچگیری از رهبري است و كارويژه به عهده دارد. بي بيسي حتي از افراد و ليست انتخاباتي شما حمايت ميكند. بهنود و همه كاركنان بي بي سي توئیتهای اصلاحطلبان را ريتوئيت ميكنند. شالوده شكني را اگر خواستيد در بعد رفتاري در طراحي فتنه 88 بجوييد و يادي از ستاد قيطريه كنيد يا به سخنان کروبی در دانشگاه آزاد نجفآباد مراجعه كنيد كه تهديد به لو دادن خانههاي تیمیتان ميكرد. شالوده شكني را در بعد گفتاري و نوشتاري به کتابها و مقالات اكبر گنجي، حجاريان، تاجزاده، جلايي پور، مؤمنی، علوي تبار و اصلاحطلبان خارج از كشور ببينيد. از انجمن اسلامي دانشگاه الزهرا تا ازدواج سفيد و همسويي با منافقين را در خانم حقیقتجو جستوجو كنيد. کتابهاي حجاريان را بخوانيد، سكولاريسم را مجدداً مرور كنيد. نخبگاني كه خود را اصلاحطلب ناب ميدانند، نه با سیاستهای كلي نظام نسبت دارند و نه براي استمرار اسلاميت نظام در عين مطالبات مطروحه ايدهاي دارند. عناصر گفتمانیشان به جز اسلام رحماني، با عناصر گفتماني ليبراليسم صد درصد تطبيق دارد.