حجتالاسلام شهید علی تمامزاده با نام جهادی ابوهادی، یکی از روحانیون شهید مدافع حرم است که از کودکی تا پایان زندگی دنیوی، از کار فرهنگی در خانه، محله، مدرسه، مسجد، محل کار و حتی جبهه نبرد با مزدوران دشمن صهیونیست، غافل نشد. او از بین گروه دوستانش، اولین کسی است که وارد حوزه علمیه شد و به همین دلیل دوستانش به شوخی او را «حجتالاسلام، اولْ مسلمین» صدا میزدند! فرصتی دست داد تا در فرهنگسرای بخش صفادشت شهرستان ملارد که محل آخرین فعالیتهای فرهنگی شهید تمامزاده در ایران نیز بود، با یکی از همکاران ایشان گفتوگویی داشته باشیم. آقای شهرابی از فعالان جبهه فرهنگی مطیعون (شهدای گمنام) خاطراتی از شهید تمامزاده برایمان گفت که ماحصلش را پیشرو دارید.
فصل آشنایی
شهید تمامزاده، مسئول فرهنگی دفتر امام جمعه صفادشت و امام جماعت روستای کهریزک صفادشت بود. من هم به عنوان مسئول دفتر امام جمعه با ایشان همکار بودم. مدتی بعد از آغاز همکاریمان، متوجه شدم که پیگیر رفتن به سوریه است. سعی میکرد با مدافعان افغانستانی مقیم ایران (تیپ فاطمیون) ارتباط بگیرد، موفق هم شد. اولین بار با کارت یکی از افغانستانیهای مقیم ایران به سوریه اعزام شد. آنجا کارهای فرهنگی انجام میداد تا اینکه بچههای حفاظت او را شناسایی میکنند و به ایران برمیگردانند، اما شهید توسلی (ابوحامد) که ارتباط خوبی با ایشان گرفته بود، قول میدهد که تمامزاده را به سوریه برگرداند. کمی بعد، ابوحامد به شهادت میرسد، اما در مراسم تشییع ایشان، افرادی که در جریان قول ابوحامد بودند، کارهای اعزام تمامزاده را انجام میدهند.
نوشتن از شهدا
سال ۹۲ ما نشریهای با محتوای نسبتاً سیاسی و انتقادی را در چهار صفحه تولید میکردیم و در بخشی از آن به شهدای دفاع مقدس میپرداختیم. اواخر سال ۹۳، یک نسخه از این نشریه را به دفتر امام جمعه برده بودم که به دست حاج آقا تمامزاده رسید. ایشان پیگیری کردند تا نویسندگان و ناشر نشریه را (که آن روزها فرمانداری جلوی چاپش را گرفته بود) ببینند. وقتی وارد گروه مطیعون شد، مطالب زیادی را در مورد سه شهید مدافع حرم، علیرضا توسلی (ابوحامد)، رضا بخشی (فاتح) و شهید مهدی صابری (غلامحسین) آماده کرده بود. تا قبل از آن بحث مدافعان حرم و خصوصاً فاطمیون، خیلی برایمان گنگ بود، اما مطالب شهید تمامزاده ذهنمان را روشن کرد. شهید در بعضی نشریههای انقلابی مطلب مینوشت. حتی با هزینه شخصیاش بعضی نشریههای انقلابی را تهیه و در نماز جمعه کرج توزیع میکرد.
خدمت به مردم
دفتر امام جمعه، محل مراجعات مردم، خصوصاً نیازمند است. غیرممکن بود کسی به دفتر مراجعه کند و شهید تا حد توانش به او کمک نکند. در مورد مردم نیازمند و خانوادههای فاطمیون بسیار دغدغهمند بود. میگفت: وقتی منطقهای را در سوریه فتح کردیم، متوجه شدیم وهابیها پکهای فرهنگی غنی (دستگاه پخش صوت، DVD، کتابهای جذاب و...) دارند و تبلیغات گستردهای انجام میدهند. حاج آقا تلاش میکرد پکهای فرهنگی مناسبی برای رزمندههای فاطمیون تهیه و بین آنها توزیع کند.
الگوی فاطمیون
حاج علی تمامزاده «شهید مهدی صابری» را به عنوان الگوی فرهنگی، رفتاری، اخلاقی و حتی تحصیلی برای بچههای فاطمیون مطرح میکرد؛ چون شهید صابری یک نیروی تحصیلکرده بود که در سوریه به شهادت رسیده بود. حاج آقا آنقدر به کارهای فرهنگی اهتمام داشت که در سوریه علاوه بر رزمندگی، از انجام این کارها غافل نمیشد. تشریح مسائل اعتقادی و شرعی، بصیرتافزایی و روشنگری، توزیع اقلام فرهنگی (دفترچه و خودکار برای نوشتن خاطرات یا وصیتنامه، سربند و...) از فعالیتهای ایشان در میدان جنگ بود! یادم است روزی در جلسه مطیعون گفت: «من حامل عرض تشکر فراوان رزمندهها در سوریه هستم. بچهها اصلاً فکر نمیکردند جز خانوادههایشان کسی به یادشان باشد.» ما با این سخنان، توان مضاعفی گرفتیم و احساس غرور کردیم.
پرچم فاطمیون
شهید تمامزاده به ما میگفت: «پرچم شناساندن فاطمیون و غربت خانوادههایشان را به دست شما سپردم؛ نگذارید این پرچم به زمین بیفتد.» یکی از برنامههایی که شهید بسیار از آن استقبال میکرد این بود که یک جشنواره برگزار کنیم تا کودکان و نوجوانان، در مورد مدافعان حرم، نقاشی بکشند و این نقاشیها را برای رزمندههای سوریه بفرستیم. در واقع مایل بود بچهها هم وارد فضای مقاومت و جهاد شوند. اواخر عمر شریفش یکی از دغدغههای اصلیاش این بود که در بحث کتاب، شعر و موسیقی برای مدافعان حرم فعالیت کنیم. در آخرین دیدارمان هم جلسهای با یکی از خوانندگان مطرح پاپ کشور داشت. بهروز بود و سعی میکرد از ظرفیتهای فرهنگی و هنری در تمام ابعاد، برای انرژی دادن به مدافعان حرم استفاده کند.