اگر کودک موجودی جدید است پس باید مسیری جدید را امتحان کند و نه مسیری که ما برای خود انتخاب کردهایم. اینگونه رشد کردن یعنی آنچه صرفاً ما از او میخواهیم باعث میشود کودک فقط قد بکشد، اما بزرگ نمیشود. بزرگ نمیشود، چون به انتخاب خود زندگی نمیکند. او به انتخاب خود مسیریابی نمیکند. کودک به کسی دیگر بودن عادت میکند. فراموش نکنیم فرزندآوری و فرزندپروری یکی از حساسترین کارهای روی کره زمین است.
زندگی یک انسان کاملاً در دستهای شما است. میتوانید او را یک فرد شاد، موفق، هدفمحور، باادب و انسان تربیت کنید یا از او یک آدم آهنی سرد، فرمانبردار، بیاراده و منزوی بسازید. بسیاری از والدین فکر میکنند که کودک درک نمیکند، حس نمیکند و هیچ انتظاراتی ندارد، اما به او همان عقلی داده شده است که شما دارید پس درک میکند ولی به اندازه خود. او حس میکند شما برای او وقت نمیگذارید و غرق دنیای دیگر هستید، او حس میکند برای شما چقدر اهمیت دارد، او انتظار دارد که احترام ببیند تا احترام گذاشتن را یاد بگیرد و به طور متقابل برای شما جبران کند. کودک با دو چشم کوچک خود، گوشهای کوچک خود و ذهنی بزرگتر از تصور شما همه چیز را دقیق ثبت میکند و بعدها بازتاب آنها را به خود شما برمیگرداند، لذا باید به نوعی رفتار کنید که از کرده خود پشیمان نشوید. او شاید به ظاهر در حال بازی کردن باشد، اما گوشهای خود را در کنار پدر و مادر گذاشته است و فکر خود را با حرفهای والدین تعلیم و تربیت میدهد. دنیای کودکانه بسیار دقیق و زیرکانه است. البته چنین ذکاوت و ظرافتی عجیب و دور از انتظار نیست و این والدین هستند که او را دست کم میگیرند. یک ذهن تمیز، باز و آماده پذیرش دنیایی از اطلاعات در مقابل شما قرار دارد. اگر در مقابل کودک خوب دیگران را بگویید او هم یاد میگیرد به دنبال عیبجویی از اطرافیان نباشد. اگر در مقابل کودک بذر نفرت و خشم از دیگران را بکارید او هم یاد میگیرد روی انسانیت چشم بپوشاند و یک جنگافزار مدرن باشد. از این رو، باید درباره استفاده از کلمات بسیار دقیق باشید. کلمات بار سنگینی را با خود حمل میکنند و زمین جان کودک آماده کاشت و پرورش هر نوع گیاهی است و این شما هستید که به عنوان باغبان میتوانید گلزار داشته باشید یا زمینی با علفهای هرز. شما در برابر دنیایی که به وجود آوردهاید مسئول هستید و باید امانتدار خوبی باشید. اگر بیش از اندازه سخت بگیرید ۱۰۰ نوع آسیب وارد خواهید کرد و اگر بیتوجه باشید هم هزار نوع ضرر به کودک خود خواهید زد. شما حق ندارید حق انتخاب کردن، لذت بردن، فکر کردن و حس کردن را از او بگیرید، بلکه شما فقط راهنما هستید و انتخاب راه با خود او است. پس چه بهتر راه را به درستی نشان دهید و از روی لجاجت و سختگیری بدتر او را به ورطه انزوا، فرار، افسردگی، سرکشی و گستاخی نکشید. پدر و مادر باید به او مرز احترام، آزادی، بزرگمنشی و مسئولیتپذیری را هدیه بدهند. فرزندآوری و فرزندپروری فقط برای بقای نسل و بشر نیست بلکه باید انسان تربیت کرد و انسان به جهان بخشید. بقای انسانیت و انسانی زندگی کردن مهمتر است.
یکی از مسئلههایی که زیاد به آن توجه نمیشود حریم خصوصی کودک نام دارد. او هم یک انسان است پس بدن، اتاق، افکار و عواطف خصوصی دارد. والدین باید به مرزهای کودک احترام بگذارند تا او یاد بگیرد که هر انسانی احترام و حدودی دارد. پدر و مادر در قدم اول باید به کودک نشان بدهند که بدن او بسیار ارزشمند و قابل احترام است. هنگام استحمام کودک یا تعویض لباسهای او باید از کودک اجازه بگیرید و بعد به بدن او دست بزنید تا او متوجه بشود که جسم انسان گرانبها است. هنگام ورود به اتاق او باید در بزنید تا کودک از همان کودکی متوجه بشود که برای ورود به حد و حدود انسانها باید از آنها اجازه بگیرد. هنگام حرف زدن و نظر دادن کودک بسیار با احترام و دقیق به او گوش بدهید، چون باید متوجه بشود حرف و افکار هر انسانی متین و قابل تأمل است.
والدین باید به کودک بگویند که در صورت عدم رضایت از چیزی باید حرف بزند و اعتراض کند، اما نه با دعوا و حدشکنی. او باید متوجه بشود که با دندان، گرهای باز نمیشود بلکه باید از دستهای منطق خود استفاده کند. سعی کنید این بار به جای فریاد زدن در برابر خطای او کمی سکوت کنید تا خود او سنگینی اشتباهش را متوجه شود. کودک را با سکوت متعجب کنید تا مجبور شود درباره رفتار خود فکر کند. مطمئن باشید که سکوت شما تأثیر بیشتری روی اصلاح او میگذارد. کودک در برابر فریاد، فریاد میزند. اما در برابر سکوت، قرار پیدا میکند و فکر خواهد کرد. او بچه است و بچگی میکند، اما شما که انسانی بزرگ هستید چرا هنگام خشم بچگی میکنید. هیچ وقت برای شکستن سنگ از تیشه و سختافزار استفاده نکنید بلکه آن را زیر قطرات آب قرار دهید تا ذره ذره ترک بردارد. صبر و متانت شما سنگ خطا و اشتباهات او را بهتر از بین میبرد.
اگر در خانه قانونی وجود دارد به طور حتم دلیل محکمی هم دارد در نتیجه، علت آن قانون را به او یاد بدهید. بله و چشم گفتن کورکورانه هیچ وقت کودک را بزرگ نمیکند. کودک باید بداند برای چه چیزی تنبیه و تشویق میشود. توهین و شکنجه روانی هنگام خطا به کار هیچ کس نمیآید. او باید دلیلمحور باشد و به جای گریه کردن در پی راهحل مسئله بگردد. هدف شما فقط قد کشیدن و بزرگ شدن حجم بدنی کودک نیست بلکه شما باید فکر و بینش کودک را گسترش دهید. یکی دیگر از اشتباهات والدین این است که جلوی جمع و چشم دیگران کودک را تنبیه میکنند تا اطرافیان بگویند عجب مادر و پدر منظم و دقیقی هستند، اما حرف دیگران هیچ اهمیتی ندارد. کودکی که جلوی جمع سرزنش بشود، تنبیه بشود و توهین بشنود همیشه سرخورده و سرافکنده خواهد بود. او را در خفا و در حریم خصوصی خود آموزش بدهید تا او یاد بگیرد که خطای دیگران را در جمع نباید فاش کند و بخشندگی و بزرگی زیباترین صفت انسان است.
شما دنیایی جدید را به وجود آوردهاید و نمیتوانید نسبت به آن سهلانگار و بیدقت باشید. اگر قرار است او را نادیده بگیرید پس هیچ وقت او را به وجود نیاورید. یک گل در گلدان هم نیاز به توجه و رسیدگی دارد چه برسد به کودک که قرار است فردا روزی والد کودکی دیگر باشد. در نتیجه زنجیره تربیت درست را با بیاهمیتی یا سختگیری پاره نکنید و به فردای بشریت لطمه نزنید.