کد خبر: 928749
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۷ - ۲۳:۳۹
محمدصادق عابديني
جديدترين تقريظ مقام معظم رهبري روي يك كتاب، امروز با رونمايي از يادداشت ايشان بر كتاب «فرنگيس» منتشر مي‌شود. «جوان» به مناسبت اين اتفاق، گفت‌وگوي كوتاهي با مهناز فتاحي، نويسنده كتاب «فرنگيس» داشته است.
كتاب فرنگيس، شرح زندگي خانم فرنگيس حيدرپور است، براي شروع مي‌خواهيد از نحوه آشنايي تان با سوژه كتاب بگویید؟
خانم حيدرپور زن مرز‌نشینی است که در سال 59 موفق مي‌شود با تبر يك سرباز بعثي را بكشد و سرباز ديگري را به اسارت دربياورد. تنديسي از وي به عنوان نماد مقاومت بر بالاي پارك شيرين در شهر كرمانشاه نصب شده است. من چند باري آن تنديس را ديده بودم. درباره وي كه پرس‌وجو كردم، متوجه شدم چه شخصيت بزرگي دارد، البته تا پيش از نگارش كتاب، تنها چند مصاحبه كوتاه از وي منتشر شده بود. وقتي در سال 89 مي‌خواستم براي نوشتن خاطراتش سراغ او بروم، خيلي‌ها به من مي‌گفتند كه نرو! چون فرنگيس اصلاً حوصله حرف زدن ندارد. وقتي هم به وي گفتم كه مي‌خواهم كتاب خاطراتت را بنويسم، گفت: «خاصيت اين كار چيست؟ كتاب به چه دردي مي‌خورد؟» به او حق مي‌دادم، چون در جواني همسرش را از دست داده و به سختي چهار فرزندش را بزرگ كرده بود.
چرا دوست نداشت خاطراتش را بنويسيد؟
مي گفت كار مهمي نكردم، هر كس هم به جاي من بود همان كار را مي‌كرد اما به او توضيح دادم كه كتاب مي‌تواند معرف تاريخ و مردم ما باشد و داستان زنان و مردان قهرمان اين كشور را بيان كند. وي وقتي فهميد من هم فرزند جنگ هستم و پدرم نظامي بوده و در نزديكي محل زندگي آنها خدمت مي‌كرده، رضايت داد كه درباره زندگي‌اش صحبت كند.
شرح‌نويسي خاطرات كسي كه تمايلي به حرف زدن نداشت، سخت نبود؟
وقتي همدل شديم و فهميد مثل هم هستيم، شروع به صحبت كرد، اما خيلي از خاطراتش را خلاصه مي‌گفت، بسياري از مسائل را نمي‌گفت يا خودسانسوري مي‌كرد. حتي مي‌گفت اگر از كسي اسم بياورم، ممكن است آن فرد ناراحت شود. بالاخره خصوصيات فرهنگي منطقه را هم بايد در نظر گرفت. براي مثال وقتي قرار بود عكس دسته‌جمعي را كه دختر فرنگيس در آن بود در كتاب بياوريم، نزديك به دو هفته طول كشيد تا داماد فرنگيس اجازه اين كار را داد.
معمولاً نوشتن درباره سوژه‌هاي دفاع مقدس به نويسنده‌ها پيشنهاد مي‌شود، درباره شما گويا برعكس بوده؟
بله، كسي به من نگفت درباره فرنگيس بنويسم، خودم اين سوژه را دنبال كردم.
به اين اشاره كرديد كه خودتان فرزند جنگ هستيد، چه شد كه به نوشتن درباره دفاع مقدس پرداختيد؟
من فقط نويسنده ادبيات دفاع مقدس نيستم، من راوي دفاع مقدس هستم. پدرم نظامي و خانه‌مان در قصر شيرين بود. ما پيش از آغاز رسمي جنگ تحميلي با آن روبه‌رو شديم و پدرم كه فرمانده پاسگاه مرزي بود، اوايل شهريور ماه سال 59 در همان پاسگاه زخمي شد. من با جنگ زندگي كرده ام و از همان كودكي درباره آن مي‌نوشتم. كلاس اول راهنمايي بودم كه اولين نوشته‌هايم درباره جنگ در مجلات آن زمان منتشر شد. به قول نويسنده‌ها موضوع جنگ و آسيب آن بر زندگي كودكان از همان دوره با ذهنم گره خورد. بعد از آن بود كه كتاب «طعم تلخ خرما» كه برگرفته از كتاب خاطراتم بود را نوشتم.
در ميان كتاب‌هاي مشهور ادبيات دفاع مقدس، كمتر پيش آمده بود كه به موضوع كرمانشاه در جنگ پرداخته شود و از اين نظر «فرنگيس» يك نمونه موفق است!
در سال‌هاي اخير، چند اثر درباره كرمانشاه منتشر شده است ولي زماني كه شروع به نوشتن درباره دفاع مقدس در كرمانشاه كردم، من را به چشم زني مي‌ديدند كه مورد بي‌اعتنايي قرار گرفته و از او حمايتي نمي‌شود اما به كارم اعتماد داشتم و براي نوشتن منتظر حمايت ديگران نبودم. خدا را شكر در اين دو سه ساله روند خوبي به راه افتاده است، اما بايد توجه داشت كه نبايد صرفاً به روايت ساده از يك ماجرا بسنده كرد و با چند مصاحبه هول‌هولكي كتاب جمع كرد. نويسنده بايد خودش را وقف نوشتن براي دفاع مقدس كند تا موضوعي كه در دست دارد به خوبي پرورش پيدا كند، به خصوص در كرمانشاه كه خط مقدم جنگ بوده و ابتدا و انتهاي جنگ در آنجا رخ داده است. اينجا پر سوژه‌هاي ناب و مردماني است كه هر كدام قهرماني بزرگ و داراي خاطرات زياد هستند. اگر درست عمل مي‌شد بايد تا امروز صدها كتاب فاخر درباره جنگ در كرمانشاه نوشته مي‌شد.
برسيم به موضوع تقريظ مقام معظم رهبري بر كتاب «فرنگيس»، چه زماني متوجه شديد كه اين كتاب مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفته است؟
12 بهمن سال گذشته، در ديدار نويسندگان با حضرت آقا حضور داشتم. از آقا پرسيدم كه روي كتاب من يادداشتي نمي‌نويسيد؟ ايشان كتاب را مي‌شناختند و گفتند: «فرنگيس همان زني است كه با تبر يك سرباز عراقي را كشته و مجسمه‌اش را ساخته اند» و بعد گفتند: «كتاب را هنوز نخوانده‌ام». من باز اصرار كردم كه روي كتاب من هم يادداشت بنويسد، ايشان فرمودند: «اگر كتابي دلم را بلرزاند حتماً درباره آن مي‌نويسم» و من هم گفتم اميدوارم اين كتاب دل شما را بلرزاند. حدود دو هفته پيش اطلاع دادند كه حضرت آقا روي كتاب تقريظي نگاشته‌اند. هفته قبل هم مقام معظم رهبري در جلسه با هنرمندان و نويسندگان، مي‌فرمايند: «بگذاريد بدانند در آبادان چه گذشت، در خرمشهر چه گذشت، در جنگ‌ها چه گذشت، در روستاهاي ما چه گذشت. بر اين شرح حالي كه براي اين خانم كرمانشاهي- فرنگيس- نوشته‌اند، من يك حاشيه‌اي آنجا نوشتم، در آن حاشيه نوشتم، ما واقعاً نمي‌دانستيم در روستاهاي منطقه‌ جنگي چه حوادثي اتفاق افتاده.»
خانم فرنگيس كه ابتدا دوست نداشت خاطراتش را بنويسيد، وقتي اين خبر را شنيد، واكنشي نداشت؟
هفته پيش با هم صحبت مي‌كرديم، از شنيدن خبر تقريظ بسيار خوشحال بود و پس از سال‌ها خنده از ته دل وي را ديدم. به من گفت، اگر مي‌دانستم اين كتاب چه مي‌كند، خيلي خاطرات داشتم كه برايت تعريف مي‌كردم.
به غير از فرنگيس كتاب‌هاي ديگري درباره دفاع مقدس داريد؟
حدود 20 كتاب تا امروز نوشته ام. مثل «پناهگاه بي‌پناه» كه درباره پناهگاهي است كه موشك وارد آن شد و 300 نفر شهيد شدند. كتاب‌هاي «باغ مادر بزرگ»، «عروس‌هاي جنگ»، «چه كسي پلك شما را مي‌بندد»، «قلب كوچك سپهر» و...
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار