تربیت فرزندان یکی از مسائل مهم و اساسی در خانواده است و از آنجایی که خانواده واحدی است جزئی، اما پر اهمیت و از آن در همه جوامع به عنوان اصلیترین نظام اجتماعی پذیرفته شده سخن میگویند به همین علت مأموریت اصلی فرآیند تربیت به خانواده مربوط میشود. اهمیت فرزندپروری و فرزندآوری در خانواده موضوعی مهم است که موجب تعالی بهتر خانواده، نزدیکی اعضا به یکدیگر، گرمی کانون خانواده، استحکام و بقای نهاد خانواده و کار و تلاش بیشتر اعضا میشود.
تربیت فرزندان پس از تولد موضوع پر اهمیتی است که اکثر روانشناسان و کارشناسان خانواده آن را به مومی تشبیه کردهاند که خانواده میتواند آن را به هر شکلی که میخواهد درآورد. به تعبیر دیگر خانواده میتواند فرزندان را به گونهای تربیت کند که به انسانی والا مقام و به عنوان خلیفهالله روی زمین باشد یا اینکه با به کارگیری روشهای نادرست تربیتی مقام انسانیت را از آنها گرفته و در پستترین جایگاه قرار دهد. مسئله تربیت فرزندان در دین مبین اسلام، قرآن و اهلبیت نیز جایگاه ویژهای دارد. چنانچه اسلام شخصیت آینده کودک را مرهون تربیت و پرورش و مراقبت پدر و مادر میداند و برای تمام لحظات زندگی و دوران عمر افراد، دستورات خاص و مقررات ویژهای دارد. یکی از مسائل مطرح شده در اسلام، مسئله وظایف والدین در تربیت فرزندان است که در نظر قرآن و اهلبیت (ع) جایگاه خاصی دارد. خداوند متعال در سوره فرقان یکی از ویژگیهای بندگان راستین را توجه خاص به تربیت فرزند و خانواده خویش میداند تا آنجا که آنها برای خود در برابر آنها احساس مسئولیت فوقالعادهای میکنند، چنانکه میفرمایند: «آنها پیوسته از درگاه خدا میخواهند و میگویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما کسانی قرار ده که مایه روشنی چشم ما گردد.» همچنین در آیه ششم سوره التحریم خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان را تکلیفی بایسته بر عهده مومنان دانسته، روی سخن را به همه مومنان کرده و دستوراتی درباره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها میدهد و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها هستند، نگاه دارید». همه اینها توجه و اهمیت خاصی به مسئله تربیت فرزندان را نشان میدهد. به طور کلی و به زبان ساده میتوان نیازهای مختلف انسانها را از بدو تولد تا هنگام مرگ به دو دسته نیاز جسمانی و روانی تقسیم کرد. نیازهای جسمانی مانند: نیاز به آب، غذا و هوا است که خانواده مسئول مستقیم آن است که با توجه به حد لازم این دسته از نیازها میتوان مقدمهای برای شکوفایی جنبههای مختلف رشد را فراهم کرد. نیازهای ضروری دیگر انسانها نیاز روانی و عاطفی است که توجه کافی به این دسته از نیازها میتواند زمینه رشد تربیتی و پرورشی انسانها در زمان حساس و مهم کودکی را به همراه داشته باشد. به این ترتیب کلید اصلی برطرفکننده نیاز روانی کودک هم مانند نیاز جسمی او در دست خانواده است. با این توصیف چنانچه خانوادهها از وظیفه و رسالت خود چشمپوشی کنند و کل تربیت را بدون مداخله به مدارس بسپارند، به آینده فرزند خود خیانت کردهاند. بدون شک مدرسه نیز وظیفه تربیتی دارد، اما وظیفه تربیتی والدین قابل واگذاری نیست.