در چند روز اخیر «جوان» درباره جولان سلبریتی و رشد تئاترهایی که بخش عمدهای از مردم توان خرید بلیت آن را ندارند هشدار داده بود. دیروز سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این باره در توئیتر نوشت: «تئاتر لاکچری تیر خلاص به این هنر مردمی است. اداره هنرهای نمایشی حریم صحنه را از آن مصونیت دهد.» این مسئله از جمله محورهای گفتوگوی ما با شکرخدا گودرزی، یکی از چهرههای شناخته شده تئاتر است.
آقای گودرزی، برخی تئاتر را هنری برای مخاطبان خاص و ویژه میدانند و برخی دیگر تئاتر را هنری عامهپسند و برای مخاطب عام تعریف میکنند. پیش از ورود به چالش اصلی بحثمان، مایلم بدانم تعریف شما از تئاتر بر چه انگارهای استوار است، تئاتر را هنری عامه پسند میدانید یا هنری برای مخاطب خاص؟
تئاتر در اصل یک هنری است که همه اقشار جامعه را در بر میگیرد؛ تعریف آن بستگی به ژانر و کارها دارد، یعنی ما اگر از گذشته دور مثل یونان باستان به تئاتر نگاه کنیم میبینیم زمانی که تئاترهای جدی اجرا میشد، نقیض آن نمایشها و تئاترها یعنی شکل مضحک آنها هم لابهلای آن نمایشها اجرا میشدند. علت آن هم این بوده که، چون از صبح تا عصر به تماشای تئاترهای جدی سرگرم بودهاند و به بهترین آثار جایزه هم داده میشده، در اثنای آن نمایشهای جدی، برنامههای به اصطلاح کمیک هم برگزار میشد، مثلاً در جایی تراژدی و در جای دیگر تراژدی مدرن، ملودرام، کمدی، مضحکه، تئاتر بلوار و امثال اینها هستند، اما همه اینها بستگی دارند به اینکه ما در چشم انداز و برنامهریزی هایمان نگاهمان نسبت به اینها چگونه است؟ کدام بر دیگری ارجحیت دارد و به عنوان اساس و بنیاد در نظر گرفته میشود و برخی دیگر هم در کنار خط و جریان اصلی حضور دارند.
یکی از مباحثی که این روزها در مورد آن صحبتهای متفاوتی شنیده میشود موضوع تئاترهای لاکچری و بلیتهای گرانقیمت ۲۵۰ هزار تومانی است. شما این مسئله را برای تئاتر آسیب زا و جلوگیری کننده از پیشرفتش میدانید یا اینکه نه، این جور نمایشها هم باید وجود داشته باشد؟ تکلیف مخاطب چه میشود؟
واقعیت این است که برای مردم تماشای نمایشهایی با بلیت ۲۰۰هزار تومانی غیر ممکن است چه اینکه شرایط اقتصادی اجازه خرید بلیتهای لاکچری و گرانقیمت را نمیدهد و این یک واقعیت است. من چند روز پیش داشتم یک مطلبی را میخواندم که نویسندهاش نوشته بود: قبلاً چقدر خوب بود، چون در طول هفته میتوانستم یک روز را برای تماشای تئاتر و نمایش (با شرایط تخفیف یا بلیت ارزان قیمت و...) به همراه خانوادهام اختصاص بدهم، اما امروز دیگر ممکن نیست! خب، این یک مسئلهای بود که متأسفانه در حال حاضر کمرنگ شده است، اما بحث من چیز دیگری است، مثلاً اگر کسی بخواهد یک تئاتر با بلیت ۲۰۰ هزار تومانی را همراه با خانواده اش (پنج نفره) ببیند باید یک میلیون تومان فقط هزینه بلیت تئاتر بدهد. طبعاً این خانواده یک وعده غذایی هم باید بخورند و در کنار این هزینه جابهجایی و... هم هست، خب با یک حساب سرانگشتی تماشای یک تئاتر برای این خانواده چیزی حدود ۲ میلیون تومان آب میخورد! این میشود یک کار لوکس و لاکچری نه فرهنگی! کسی نمیگوید تئاتر لوکس نباشد، اما این تئاتر لوکس (با توجه به میزان سالنها، مخاطبان و متقاضیان) کجا و چگونه باید باشد؟ آیا این کار لوکس باید بیاید و جای اثری را که به ریشههای فرهنگی ما توجه ویژه دارد بگیرد؟!
به نظرم این یک بحثی است که از جایی شروع شده است و من گمان میکنم برخی گرایشهای رسانهای در شکلگیری این اتفاق بیتقصیر نیستند! شما ببینید همین کسی که دارد یک کار لوکس و لاکچری انجام میدهد مورد توجه و حمایت چه جریانی بوده؟
درست میفرمایید. به نظر من در این وا اسفا کسانی دارند حرف میزنند که خودشان بانی این اتفاق بودهاند؛ کسانی که فکر میکردند باید ذائقه مخاطب را به یک شکلی و عنوانی عوض بکنند! الان با یک شرایطی مواجه شدهاند که نمیدانند باید با آن چه کار بکنند و تعریفش کنند! این روحیه اشرافیگری الکی در خیلی جاهای دیگر هم قابل رؤیت است. پولهای بادآورده است. اشرافیت در جامعه ما ریشهاش کنده نشده و متأسفانه در حال رشد هستند. البته این چیزی که من دارم میبینم بیش از آنکه اشرافی باشد، حرکتی تزئینی و لوکس است ادا درآوردن است.
در شکلگیری این بحثی که به آن اشاره کردید سهم غفلت را بیشتر میدانید یا تقصیر و تجاهل افرادی که با سوگیریهایشان این وضعیت را ایجاد و تقویت کردهاند؟
در مورد شکلگیری یک چنین موضوعی من هر دو مؤلفه غفلت و تقصیر را به صورت توأمان و با هم دخیل میدانم، چون این اتفاق قدم به قدم شکل گرفته است. همان کسانی که با بیخیالی و باری به هر جهت بودنشان فاجعه کنونی را رقم زدند متحیر میمانند و میگویند که قرار نبود اینجور بشود! ما اشرافی گری، پنت هاوس، ماشین و ساختمانهای آنچنانی نمیخواستیم! ما قرار نبود مدیری را تربیت کنیم که آن مدیر بعداً با خرج کردن از جیب مردم به اوضاع آنچنانی برسد! ما فکر نمیکردیم که روزگاری بیاید که دوتابعیتی بودن هم پُز بشود! این غفلت باعث استحاله میشود، چون شاخکهای حسیات آرامآرام حساسیتش را از دست داده و دیگر نسبت به برخی موضوعات واکنش نشان نمیدهند! زنگ خطر نمیزنند!
عدهای ورود سلبریتیها و دستمزدهای نجومی را یکی از دلایل اصلی این اوضاع میدانند، نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من اینها فیک (بدلی) هم نیستند! اینها حرفهای بخشِ خودشان هستند.
البته منظورم در تئاتر است نه سینما.
کسانی که در مسیر تئاتر زحمت کشیدهاند و رشد کردهاند، جایشان مشخص است. بحث لاکچری بودن یا ادای لاکچری را درآوردن این یک بحثی است که ریشه در گذشته دارد. کسی که به طور مثال فلان مارک سیگار را مصرف میکند یا اینکه در فلان طبقه آن برج معروف غذا میخورد به تدریج در بین برخی افراد وجود داشته و حالا به تدریج و آرام آرام آمده و به درون تئاتر رخنه و نفوذ کرده است. کسی که بستنی طلا میخورده است یا کسی که ورودی برج سفید را داشته و... خب معلوم است که نگاه این افراد به تئاتر یک نگاه دیگری است، این فرد حالا آمده در تئاتری با بلیت ۲۰۰ هزار تومانی نشسته است.
در این مورد برای دستمزد سلبریتیها نقش و سهمی قائل هستید یا خیر؟
این بستگی به شرایط و موقعیت دارد، اما من ورود پول ناسالم به تئاتر را بیشتر از هر چیز دیگری در مورد اوضاع کنونی مؤثرتر میدانم! پول ناسالم آمده و اتفاقی را رقم زده که این اتفاق باعث به هم خوردن بسیاری از مناسبات جامعه شده است. اگر پول ناسالم نباشد- من شنیدم- فلان بازیگر نمیتواند یک میلیارد تومان دستمزد بگیرد! به نظرم اینها باید بروند جاهای دیگر! بروند درگوشهکنارها باشند نه در متن تئاتر و سالنهای نمایش!