برای اخلاقی زیستن، انسانشناسی ضرورتی تام و تمام دارد. نمیتوان اخلاقی زیست مگر آن که با انسان در کوران حوادث و اتفاقات و در موقعیتها، مواجههای مستقیم داشته باشیم. به سخن دیگر، رودررو شدن با انسانِ واقعاً موجود (و نه انسانِ ذهنی و انتزاعی)، برای فهم درست، اجتنابناپذیر است. وقتی از انسان سخن گفته میشود، یعنی همین انسانی که در افت و خیزها رنج میبرد، هراس دارد، در جستوجوی معناست، به دنبال بیشینه کردن سود و کمینه کردن زیان است.
در این رویکرد، انسانشناسی، یعنی شناختِ انسانِ موجودِ متعیّن و متجَسد که سرنوشت تلخ و شیرین را تجربه میکند. وقتی میتوانیم انسان را بشناسیم که او را در موقعیتهایش مشاهده و مطالعه کنیم. او را در زندگی روزمره و مواجههاش با بالا و پست سرنوشت و سرد و گرم روزگار ببینیم. هنگامی که کسی را از دست میدهد، بیمار میشود، در فقر و رنج غوطهور شده و وقتی شکست میخورد. همچنین مشاهده او هنگامی که در وجه روشن و شاد زندگی قرار دارد. انسانشناسی در این رویکرد، فهم انسان یعنی مشاهده تجربهها و مواجهات او در موقعیتهای متفاوت است.
برای شناخت عینی و واقعی انسان، دستکم باید از سه منبع و یا سه منظر او را مشاهده کرد. این سه، فرصت و امکان عملی و نزدیک برای مشاهدهگر فراهم میکند.
مشاهده و مطالعه انسان از سه منظر مورد نظر عبارت است از:
۱- رمان
رمان، با به نمایش گذاشتن موقعیتهای مختلف زندگی از عشقورزی تا کینتوزی، از خودخواهی تا از خود گذشتگی و... سبب میشود عمیقاً و با تمام وجود با این موقعیتها مواجه شویم و وضع و حال انسان و لایههای ناپیدای زیستن را در هر یک از این موقعیتها مشاهده کنیم. رمان یعنی تجربه وضع و حال آدمیان در شرایطی که ممکن است خود او تاکنون در آن قرار نگرفته باشد. فهم رفتار و احوالات انسان و یا انسانهایی است که در چرخه سرنوشت در هم پیچیده شدند و رفتند. با درک عمیق و همدلانه از دقایق زندگی آدمیان در شرایط و زمانهای متفاوت، که با چیرهدستی در رمانها بازسازی میشود، ویژگیهای مشترک میان آدمیان را درمییابد.
۲- سفرنامه
سفرنامهها، گزارش انسان از خویش و احوال نفسانی است در هنگام گام زدن در وادی زندگی پرمشقت و رنج و تجربه زیسته همه عمر. سفرنامهها و یا دستکم سفرنامههایی که از گذشته دور بر جا مانده است، بیان وضع و احوال انسان در موقعیتهای متفاوت و متغیر است. سفرنامهها علاوه بر احوال سفرنامهنویس، احوال مردمانی را منعکس میکند که در ازمنه پیشین میزیستهاند و پیش از این، رفتهاند و کسی از آنها یاد نکرده است. کتب تاریخی، عموماً، ناظر به حوادث و اتفاقات کلی نوشته شده و انسان، غایب است، اما سفرنامهها از مردمی مینویسد که در میانه رنج و لذت زندگی روزمره میزیستهاند.
۳- خودسرگذشتنویسی
سرگذشتنویس، دقایق زندگی و احوال پنهانش را با ما در میان میگذارد. به ما میگوید جهان و زندگی را چگونه تجربه کرده است. اجازه میدهد دیگران وارد ذهنش شده و از یافتههایش مطلع شوند. خودش را با دیگران به اشتراک میگذارد. «خودسرنوشتنویس» یعنی کسی که افت و خیزِ «منِ» سیالش را در مسیر طولانی زندگی برآفتاب میافکند تا دیگران آن را بخوانند. تا دیگران دریابند انسان در موقعیتهای انضمامی و محسوس زندگی، چه رنجها و سرگشتگیهایی از سر میگذراند. زندگینامهها، امکان تماشای انسانِ واقعاًَ موجود را با همه تجربههایش برای ما فراهم میکند و ما را دعوت میکند که اگر میخواهید انسان را بشناسید: «اینک این انسان.» انسانی که فراق و وصالش را شرح میدهد. اندوهها و شادیهایش را بیان میکند و مهمتر این که به روشنی نشان میدهد گذر زمان با آدمی چه میکند.
آن که میخواهد انسان را بشناسد و عمیقاً و از نمای نزدیک او را فهم کند، «رمان»، «سفرنامه» و «خودسرگذشتنویسی»ها افقِ باز و گستردهای میگشایند تا انسان را در این سه آیینه ملاحظه و تجربه نماید. این همان فهم و حکمتی است که از منابع دیگر به دست نمیآید.
منبع: خبرگزاری مهر