یکی از اقدامات خصم و در صدر آن ایالات متحده جهت بقای هژمونی خود، مهار اسلام سیاسی به واسطه اشاعه امواج مختلف اسلامهراسی بود. مراسم پیادهروی اربعین با تبدیل شدن به یکی از شعائر مهم و ایدئولوژیک اسلامی در سالهای اخیر، نقش شگرفی در شکستن این امواج ایفا کرده است، اما پیادهروی اربعین چگونه قادر به اوجگیری و تثبیت اسلام سیاسی و سپس نظامسازی که شاخههای آن در عصر حاضر به انقلاب اسلامی ایران میرسد، خواهد شد؟
۱- مفهومسازی پیرامون «حب الحسین»: اوجگیری پدیده اعتقادی سیاسی پیادهروی اربعین، فرصتی را جهت شناساندن اندیشه حسینی و مفهومسازی حول آن ایجاد کرده است که منجر به شکلگیری نوعی همافزایی و «وحدت بین الادیانی» فراتر از مرزهای جهان اسلام شده است. حضور فزاینده افراد از ادیان و ملل مختلف در پیادهروی اربعین، احترام به شعائر اسلام در این مسیر و تأثر از امام حسین (ع) گواه این حقیقت است.
هانتینگتون نظریهپرداز «برخورد تمدنها» از هشت تمدن عمده جهان و احتمال تقابل آنان با یکدیگر در آینده سخن میراند و تمدن اسلامی را پرچالشترین آنها میداند که قابلیت پیشروی به سمت مرزهای تمدن غربی را خواهد داشت. وی جهت مقابله با قدرت تمدنی اسلام، راهکارهایی ارائه میدهد که «ایجاد گسلهای مفهومی و ماهوی میان کشورهای اسلامی با هدف ممانعت از تجمیع قدرت آنها» مهمترین آن است. تاثیرگذاری تئوری هانتینگتون بر سیاستهای ایالات متحده پس از دوران جنگ سرد و پیروزی انقلاب اسلامی، غیرقابل انکار است که جلوگیری از نزدیکی کشورهای منطقه به انقلاب اسلامی به عنوان پرچمدار نظامسازی شیعی اسلامی با ابزار مقابلهای مختلف و محصورسازی و خاموش کردن انقلاب در نطفه، ایجاد شکاف میان کشورهای مسلمان منطقه و جنگافروزی و انشقاق دیپلماتیک میان آنها، ایجاد گسلهای متعدد فکری در جهان اسلام و حرکت برخی از این گسلها مانند آل سعود و برخی کشورهای عرب منطقه به سمت خود و... در همین راستا و با هدف بقای امپریالیسم امریکایی یا آنچه تمدن غرب میخواند، پیادهسازی و حمایت شد.
مناسکی، چون پیادهروی اربعین در سالهای اخیر را باید سرآغازی بر بیاثر شدن این انحرافات مفهومی و انشقاقسازیها و برعکس تقریب ملل اسلامی و نیز حیات یافتن نوع جدیدی از اتحاد فرادینی حول مغناطیس حسینی برشمرد که در گام اول با مفهومسازی پیرامون نهضت حسینی و معرفی آن محقق گردید.
۲- اجتماعسازی و تبدیل شدن به یک بلوک ایدئولوژیک: امانوئل کانت از محققان شکلگیری جوامع میگوید: «اجتماعات کوچک که یک رگه دین، فرهنگ، اقتصاد و... در آن ملموس و عینی میگردد، قادر به جامعهسازی بزرگتر حول آن هسته یا هستههای اولیه خواهند بود.» پیادهروی اربعین پدیدهای است که در آن حبالحسین (ع) و مفهومسازی از آن، امکان برداشتن گام دوم و حرکت به سمت یک اجتماع و بلوک ایدئولوژیک را با ویژگیها و قواعد متمایزکننده خاص خود فراهم کرده است.
ارزشمداری (فرامادی بودن)، بالا بودن ضریب تعاون و همبستگی، از بین رفتن و کاست طبقات اجتماعی، به هم ریختن کنشهای سود و هزینهای معمول در سایر اجتماعات و تعریف شدن معادلات اقتصادی در این اجتماع به گونهای دیگر، نهادسازی خودآگاهانه در موکبها و بسیاری موارد دیگر خبر از حرکتی بزرگ به سمت «جامعهسازی ایدئولوژیک بینالادیانی و فراوطنی» میدهد.
از آن جهت که پرچمدار این حرکت ایران اسلامی است، این مهم با ارادهای مافوق ارادهها به صدور ارزشهای انقلاب که از اهداف نخستین نهضت بود، منجر خواهد شد و توطئه اسلامهراسی و ایرانستیزی را به چالشی بزرگ گرفتار خواهد کرد.
۳- جامعهسازی و حرکت به سمت تصویرسازی صحیح از اسلام سیاسی: مهمترین حلقه گذار در تبدیل اجتماع به جامعه را باید ایجاد «مفاهیم و روابط پایدار» دانست. در پیادهروی اربعین شکلی از روابط پایدار در حال تکوین است که در آن ارزشهای مکتب اسلام بر تمام افکار و ادیان سیطره و قدرت تعیینکنندگی دارد و هر سال با شروع مجدد مناسک قابل بازآفرینی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. تشکیل این نمونه از جامعه که افراد با ادیان مختلف به زیر بیرق یک دین به تنظیم رفتار خود بپردازند، از مصادیق جوامع دینی در نوع ایدهآل (و نه ابتدایی) است. کانت ادامه میدهد: «نتیجه نهایی جامعهسازی، گستره نهادی به دوره هسته یا هستههای نخستین بر اثر یک شناخت عمیق و دامنهدار است که در غیر این صورت پایدار نخواهد بود.» پیادهروی اربعین به عنوان نمونهای از یک جامعه نوظهور، دارای دو هسته مفهومی (نهضت حسینی) و ساختاری (انقلاب اسلامی) است که به خودی خود در مسیر شناخت و تصویرسازی بهینه از آنها گام خواهد برداشت و این از دیگر ظرفیتهای مهم پیادهروی اربعین در مسیر اوجگیری، تفهیم و تئوریزه کردن اسلام سیاسی در جهان و معرفی مطلوب آن خواهد بود.
۴- نظامسازی: در گام چهارم با ورود مستقیم مردم به میدان و نمایشی از مردمسالاری دینی در ابعاد بزرگ، یک نظامسازی خودآگاهانه وقوع مییابد. در این مسیر، تمام معادلات بر دو عنصر حبالحسین (فطرتگرایی) و مردم تنظیم میشود.
قرارگیری این دو در کنار یکدیگر از نخستین اصول نظامسازی الهی است که قادر است با استمرار، قدرت افزایی و مدیریت استراتژیک، معادلات غرب در منطقه و جهان را در مورد اسلام و انقلاب اسلامی و در مقامِ یک نظام مستقل در حال تکوین، برهم زند و مرزهای تمدن غرب را به عقب براند. پیادهروی اربعین در چهار مرحله: مفهومسازی، اجتماعسازی، جامعهسازی و سپس نظامسازی و بر محور عاملی فراانسانی حبالحسین و با ارادهای مافوق اراده بشری مقدمه یک تحول جهانی را فراهم خواهد آورد که باید از ظرفیتهای آن نهایت بهره را برد.