کد خبر: 933802
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۷ - ۰۲:۴۱
شهیدی که روی آزادی نفت‌شهر تعصب زیادی داشت
نفت شهر در غرب استان کرمانشاه به خاطر وجود منابع طبیعی و نفت در دوران دفاع مقدس به یکی از نقاط حساس و استراتژیک جنگ تبدیل شده بود.
احمد محمدتبریزی
نفت شهر در غرب استان کرمانشاه به خاطر وجود منابع طبیعی و نفت در دوران دفاع مقدس به یکی از نقاط حساس و استراتژیک جنگ تبدیل شده بود. این شهر مرزی قبل از شروع جنگ بار‌ها زیر آتش توپخانه و ادوات ارتش عراق قرار گرفت و در همان اولین روز‌های جنگ، نفت‌شهر محاصره شد و پس از سه روز مقاومت به اشغال دشمن درآمد. رزمندگان برای آزادسازی این شهر تلاش بسیاری کردند و خون‌های جوانان زیادی برای بازپس‌گیری نفت‌شهر ریخته شد، اما نفت‌شهر تا پایان جنگ در اشغال دشمن بود.

نفت‌شهر زادگاه شهید منوچهر عباسی نبود، ولی سرنوشتش از همان سال‌های نوجوانی با این شهر گره خورده بود. او هم مثل سایر رزمندگان عرق و تعصب زیادی روی خاک سرزمین مادری‌اش داشت و طاقت اشغال ذره‌ای از خاک ایران را نداشت. نفت‌شهر برای شهید عباسی خانه دومش بود. خانه‌ای که نباید به دست دشمن اشغال شود و او برای دفاع از شهر هر کاری که از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد.

هنگامی که شهید عباسی دوره اول دبیرستان را به پایان رساند، دست تقدیر او را به نفت‌شهر کشاند. اثاثیه منزل را برداشتند و به نفت‌شهر رفتند. آن جا یک دبیرستان داشت و منوچهر می‌توانست درسش را ادامه دهد و این شهر مرزی برای او معنای دیگری یافت.

برای بسیاری از دوستان و همرزمان منوچهر مشخص نبود دلیل تعصب و عِرق او به نفت‌شهر چیست؟ چرا او این‌گونه برای آزادسازی شهر در جوش و خروش است و لحظه‌ای برای بازپس‌گیری شهر آرام و قرار ندارد؟ آیا به خاطر چند سال زندگی در این شهر بود یا اینکه او روزگاری فرمانده عملیات سپاه سومار، نفت‌شهر و گیلانغرب بود یا رازی بزرگ‌تر در سینه‌اش قرار داشت؟ به گواه دوستانش جنس نگرانی و بی تابی منوچهر برای آزادی شهر چیز دیگری بود. انگار او جامانده‌ای در نفت‌شهر داشت که برای رسیدن به آن هر کاری می‌کرد و به آب و آتش می‌زد تا خودش را به نفت‌شهر برساند.

برادر شهید در صحبت با یکی از همرزمان برادرش پرده از رازی بزرگ برداشت. تورج عباسی درباره وضعیت خانواده‌شان پس از شهادت برادرش می‌گوید: منوچهر ازدواج نکرده بود و مزارش در گلزار شهدای اسلام‌آباد غرب است، پدر و مادرم نیز از دنیا رفته‌اند، پدرم در سال ۸۲ به همراه یکی از خواهرانم در تصادف از دنیا رفتند. مزار آن‌ها هم در اسلام‌آباد است، اما مزار مادرم که چند سال قبل از جنگ از دنیا رفت در نفت‌شهر است و ...

به‌ناگاه راز بزرگ برای دوستان شهید آشکار می‌شود. آن‌ها پی به دلیل عشق و علاقه منوچهر به نفت‌شهر می‌برند. محمدحسین صادقی احساسش از شنیدن این جمله را چنین بیان می‌کند: با شنیدن این حرف تمام سلول‌هایم آتش گرفت، یک‌باره تمام خاطرات، شور، شوق و جوش و خروش شهید منوچهر عباسی برایم زنده شد و رازی که ۳۳ سال مرا به خود مشغول کرده بود، مثل یک آتشفشان خفته در وجودم شعله‌ور شد و تا اعماق وجودم را سوزاند و معنای واقعی خاک مادری و عشق به آن و دفاع از آن را برایم ترجمه کرد.

شهید عباسی در دوران دفاع مقدس در عملیات مختلف در نقاط مرزی علیه دشمن شرکت فعال داشت و رشادت‌های بسیاری را از خود نشان داد. چون شخصی فداکار، مؤمن، انقلابی و خودساخته بود به فرماندهی سپاه پاسداران سومار منصوب شد و وقتی کاردانی‌اش روشن‌تر شد به عنوان فرمانده عملیات گیلانغرب منصوب شد. بعد‌ها از شهید چمران جایزه دریافت کرد.

شهید منوچهر عباسی بیشتر حملات گیلانغرب را شخصاً فرماندهی می‌کرد و ارتفاعات این منطقه را از وجود مزدوران خالی می‌کرد تا اینکه سرانجام در بیستم دی ۵۹ هنگامی که مسئولیت محور عملیاتی تنگ حاجیان را به عهده داشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. نفت‌شهر، شهری که او اشتیاق فراوانی به آزادی‌اش داشت، تا پایان جنگ در اشغال دشمن باقی ماند. سال ۶۹ پس از مکاتباتی که بین رؤسای جمهوری وقت ایران و عراق صورت گرفت، عراق از مناطقی که همچنان در اشغال داشت، عقب‌نشینی کرد و به این سان، نفت‌شهر نیز پس از ۱۰ سال آزاد شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار