دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، شامگاه جمعه ۹ نوامبر و به محض رسیدن به پاریس پیام توئیتری را منتشر کرد و در آن نوشت: «ماکرون رئیسجمهور فرانسه به تازگی پیشنهاد داده که اروپا ارتش خود را تشکیل دهد تا بتواند از خود در مقابل امریکا، چین و روسیه دفاع کند. بسیار توهینآمیز است. بهتر است اروپا ابتدا سهم عادلانه خود را در ناتو بپردازد؛ سهمی که امریکا آن را به مقدار زیادی تأمین میکند.» ترامپ برای شرکت در مراسم یکصد سالگی پایان جنگ جهانی اول در روز یک شنبه ۱۲ نوامبر وارد پاریس شده و در حالی این پیام را منتشر کرد که یک روز قبل از این مراسم، برنامه دیدار با امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، در کاخ الیزه دارد. اگرچه پیام او پاسخی به ماکرون است که روز سه شنبه گذشته و در مصاحبهای با رادیو اروپا از لزوم تشکیل ارتش مشترک و واحد اروپایی گفته بود، اما انتشار این پیام قبل از دیدار با ماکرون و آن مراسم به طور مسلم شروع یک لفاظی تند است که ترامپ قصد دارد با این لفاظی به سراغ رهبران اروپایی و بهخصوص ماکرون برود.
ترامپ از ابتدای کار خود انتقاد از ناتو را در دستور کار قرار داده بود و حتی قبل از ورود به کاخ سفید و در مصاحبهای با روزنامه تایمز چاپ لندن گفته بود که ناتو پیمانی فرسوده و کهنه شده، چون خیلی وقت پیش منعقد شده بود و از کشورهای عضو آن انتقاد کرده بود، چون به نظر وی، این کشورها حق عضویت خود را نمیپردازند. این دیدگاه انتقادی ترامپ باعث شده بود که موضوع خروج امریکا از ناتو مطرح شود و ترامپ هم قبل از نشست سران ناتو در ماه ژوئیه، نامههایی به رهبران آلمان، کانادا، اسپانیا و هلند نوشت و در آن نامهها نه تنها آنها را سرزنش کرده بود که حق عضویت خود را در ناتو نمیپردازند بلکه به صراحت گفت که اگر آنها حق عضویت خود را نپردازند، امریکا هم ممکن است به زودی در مورد باقی ماندن در این اتحاد نظامی تجدید نظر کند. باید گفت که این نحو برخورد طلبکارانه ترامپ با اعضای ناتو و به خصوص کشورهای اصلی آلمان، بریتانیا و فرانسه بیشتر یک لفاظی سیاسی است تا با فشار آوردن به آنها بتواند در مقابل امتیازاتی به دست بیاورد. حالا هم که ماکرون حرف ارتش اروپایی را پیش کشیده، ترامپ سبک و سیاق خودش را در پیش گرفته تا با لفاظی و زبان تهدید امکان مانور بیشتری در مقابل ماکرون و دیگر رهبران اروپایی داشته باشد و نه تنها اصل ایده ارتش اروپایی را تحت سایه این لفاظی قرار بدهد بلکه با استفاده از اهرم امنیت و وابستگی امنیتی اروپاییها به امریکا، از رهبران اروپایی امتیازاتی به دست بیاورد. در مقابل، این روش ترامپ دست کم در حد فعلی واکنش ماکرون را در پی داشته و باعث شده او جدیتر از قبل ایده ارتش اروپایی را پیش بکشد.
ماکرون در آن مصاحبه برای توجیه تشکیل ارتش اروپایی بر دو نکته کلیدی انگشت گذاشته بود. نکته اول مربوط میشود به نحوه تهدیدهای امنیتی اروپا که ماکرون در وهله نخست، این تهدیدها را از سوی روسیه میداند چرا که میگوید روسیه هممرز با اروپا است و نشان داده که میتواند یک تهدید باشد. در وهله دوم، ماکرون دامنه تهدید را به فراسوی روسیه برده و چین و حتی خود امریکا را به عنوان یک تهدید ارزیابی کرده که اروپا برای دفاع از خود دیگر نمیتواند متکی به امریکا باشد و باید برای مقابله با این تهدیدها ارتشی مستقل برای خود دست و پا کند.
نکته کلیدی دوم پیمان موشکی بین روسیه و امریکا است که ترامپ در اواخر اکتبر و به بهانه نقض آن توسط روسیه از این پیمان خارج شد. این پیمان مشهور به پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد
(INF TREATY) در دسامبر ۱۹۸۷ و به امضای رونالد ریگان و میخائیل گورباچف، رهبران وقت امریکا و شوروی، رسید و بنابر این پیمان، تولید و آزمایش موشکهای کوتاهبرد ۵۰۰ کیلومتر تا میانبرد ۵ هزار و ۵۰۰ کیلومتر ممنوع شد. اروپا تحت سایه این پیمان میتوانست تضمینی برای امنیت خود در مقابل روسیه و امریکا داشته باشد، اما حالا که ترامپ از این پیمان خارج شده، اروپا دیگر چنین تضمینی ندارد و دوباره زیر سایه موشکهای روسی و امریکایی رفته است. شکی نیست که هر دو موضوع برای امنیت اروپا کلیدی هستند و به همین جهت هم سخنان او بلافاصله از سوی ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا، تأیید شد و وزرای دفاع ۹ کشور اروپایی روز چهار شنبه گذشته و در اولین نشست طرح واکنش اروپایی خبر از عضویت فنلاند دادند که این خبر به عنوان برداشتن گام عملی در جهت تشکیل ارتش اروپایی ارزیابی شده است. دونالد تاسک، رئیس شورای اتحادیه اروپا، بعد از خروج ترامپ از پیمان اقلیمی پاریس و برجام گفته: «باید سپاسگزار ترامپ بود، چون ما به لطف او از توهمات خلاص شدهایم.» منظور او توهم امنیت اروپا با اتکا به امریکا است که باید گفت: ترامپ با این دست لفاظیها بیشتر اروپاییها را به سمت رهایی از این توهم سوق میدهد.