۱- دو هفته بعد از اجرایی شدن تحریمهای ضدایرانی امریکا، کشورهای اروپایی تغییری در رویکرد خود نسبت به تأمین منافع ایران در برجام صورت نداده و کشورهای اتریش، بلژیک و لوکزامبورگ نیز از میزبانی SPV سرباز زده و در مقابل مقامات ایالات متحده محدودیتهای دامنهداری برای اشخاص حقیقی و حقوقی اروپایی ایجاد میکنند. در مقابل طرف ایرانی آینده برجام با اروپا را همچنان امیدوارکننده میداند؛ عباس عراقچی در نشست خبری با همتای اسپانیایی میگوید: «منتظریم ببینیم که اروپا چگونه از حاکمیت خود در قبال فشارهای واشنگتن دفاع خواهد کرد». برایان هوک رئیس گروه اقدام ایران در وزارت خارجه امریکا نیز روز گذشته به بانکها و شرکتهای اروپایی برای حمایت از تجارت با ایران هشدار داد و وضع تحریمهای قریب الوقوع علیه آنها را قطعی دانست. موگرینی هم چند روز پیش تأکید کرد اروپا مایل است ملاحظات امنیتی خود را از طریق حفظ برجام و مذاکره درباره توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران به پیش ببرد! اروپا، امریکا و ایران سه نقش متفاوت را در شرایط فعلی حول برجام پذیرفتهاند؛ ایران «امیدوار»، اروپا «امید دهنده» و امریکا «بیم دهنده» است.
۲- رویکرد اروپا با دو عنصر قابل ارزیابی است؛ نخست اینکه؛ اروپا از روز آغاز مذاکرات هستهای «فشار برای وادار کردن ایران به مذاکره در حوزههای غیرهستهای» و «تکمیل فرایند حقوقی جهت صدور قطعنامههای شورای امنیت ذیل قطعنامه ۲۲۳۱» را با بهکارگیری ابزارهایی مانند «تفسیر موسع از برجام و روح آن»، «ایجاد رویههای حقوقی مانند ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت به بهانه آزمایش موشکی و حضور سردارسلیمانی در حلب» و «سندسازیهای حقوقی با طرح ادعای حمله موشکی ایران به ریاض» در دستور کار قرار داده است. دوم آنکه؛ حداقل از روز امضای برجام تاکنون با سوزاندن عنصر «زمان» برای ایران هدف مهمی مانند «استمرار بخشیدن به تعطیلی صنعت هستهای» را عملیاتی کرده است. بدین معنا که اروپا نزدیک به سه سال (از روز امضای برجام تا زمان خروج ترامپ از آن از تیرماه ۹۴ تا اردیبهشت ۹۷) تعهدات دهگانه خود در برجام را عملیاتی نکرده است، تعهداتی که اجرایی کردن حداقل یک سوم آن میتوانست بسیاری از مشکلات پیش روی اقتصاد ایران را بهآسانی حذف کند. از روز خروج ترامپ از برجام تا روز اجرایی شدن دور دوم تحریمهای ضدایرانی در ۱۳ آبان (نزدیک هفت ماه) اروپا هیچ تلاش و اقدام عملی برای اجرایی کردن SPV صورت نداده است و به گفته رویترز عملیات اجرایی این سازوکار مجعول مالی را به اواسط سال ۲۰۱۹ موکول کرده است! با این توصیف یعنی اروپا طی چهارسالی که صنعت هستهای ایران تعطیل بوده و ایران تمام تعهدات خود را اجرایی کرده است، تنها به استراتژی «زمان گرفتن از ایران» با وعدههای مجعول روی آورده است. اروپا بعد از اجرایی شدن دور دوم تحریمهای ضدایرانی امریکا در بیانیهای تنها به ابراز تأسف پرداخت و در تفسیری معنادار (که در ادامه به آن اشاره خواهد شد) از «امنیتساز بودن» برجام حمایت کرد!
۳- در شرایطی که اروپا همچنان نقش «امید دهنده» را بازی میکند و امریکا کاراکتر «بیم دهنده» را پذیرفته، طرف ایرانی علاوه بر ایفای نقش «طرف امیدپذیر»، دیالوگهایی را بیان میکند که نه تنها کمکی به تحقق منافع از دست رفته ایران نمیکند، بلکه جایگاه ایران را همچنان در جایگاه «متهم» نشانده و هزینههایی را میتواند متوجه کشور کند. عباس عراقچی روز گذشته همچنین بیان میکند: «برجام یک توافق امنیتی در حوزه عدم اشاعه است که فروپاشی آن، بحران دیگری بر بحرانهای منطقه خاورمیانه خواهد افزود و وضع امروز منطقه، امنیت اروپا و نظام بینالمللی را به چالش خواهد کشید»؛ شبیه این عبارات را بارها رئیسجمهور محترم و وزیر امورخارجه نیز گفتهاند. معنای مخالف اینکه گفته شود برجام «امنیت زاست» این مفهوم است که امنیت و صلح بینالمللی قبل از برجام [ توسط ایران]به خطر افتاده بود و توافق ۱+۵ با ایران، «امنیت» را به بار آورد! یا اینکه در دیدار با مقام اسپانیایی گفته شود فروپاشی برجام «بحرانهایی را برای خاورمیانه ایجاد میکند» تکرار ادعای قبلی غربیها مبنی بر «خطرآفرین بودن توسعه صنعت هستهای ایران برای امنیت خاورمیانه است» میباشد. بدون تردید جهت ترغیب اروپا به اجرای تعهدات برجامی و تسریع در جهت اجرایی کردن وعده مجهول برقراری SPV، با چنین ادبیات و روشی نمیتوان به نتیجه رسید.
۴- اروپاییها تاکنون با وعدههای مجهول توانستهاند، «تعطیلی صنعت هستهای را استمرار بخشیده»، «فرصت شکایت حقوقی ایران ذیل چهارگانه حلو فصل اختلافات برجام را گرفته»، «فرصت اقدام متقابل از ایران جهت تعلیق تعهدات برجامی را گرفته» و ایران را به عنوان کشوری که رفتارش برخلاف صلح و امنیت جهانی است، معرفی کنند. پرسش این است که عملکرد چهارساله اروپا با ابعاد و ویژگیهایی که اشاره شد نقطهای از امید را باقی گذاشته است؟ آیا گزینه «توقف اجرای تعهدات برجامی» تا زمان اجرای حقیقی تعهدات اروپاییها و معرفی کردن امریکا به عنوان ناقض برجام البته به صورت صریح توسط این کشورها (ذیل بیانیه کمیسیون مشترک برجام) نمیتواند راهگشا باشد و بنبست پیش رو را حل کند؟