سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- حامد جمالی: «به خودش هم میگویم، بحث سیاسیه... خودش هم راضی است... باور کن راستش را میگویم... اینکه غیبت نیست، ... داریم اطلاعرسانی میکنیم و...». اینها توجیهاتی است که برخی وقتی پشت سر یکدیگر بدگویی میکنند، میگویند و این گونه جواز ریختن آبروی دیگران را صادر میکنند. غیبت آن است که پشت سر دیگران چیزی را بگوییم که او از شنیدنش ناراحت شود و فرقی ندارد این بدگویی با گفتار باشد یا افعال، اشاره باشد یا کنایه. نکته قابل توجه این است که در غیبت آن صفت و ویژگی که درباره شخص میگوییم واقعیت دارد و اگر واقعیت نداشته باشد تهمت است که گناهش به مراتب بالاتر است.
در روابط دوستانه، مهمانیها، دورهمیها و مجالسی که به هر علتی عدهای دور هم جمع میشوند، شرایط غیبت فراهم میشود و اشخاصی هم که نمیخواهند غیبت کنند تحت تأثیر قرار میگیرند و از ضربالمثل «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» تبعیت کرده و آبروی دیگران را میریزند. در حالی که شایسته نیست انسان در چنین جاهایی اراده خود را از دست بدهد و به هر سازی که مردم میزنند برقصد و به جای اینکه از برادر دینی خود دفاع کند روی خوش به غیبتکننده نشان دهد و خود را در گناه او شریک سازد. شنونده غیبت در صورتی که راضی به غیبت باشد و نهی از منکر نکند، شریک غیبتکننده است. مولای متقیان، امیر مؤمنان علی (ع) در این باره میفرمایند: شنونده غیبت همانند غیبتکننده است.
شوربختانه باید گفت: غیبت از جمله گناهانی است که امروزه قبحش در جامعه از بین رفته و در بین افراد رایج شده و مردم آن را کوچک میشمارند، بنابراین تا از آنها نهی منکر میشود در جواب میگویند از دیوار مردم که بالا نرفتهایم، دزدی چند هزار میلیاردی که نکردهایم و... یعنی غیبت را گناه نمیدانند. این در حالی است که غیبت از گناهان کبیره بوده و منفورترین و مذمومترین تعابیر در روایات از آن یاد شده است. با توجه به آموزههای اسلام و کلام معصومین (ع) غیبت علاوه بر پیامدهای اخروی آثار سوئی نیز در زندگی دنیوی و جامعه انسانی بر جا میگذارد. یکی از سرمایههای زندگی آدمی، شخصیت و آبروی اجتماعی اوست. بنابراین هرچه آن را به خطر اندازد مثل این است که جان او را به خطر انداخته و چه بسا بالاتر و مهمتر از جان. چراکه خیلیها حاضرند جانشان را بدهند نه اینکه آبرویشان برود. اسلام بسیار برای آبروی پیروانش ارزش قائل است و آبروی آنها را محترم میداند تا جایی که در روایات تعبیر شده که «حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است.» قرآن غیبت کردن را به خوردن گوشت مرده برادر مؤمن تشبیه میکند. شاید علت تشبیه این باشد که وقتی شخصی از دیگری بدگویی میکند و آبرویش را میریزد، این ریختن آبرو همانند بریدن گوشت بدن آن شخص، بلکه گاهی سختتر از آن است و تشبیه به انسان مرده به خاطر این است که غیبتشونده حضور ندارد که از خود دفاع کند همان طور که مرده توان ندارد از خود دفاع کند. خداوند این تشبیه را فرموده تا شدت زشتی غیبت را بیان کند. کسی که آبرویش رفته و هرآنچه را که دوست نداشته مردم بدانند آشکار شده، جایی در جامعه برایش نمیماند و همه دیدشان نسبت به این شخص تغییر میکند و حتی نسبت به نزدیکانش نیز تغییر رفتار میدهند.
مرحوم علامه طباطبایی در این باره تحلیل زیبایی دارند: «خداوند از این جهت از غیبت نهی فرمودهاند که غیبت، اجزای مجتمع بشری را یکی پس از دیگری فاسد میسازد و از صلاحیت داشتن آن آثار صالحی که از هر کس توقعش میرود، ساقط میکند آن آثار صالح عبارتند از: این که: هر فرد از افراد جامعه، با فرد دیگر بیامیزد و در کمال اطمینان خاطر و سلامتی از هر خطری با او یکی شود و ترسی از ناحیه او به دل راه ندهد، او را انسانی عادل عادل و صحیح بداند و در نتیجه با او مأنوس شود، نه اینکه از دیدن او بیزار باشد و او را فردی پلید بشمارد. در این هنگام است که تک تک افراد جامعه، آثاری صالح عاید جامعه میگردد و جامعه عیناً مانند یک تن واحد متشکل میشود، اما اگر بر اثر غیبت و بدگویی من، از او بدش بیاید و او را مردی معیوب بپندارد، به همین علت با او قطع رابطه میکند و این قطع رابطه هرچند اندک باشد، وقتی در بین همه افراد جامعه سوز، به منزله خورهای است که در بدن شخص راه یابد و اعضای او را یکی پس از دیگری بخورد؛ تا جایی که به کلی رشته حیاتش را قطع سازد».
یکی دیگر از پیامدهای غیبت ایجاد کینه و دشمنی در بین یکدیگر است. از آنجا که انسان دوست ندارد مردم عیبهایش را بدانند وقتی شخصی آنها را آشکار کرد نسبت به آن شخص کینه به دل میگیرد و در صدد دشمنی با او برمیآید و حتی اگر بتواند با او درگیر میشود. این امر موجب اختلاط در جامعه و زندگی آدمی میشود. امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «بر تو باد که از غیبت بپرهیزى، پس همانا غیبت باعث دشمنی تو با خدا و مردم میشود»؛ و اگر این امر غیبت رواج پیدا کند همه نسبت به هم دشمن میشوند و محبت و دوستی از بین آنها میرود در حالی که انسان تشنه محبت است و زندگی بیدوستی و محبت سخت و دشوار میشود، ولی در عوض اگر از غیبت بپرهیزند و از یکدیگر بدگویی نکنند محبت در دلهایشان زیاد میشود. مشخص است اگر مردم از یکدیگر بدگویی کنند و عیبهای همدیگر را آشکار سازند، اعتماد نسبت به هم کم میشود و حس بدبینی در جامعه ایجاد میشود بنابراین این امر باعث سلب آرامش روانی آنها و در نهایت خلل در جامعه خواهد شد. تکرار یک گناه در جامعه موجب عادی شدن و شکسته شدن قبح آن میشود و در نتیجه موجب رواج فساد در جامعه خواهد شد. خصوصاً گناهی مانند غیبت که حرمتها با انجام آن برداشته میشود و آثار ناگوار تربیتی از جمله رواج بدبینی و منفی اندیشی و... را بر جا میگذارد.
انسان اگر این اصل را قبول کند دیگر دچار این گناه منفور نمیشود و آن اینکه «همان طور که دوست نداری پشت سرت غیبت شود غیبت نکن.» مطمئناً کسی که آبروی دیگران را در معرض خطر میاندازد خداوند هم آبروی او را در معرض خطر خواهد انداخت. امام صادق (ع) در این باره میفرمایند: «غیبت نکن پس اگر مرتکب غیبت شدی از تو نیز غیبت میشود» و این همان رواج فساد است. ما باید کمی از خدا یاد بگیریم که از همه چیز خبر دارد، اما هیچگاه رسوا نمیکند، چون ستارالعیوب یعنی پوشاننده گناهان است. بدیهای همه را میبیند، ولی آنها را رسوا نمیکند. پس دوست ندارد بندگانش از گناهان و زشتیهای هم دیگر پرده بردارند. هنر آن است که انسان اگر بدی از کسی میبیند آن را بپوشاند و الا آبرو بردن که هنر نیست.
برای درمان غیبت نکات متعددی را ذکر کردهاند، اما به نظر مهمترین درمان غیبت آن است که آدمی سراغ عیبهای خودش برود و نگاهی بر درون خود بیندازد و رفتارها و کردارهای ناپسند خویش را نگاه کند، چون اگر شخصی خودش را غرق در عیب و نقص دید، حیا میکند از اینکه به عیوب دیگران بپردازد. در تأیید این سخن، روایتی از پیشوایان دین وجود دارد که میفرمایند: «بدترین و بدترین مردم کسی است که عیوب مردم را دنبال کند و عیوب خود را نبیند».