سرويس سياسی جوان آنلاين: آیا خصومت با جمهوری اسلامی ایران در نظام سیاسی امریکا یک موضوع مورد اجماع همگان است یا یک موضوع حزبی و سیاسی؟ برخی بر این اعتقاد هستند که حضور دموکراتها در قدرت بیش از حضور جمهوریخواهان تأمینکننده منافع کشورمان است، اما حضرت آیتالله خامنهای نظر دیگری دارند: «ذات امریکا همان ذات دوره ریگان است، همان ذات است و تغییر نکرده ذات دشمن است. بله، حزب هست - حزب دموکرات، حزب جمهوریخواه این پاس میدهد به او، او پاس میدهد به این- لکن ذات امریکا همان است.»
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) در گزارشی تحلیلی، به بررسی رویکردهای دو حزب اصلی امریکا یعنی حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه در قبال جمهوری اسلامی ایران و راستیآزمایی فرضیه بیشتر تأمین شدن منافع کشورمان با روی کار آمدن دموکراتها در این کشور پرداخته است.
همگرایی و واگرایی بین ایران و امریکا
در این گزارش آمده است: همگرایی و واگرایی در روابط میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا، از چهار دهه پیش تاکنون، در یک دامنه مشخص، دارای حرکتی سینوسی بوده است، بهگونهای که گاهی تنش میان این دو کشور تا سطح رویارویی نظامی بالا گرفته و گاهی دیگر بحثهایی درباره تعامل و همکاری میان دو کشور مطرح شده است. بحران گروگانگیری، حمله غیرانسانی ناو جنگی وینسنس امریکا به هواپیمای مسافربری پرواز شماره ۶۵۵ ایرانایر بر فراز آسمان خلیجفارس، افزایش تهدیدات نظامی امریکا علیه ایران پس از ۱۱ سپتامبر، تحریمهای گسترده در ادوار مختلف و طرح محور شرارت، نمونههایی از اوج گرفتن این مخاصمه بوده است.
اما از سوی دیگر، تلاشهایی نیز برای کاهش تنش میان دو کشور صورت گرفته است. ماجرای مکفارلین در دهه ۶۰ شمسی، گفتوگوی رئیس دولت هفتم با مردم امریکا در مصاحبه با شبکه خبری سیانان و عذرخواهی تلویحی مقامات امریکایی درخصوص کودتای ۲۸ مرداد و در نهایت طرح شعار گفتوگو با ایران از سوی باراک اوباما و امضای برنامه جامع اقدام مشترک (موسوم به برجام) نمونههایی از این تلاشها بوده است، اما نه تعارضها و اختلافات به رویارویی نظامی جدی انجامیده و نه گفتوگوها و بعضاً منافع مشترک به عادی شدن روابط منجر شده است.
بااینحال برخی بر این اعتقاد هستند که همگرایی و واگرایی در روابط دو کشور، تابعی از تحولات داخلی امریکا و رویکردهای متفاوت حزبی در سیستم سیاسی ایالات متحده است با این ادعا که حضور دموکراتها در قدرت بیش از حضور جمهوریخواهان تأمینکننده منافع جمهوری اسلامی ایران است. ایشان بر این باورند بیشترین همگرایی در روابط تهران و واشنگتن در چهار دهه گذشته، در زمان حضور یک رئیسجمهور دموکرات در کاخ سفید رخ داده است، از این رو میتوان روی دموکراتها در امریکا برای تعامل با این کشور حساب ویژهای باز کرد. در این زمینه، تلاشهای دولت کلینتون و دولت اوباما نیز بهعنوان شاهد مثال ارائه میشود. مقاله پیشرو تلاشی برای بررسی این فرضیه و پاسخ به این سؤالات است که آیا مسئله جمهوری اسلامی ایران برای نظام سیاسی امریکا یک موضوع حزبی و سیاسی است؟ آیا رویکردهای دو حزب اصلی امریکا، یعنی جمهوریخواهان و دموکراتها در قبال جمهوری اسلامی تفاوتی جدی دارد؟ بهطور کلی سیاست خارجی امریکا تابع چه مؤلفههایی است؟
دموکراتها با ایران چه کردند
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، هفت رئیسجمهور در امریکا به کاخ سفید راه یافتهاند که تا پیش از ترامپ، نیمی از آنها جمهوریخواه و نیمی دیگر دموکرات بودهاند. بررسی سوابق این شش رئیسجمهور از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات نشان میدهد اگر آنان در هر مسئلهای اختلاف داشتهاند، در دشمنی و خصومت با ایران هیچ اختلافی نداشتهاند و شاید بتوان ادعا کرد که دموکراتها به دلیل نزدیکیشان با صهیونیستها و نقش گستردهای که یهودیان امریکا در سبد رأی این حزب دارند، نقش تخریبی بیشتری علیه کشورمان داشتهاند. در ادامه، نگاهی خواهیم داشت به کارنامه اقدامات ضدایرانی رؤسای جمهور دموکرات.
کارترِ دموکرات و کلید زدن جنگی ۸ ساله
دوران ریاست جمهوری جیمیکارتر از حزب دموکرات، آغازگر بسیاری از قطعنامهها و تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران بود؛ دورانی که در آن، اولین قطعنامه به بهانه نقض حقوق بشر در ایران صادر شد تا به دنبال آن، مجموعهای از تحریمهای اقتصادی علیه ایران وضع شود، البته فقط قطعنامه و تحریم اقتصادی در این فاصله در کارنامه کارتر نیست بلکه کارتر بهعنوان رئیسجمهور امریکا در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت مستقیم مصادره بسیاری از اموال مردم ایران در امریکا را بر عهده دارد. علاوه بر این، کارترِ دموکرات، اقدام نظامی و خرابکاری امنیتی را نیز در دستور کار مقابله خود با جمهوری اسلامی قرار داد که حمله نظامی به طبس و کودتای نوژه، تنها دو نمونه از آن است. نشان دادن چراغ سبز به رژیم صدام و حمایت همهجانبه تسلیحاتی، سیاسی و اطلاعاتی و رسانهای از این رژیم در برابر ایران را شاید بتوان اصلیترین اقدام خصمانه دولت کارتر علیه جمهوری اسلامی دانست؛ سیاستی که هشت سال بدون تغییر ادامه یافت.
کلینتونِ دموکرات و کلکسیون تحریمهای تازه
رئیسجمهور دموکرات بعدی که پس از کارتر به کاخ سفید راه یافت، بیل کلینتون بود. او همان سیاست دولتهای قبل را برای مقابله با ایران دنبال کرد و بنا بر اذعان بیبیسی، تحریمهای سختتری با هدف جلوگیری از سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران وضع کرد. بیل کلینتون در کنگره یهودیان امریکا در ۱۰ اردیبهشتماه ۱۳۷۴ تصریح کرد که قصد دارد روابط تجاری امریکا با ایران را قطع کند و سپس در ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۷۴ دستورالعمل اجرایی کلینتون برای منع کامل تجارت و سرمایهگذاری در ایران اعلام شد.
رئیسجمهور دموکرات امریکا باز هم تلاش کرد تا حلقه تحریمهای اقتصادی را تنگتر کند و در آگوست ۱۹۹۷ بخشنامه ۱۳۰۵۹ دولت کلینتون، صادرات به کشورهایی را که قصد داشتند مجدداً آن کالاها را به ایران صادر کنند، منع کرد. دولت بیل کلینتون مانند رؤسای جمهور گذشته، بهانههای جدیدی برای تحریم ایران تراشید و در سپتامبر ۱۹۹۹ ایران را به نقض آزادی مذهب متهم و در نهایت، تحریمهای جدیدی اعمال کرد. بیل کلینتون در دوران ریاست جمهوری فقط به همین اقدامات بسنده نکرد و در دیماه ۱۳۷۴ با تخصیص ۲۰میلیون دلار برای فعالیتهای نظامی موافقت کرد و قرار شد این مبلغ بهصورت کمک نظامی در اختیار مخالفان جمهوری اسلامی قرار گیرد.
اوبامای دموکرات، تحریم، ترور و لبخند
باراک اوباما سومین و آخرین رئیسجمهور دموکراتی است که بعد از انقلاب اسلامی به کاخ سفید راه یافته است؛ فردی که تمام تلاش خود را برای متحد ساختن جامعه جهانی علیه ایران و وضع تحریمهای گسترده علیه کشورمان به کار گرفت. او همچون دولت پیشین خود، مقابله با حق مردم ایران در استفاده صلحآمیز از سلاح هستهای را در اولویت برنامههای خود قرار داد. در همین راستا، اوباما از کشورهای جهان خواست تا جسورانه و سریع به سوی تحریمهای جدید ایران حرکت کنند. بیشترین تلاش برای انزوای ایران، در تاریخ امریکا توسط دولت اوباما صورت گرفت. مخالفت با کشورمان از سوی دولت اوباما تنها محدود به پرونده هستهای نماند و در هفتم مهرماه ۱۳۸۹ دولت اوباما اولین تحریم علیه ایران با موضوع حقوق بشری را اعمال کرد، البته اینها تنها اقدامات خصمانه دولت اوباما نبودند. حمایت از فتنهگران در سال ۸۸، ترور دانشمندان هستهای کشورمان و خرابکاریهای متعدد سایبری مانند ویروس استاکسنت، از دیگر اقدامات خصمانه دولت اوباماست؛ اقداماتی که بهموازات و همزمان با آنها در ابتدای هر سال شمسی، اوباما در کاخ سفید، هفتسین میچید و با لبخند، پیام دوستی میداد. نکته جالبتر اینکه دولت اوباما حتی بعد از توافق برجام و در آستانه خروج از کاخ سفید نیز محدودیتهایی علیه مردم کشورمان اعمال کرد.
نگاهی به ساختار تصمیمگیری در سیاست خارجی امریکا و عوامل دخیل در سیاستگذاری این کشور در عرصه بینالمللی و همچنین ریشهیابی تعارض میان تهران و واشنگتن، بیانگر آن است که سیاستهای استکباری و سلطهگرایانه امریکا، به رغم تغییر دولتهای جمهوریخواه و دموکرات، از یک تداوم و پیوستگی معنیدار برخوردار است. همچنین دشمنی با جمهوری اسلامی ایران، بخشی از هویت امریکایی است که به نظام معرفتی این کشور گره خورده و فرقی میان دموکراتها و جمهوریخواهان وجود ندارد، از این رو میتوان ادعا کرد این فرضیه که تمایلات و رویکردهای حزبی، عاملی اثرگذار در سیاست خارجی امریکاست یا اینکه دموکراتها رویکرد مثبتتری نسبت به کشورمان در عرصه سیاست خارجی دارند، فرضیهای نادر و برآمده از بیاطلاعی نسبت به ماهیت و عملکرد نظام سیاسی امریکاست.