حسین باستانی که از او به عنوان «سرباز ویژه ملکه» و «مأمور ویژه برای آیتالله خامنهای» در بیبیسی فارسی یاد میشود، اخیراً تلاش کرده است با استناد به سخنان معاندان نظام همچون کدیور، اشکوری، علینژاد و دیگران بهتان به دیگران برای ابقای نظام را امری مرتبط با ماهیت دین و فقه معرفی کند و البته مدعی است که خودیها از این بهتان آزاد هستند و صرفاً مربوط به مخالفان نظام است، اما در عین حال بیش از پنج دقیقه آن مربوط به سعید امامی معاون سابق وزارت اطلاعات است. این بهاصطلاح مستند ۵۰ دقیقهای حتی نتوانسته است یک مورد به رهبر انقلاب استناد کند، اما نهایتاً از زبان یوسفی اشکوری میگوید: «من از خود آقای خامنهای چنین مجوزهایی را ندیدم و نشنیدم، اما بالاخره این امور زیر نظر وی انجام میشود.» در این مستند حتی سخن یک سایت گمنام که یک نفر هم نام آن را نشنیده به نظام و فقه ارجاع شده است.
حال برای راستیآزمایی مدعیانی، چون باستانی و بیبیسی نه همه عملکرد ۴۰ ساله غرب علیه انقلاب اسلامی، نه عملکرد ۷۰ ساله رادیو بیبیسی و نه عملکرد ۹ ساله تلویزیون و سایت بیبیسی فارسی که جز بهتان و بمباران ملت ایران نیست، بلکه فقط به حجم بهتان حسین باستانی در یک گزارش با عنوان «ناگفتههای انتخابات ۱۳۸۸» که در ۱۷ آبان ۱۳۹۷ در سایت بیبیسی به بهانه طرح تقلب ۸ میلیونی از سوی محمدرضا خاتمی آورده شده است بهعنوان مشت نمونه خروار، دقت نمایید. قضاوت نمایید که کدام عبارت وی مستند به حجت و قطعیت است و ببینید چطور از «شنیدهها»، «گفته شدهها»، «شایعه شده بود»، «ادعاهایی» و بدون ارائه یک سند محکمهپسند چه گزارش شیکی تهیه میکند. به جملات زیر دقت نمایید که چطور سلسله بهتان در کنار هم متن یک گزارش میشود: «مستندات مرتبط با دستکاری در انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز احتمالاً فراتر از اظهارات منابع خاص در مورد وقایع انتخاباتی است. در رأس این مستندات (کدام مستندات؟) آمار رسمی منتشر شده از سوی وزارت کشور قرار داد که مطابق آن، حدود یک سوم حوزههای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ دارای نرخ مشارکت نزدیک یا بیش از صددرصد بودهاند.» آیا ایشان یک سوم مورد ادعا را حاضرند با عدد ریاضی و نام حوزه منتشر کنند؟ در عین حال محمدرضا خاتمی مدعی است تقلب در درون وزارت کشور انجام شده است پس تقلب در حوزهها دروغ اندر دروغ است.
وی در ادامه مینویسد: «شبهه اضافه شدن ۸ میلیون آرای محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری دهم در دفعات قبل نه از جانب اصلاحطلبان که از سوی منابع نزدیک به اصولگرایان رسانهای شده است.» آیا باستانی میتواند تقلب ۸ میلیونی را مستند به حرف یک اصولگرا و سند آن را منتشر کند؟
مستند جمله فوق را اینگونه مستندسازی میکند که عدهای تهدید کرده بودند: «در فضای رسانهای ایران شایعههایی در مورد امکان انتشار افشاگریهای جسورانه از جانب حامیان مشایی- در صورت رد صلاحیت وی- منتشر خواهد شد.» دقت کنید: «در فضای رسانهای» کدام رسانهای؟ کدام افشاگری؟ الان که پنج سال میگذرد و افشاگری که نشده پس حجت شما چیست؟
ادامه دروغسازی را ببینید: «در همین ارتباط در ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ سایت بازتاب به نقل از گروهی از فعالان اقتصادی مرتبط با رحیم مشایی از امکان افشای نوار مکالمات ضبط شده محمود احمدینژاد و برخی مسئولان حکومتی در روز بعد از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ خبر داد.» ابهامات را ببینید: «گروهی از فعالان اقتصادی» کجا؟ کی؟ از کجا فهمیدهاند نواری که منتشر نشده (به فرض وجود که آن هم دروغ است) مربوط به تقلب است؟ کجا ضبط شده است؟ میبینید دروغ اندر دروغ را چگونه بدون یک حجت علنی، قطعی و تمامکننده ردیف مینمایند.
جالب اینکه در ادامه نیز از تکذیب دفتر رئیس جمهور وقت در این باره سخن میگوید، اما اصرار دارد در آنچه خود میگوید تکذیبشدهها را هم استفاده نماید.
در ادامه به نقل از زاکانی از قول محسن رضایی استناد میکند و هیچ سندی ارائه نمیکند. در تماس نگارنده با محسن رضایی، وی به کلی چنین مسئلهای را رد و تعجب نمود.
در ادامه به نظرسنجیهایی اشاره میکند که نشان میداده انتخابات به دور دوم کشیده میشود، اما ضمن اینکه هیچ سندی ارائه نمیکند، نظرسنجیهای مذکور را توطئه اصولگرایان علیه احمدینژاد میداند، پس حال چه نتیجهای باید گرفت جز ردیف کردن دروغ و شبهه پشت سر هم؟
باستانی در ادامه گزارش از عبارت «گفته میشود» استفاده میکند تا بتواند دروغها را سر هم ردیف کند: «گفته میشود به دنبال انتشار نامه ۱۹ خرداد ۱۳۸۸ هاشمیرفسنجانی به آیتالله خامنهای، وحید حقانیان در گفتوگویی تأکید کرده حتی اگر در گذشته امکانی وجود داشت که نظام تن به ریاستجمهوری میرحسین موسوی بدهد با انتشار این نامه چنین امکانی منتفی شده است.» به عبارت درون متن بالا دقت کنید: «گفته میشود»، «وحید حقانیان در گفتوگویی» گفته میشود در گفتوگویی یعنی چه؟ کدام گفتوگو؟ کجا گفته؟ سند کجا انتشار یافته؟ شاهد چه کسی بوده است؟ اصلاً چنین سخنانی را در ۳۰ سال گذشته از وحید حقانیان کسی شنیده است؟ عبارت بعدی که به عنوان حجت تقلب میآورد را دقت کنید؛ در این عبارت به جای «گفته میشود» از عبارت «ادعاهایی» استفاده میشود: «ادعاهایی که بر مبنای آن، بعد از انتخابات حتی مسئولان ارشد سه نهاد نظارتی عمده یعنی دفتر بازرسی رهبری (ناطق)، مجلس (لاریجانی) و بازرسی کل کشور (پورمحمدی) پیروزی موسوی را به او تبریک گفتهاند.» در ایران فقط شایعه لاریجانی بود که وی نیز قسم جلاله خورد که «تبریک گفتن من دروغ است» حال اگر فرض بر تبریک هر سه هم باشد حجت تقلب و بهتان به نظام است؟ در ادامه شبههسازی داستان داماد لرستان و فرزند آذربایجان را تکرار میکند: «تعداد آرای موسوی، کروبی و رضایی در شهرهای محل تولد خود بسیار کمتر از محمود احمدینژاد بود.»
در ادامه با دروغی شاخدار اشاره میکند: «۱۰ روز بعد از انتشار آرای منسوب به زادگاه تا مرزهای انتخاباتی، وزارت کشور آمار به کلی متفاوتی را منتشر کرد که این بار از پیروزی موسوی و رضایی و دوم شدن مهدی کروبی در زادگاه خود حکایت داشت.» آیا کسی در ایران چنین شنیده است؟ آیا رأی نهایی موسوی در آذربایجان شرقی و رضایی در مسجد سلیمان اول بود؟ در ادامه باستانی با استناد به سخن مقام معظم رهبری که «مقابل هرکسی بخواهد با نتیجه آرای ملت دربیفتد میایستد و در سالهای گذشته هم در سالهای ۷۶، ۸۴، ۸۸ و ۹۲ این اتفاق صورت گرفت و بنده ایستادم» خبیثانه این نتیجه را میگیرد: «واقعیتی که نشان میداد توانایی حکومت در پنهانکاری انتخاباتی ممکن است چه ابعاد غیرقابل تصوری داشته باشد. حتی در ارتباط با انتخابات ۱۳۸۸ هم موارد علنی شده پنهانکاری نهادهای حکومتی (بهتان نیست؟) برای بسیاری از ناظران مسائل سیاسی غافلگیرکننده بود. کدام موارد علنی شده پنهان؟ معلوم نیست.
حالا باید دید کسی که «از هیچ» و با عبارات «گفته شده»، «ادعایی مطرح شده»، «شایعاتی بود که.»، «به نظر میرسد...» بدون یک حجت و یک سند میتواند هنرمندانه یک گزارش سر هم کند، مأموریت احصای بهتان در فقه شیعه و نظام جمهوری اسلامی برایش کار سختی است؟ رطب خورده این هنر را دارد که منع رطب کند، اما نمیفهمد که اگر میرحسین و کروبی حجتی برای تقلب داشتند بعد از ۱۸ بیانیه و ۹ سال حصر نه به دستگاههای قانونی و حاکمیت حداقل اسناد آن را به بیبیسی میدادند تا منتشر کند و دست شما اینقدر خالی نباشد و مبنای گزارش شما گفتهها، ادعاها، شبههها و شایعات نباشد.
علاوه بر آن، وقتی این مستند در پارادایم دشمنی و از زبان دشمنان نشاندار و با ابزار و امکانات انگلیس خبیث برای ملت ایران منتشر میشود چه ارزشی دارد؟ و سازنده آن در ذیل پرچم انگلیس به چه چیزی افتخار میکند؟ گیریم که آنچه تولید کردید درست باشد، اما با دستمال کثیف انگلیس نمیتوانید شیشهای که مدعی هستید کثیف شده است را پاک کنید. نوکری انگلیس در ۲۰۰ سال گذشته برای هیچ فرد ایرانی افتخار محسوب نشده و قطعاً در تاریخ آیندگان نیز جز خفت ثبت نخواهد شد.
چگونه انگلیس میتواند با «بهتان برای حفظ نظام» جمهوری اسلامی را متهم به حفظ حکومت به هر قیمت کند، اما در مقابل برای «براندازی نظام» هیچ بهتانی را نمیپذیرد؟ احتمالاً کارکنان بیبیسی مبتنی بر حقیقت محض و برای خدا به دنبال آگاهسازی مردم هستند و نیت قربهالیالله کردهاند. وقتی مسائل واقعی کارکنان بیبیسی در حوزه مسائل مالی، اخلاقی و امنیتی توسط ایران استتار میشود، اما آنان نظام را به بهتان متهم میکنند میتوان بیشرمی و بیشرفی از یک سو و نجابت را از سوی دیگر به تماشا نشست.