کد خبر: 940524
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۹
حلقه مفقوده‌ای که در انتخابات نمود پیدا می‌کند
نگاهی به رقابت‌های سیاسی سال‌های گذشته نشان می‌دهد که جبهه انقلاب به رغم ارائه راه حل‌های با ارزش و علمی برای حل مشکلات کشور به دلیل عدم ارتباط با بدنه جامعه توانایی فراهم کردن موج‌های اجتماعی برای حمایت از آن را ندارد. در طول سال‌های گذشته نیرو‌های جبهه انقلاب بار‌ها به صورت هماهنگ تلاش کرده‌اند در قالب تشکل‌های سیاسی متمرکز و با تکیه بر ارزش‌های اصیل اسلامی در آوردگاه‌های انتخاباتی شرکت کنند. انتخابات سال ۹۴ مجلس شورای اسلامی و ۹۶ ریاست جمهوری دو نمونه از این رقابت‌ها بوده است. اگرچه در هر دو انتخابات تجربیات گران‌قیمتی در خصوص کار تشکیلاتی میدانی برای نیرو‌های انقلابی فراهم شد، اما در نهایت پیروزی نهایی به دست نیامد. این مسئله سبب دلسردی برخی از این نیرو‌ها شده و این سؤال جدی مطرح می‌شود که واقعاً چه اشکالی در مسیر فعالیت نیرو‌های جبهه انقلاب وجود داشته که سبب شده به رغم تمام این تلاش‌ها نتیجه مطلوب به دست نیاید.
مهدی پورصفا
اصلاح‌طلبان در کجا به اهمیت سرمایه اجتماعی پی بردند
بسیاری از فعالان سیاسی در اواخر دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی این نکته را به یاد دارند که مرکز اصلی فعالیت‌های تئوریک حلقه‌ای که بعد‌ها مشی سیاسی اصلاح‌طلبان از داخل آن متولد شد، مرکز تحقیقات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری بود؛ نهادی که تحت نظر موسوی خویینی‌ها محل اصلی فعالیت تحقیقی عده‌ای از مهم‌ترین عناصر امنیتی همچون سعید حجاریان و حمید رضا تاجیک بود. جالب اینجا بود که موسوی خویینی‌ها نیز خود در سال ٦٦ یکی از تصمیم سازان اصلی انشعاب در جامعه روحانیت و تشکیل مجمع روحانیون مبارز به شمار می‌رفت و چند سال بعد روزنامه سلام را به یکی ازرسانه‌های اصلی مخالفت با سیاست‌های دولت سازندگی بدل کرد؛ روزنامه‌ای که در نهایت با انتشار نامه سعید امامی و پس از آن اتفاقاتی که در کوی دانشگاه روی داد، بسته شد.
مرکز تحقیقات استراتژیک معاونت‌های گوناگونی را در اختیار داشت، اما کار جدی‌تر را سعید حجاریان انجام داد. سعید حجاریان مفصل‌ترین جمع همکاران خارج از سازمان را در کنار خود جمع کرد. او در معاونت سیاسی، اولین زیرمجموعه را به عنوان معاونت انقلاب اسلامی تأسیس می‌کند و ریاست آن را به بهزاد نبوی می‌سپارد. محسن کدیور، الهه کولایی و محسن امین‌زاده به عنوان همکاران این معاونت انتخاب می‌شوند.
در کنار این علوی تبار نیز مسئولیت معاونت اجتماعی و عباس عبدی معاونت فرهنگی را بر عهده می‌گیرد. علوی تبار در خصوص سوژه‌های این مرکز می‌گوید: در مرکز تحقیقات استراتژیک بخش عمده‌ای از وقت ما صرف پاسخ به این سؤال می‌شد که ایران از چه مشکلاتی رنج می‌برد. در واقع شناخت مسائل ایران در دستور کار قرار داشت. برای شناخت این مسائل نیز طبعاً احتیاج به یک زاویه نگاه وجود داشت. پس از مدتی همه ما به این نتیجه رسیدیم که باید از زاویه «توسعه همه جانبه» به مسائل ایران نگریسته و توسعه، تنها به توسعه اقتصادی خلاصه و محدود نشود و توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و توسعه اجتماعی نیز در نظر گرفته شود.
نکته اساسی در خصوص فعالیت‌های مرکز تحقیقات استراتژیک به عنوان منشأ اصلی تولید محتوا برای جریان اصلاحات توجه جدی به مسائل اجتماعی و فرهنگی بود.
محققان اصلاح‌طلب مرکز تحقیقات استراتژیک اغلب به محرمانه‌ترین و جدی‌ترین اطلاعات از تحولات اجتماعی ایران دسترسی داشتند. در زمانه‌ای که اصلی‌ترین ابزار‌های نظرسنجی اجتماعی در اختیار نهاد‌های حاکمیتی بود، آ‌نها متوجه شدند برای پاسخ جدی به مسائل مطرح در ایران که مورد توجه عموم مردم نیز قرار دارد، باید نبض جامعه را در دست داشته باشند. این نگاه خاص به تحولات اجتماعی که در همان زمان نیز مورد غفلت نیرو‌های جبهه انقلاب قرار گرفته بود، منجر به سلسله موفقیت اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های ریاست جمهوری در سال ۷۶، مجلس شورای اسلامی در سال ۷۸ و همچنین شورا‌های شهر و روستا شد.
از آن زمان تاکنون اصلاح‌طلبان ضرورت توجه به این اصل اساسی را درک و تلاش کردند تا با سرمایه‌گذاری در حوزه‌هایی همچون رسانه که تبلور اصلی آن تأسیس روزنامه‌های گوناگون و بالا بردن تیراژ آ‌نها بود، ارتباط خود را با بدنه اصلی جامعه حفظ کنند.

نگاهی به یک شکست و برد تاریخی
جالب اینجاست که اصلاح‌طلبان معتقد هستند که شکست تاریخی آن‌ها در سوم تیر سال ۸۴ ناشی از قطع ارتباط آن‌ها با بدنه جامعه و مشغول شدن به دعوا‌های سیاسی بود.
در طرف مقابل اصولگرایان با درک عطش طبقات مختلف جامعه به بحث عدالت و رفع محرومیت‌ها توانستند به پیروزی چشم‌گیری دست پیدا کنند. حالا سؤال اینجاست که آیا دلیل عدم توفیق نیرو‌های انقلاب در رقابت‌های سیاسی در سال‌های اخیر قظع ارتباط با بدنه مردم نبوده است؟
آیا در رقابت‌های سیاسی پیش رو و تشکل‌هایی که برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی شکل گرفته نباید این نکته مد نظر قرار گیرد؟

تجدید نظر در ارتباط با بدنه جامعه
واقعیت اینجاست که کسی شک ندارد که جبهه انقلاب از نظر تولید محتوا و ارائه طرح‌های جدی برای اداره کشور نسبت به تمام جناح‌های سیاسی برتری دارد. به عنوان مثال بسیاری از پیش بینی‌هایی که در خصوص افزایش فشار‌های اقتصادی بر کشور با وجود امضای برجام توسط جناح انقلابی صورت گرفت، هم اکنون جز به جز در حال وقوع است. حتی دولت دوازدهم که در ابتدا تمام راه حل‌های مطرح شده توسط جناح انقلابی را غیرقابل اجرا می‌دانست، فعلاً به سراغ اجرای آن‌ها رفته تا با فشار‌های امریکا مقابله کند.
از جمله این راه حل‌ها امضای پیمان‌های دو جانبه پولی بین ایران و کشور‌های دوست بود که اکنون امضای آن با کشور‌هایی همچون چین و ترکیه از سوی بانک مرکزی دنبال می‌شود.
از این رو با قاطعیت می‌توان گفت که به رغم تمام راه حل‌های جدی و علمی که در درون جبهه انقلاب مطرح می‌شود، اما در واقعیت این راه حل‌ها برای مردم به درستی تبیین نمی‌شود.
در حقیقت آنچه برخی از کادر‌های مرکزی جبهه اصلاحات در مرکز تحقیقات استراتژیک سنگ بنای آن را گذاشتند، همگام کردن راه حل‌های پیشنهادی با ضربان جامعه است.
در حقیقت جبهه انقلاب به دلیل اینکه در اغلب موارد فاقد راه‌های ارتباطی مؤثر با بدنه جامعه است، به رغم ارائه راه حل‌های جدی و علمی نمی‌تواند سرمایه اجتماعی لازم را برای حمایت از آن‌ها فراهم کند. در نتیجه طرف مقابل با استفاده از فضا سازی‌های کاذب و دست گذاشتن روی برخی از نقاط حساس جامعه می‌تواند با موج سازی‌های اجتماعی نتیجه را به نفع خود رقم بزند. شاید زمان این رسیده است که جبهه انقلاب یک تجدید نظر اساسی درباره ابزار‌های ارتباطی خود با جامعه کرده و استفاده از فضا‌هایی همچون فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را به صورت جدی‌تری مد نظر خود قرار دهد. استفاده‌ای که نه برخلاف رقیب وسیله محور برای رسیدن به منافع حزبی باشد بلکه بهره گیری از آن برای منافع ملی تعریف می‌شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار