کد خبر: 941117
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۰
راه درمان این اختلال طولانی است
در خصوص برقراری رابطه نزدیک با افراد خودشیفته شاید بهتر باشد با آن‌ها به دنبال تجربه یک رابطه صمیمی نباشیم. چون آن‌ها صرفاً به روابطی رو می‌آوردند که بتوانند مدام تحسین شوند و تسلط کامل بر دیگران داشته باشند تا تصویری باشکوه در ذهن اطرافیان از خود به جا بگذارند
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- مهدیه عظیم‌لو: آخرین باری که او را می‌دیدم، مدت زمان زیادی می‌گذشت. یک گروه شش نفره بودیم که از ترم اول تا زمان فارغ‌التحصیلی دوره کارشناسی سعی داشتیم با هم باشیم. به خوبی شکل و ظاهرش را به یاد دارم. خوب خاطرم هست که ظاهرش آراسته و زیبا بود و لباس‌هایش گران‌قیمت. به گفته خودش همیشه از لوکس‌ترین و گران‌قیمت‌ترین فروشگاه‌ها خرید می‌کرد و همیشه با آب و تاب زیاد از خود و سلیقه‌اش تعریف می‌کرد که من اینطوری‌ام، من اونطوری‌ام، من... بقیه بچه‌ها نامش را گذاشته بودند خانم خودشیفته! حتی جلو خودش هم می‌گفتند، اما خودش هیچ شکایتی نداشت. چه بسا خوشش هم می‌آمد. با این حرف‌ها و شنیدن این الفاظ، انگار یک جور حس متفاوت بودن به او دست می‌داد. با وجود اینکه درگروه ما بود، اما اکثر اوقات حالت منزوی و گوشه‌گیر داشت. مگر در شرایطی که می‌خواست درباره خودش حرف بزند یا اینکه داشته‌های خود را به دیگران بگوید. هیچ وقت ندیدم که بخواهد مثل دوست‌های دیگرم همدلی و همدردی داشته باشد و خودش را جای دیگران بگذارد. حتی شده به این رفتار تظاهر کند یا اینکه... با کوچک‌ترین رفتار یا حرف که باب میلش نبود، عصبانی می‌شد و سعی می‌کرد همیشه حرف اول و آخر، حرف خودش باشد و دیدگاه آمرانه نسبت به دیگران و نگاه از بالا به بقیه داشته باشد.

خودشیفتگی یک خصیصه روانی و شخصیتی است که در وجود همه انسان‌ها قرار دارد، اما در بعضی‌ها کم و در برخی دیگر نیز به شکل چشمگیری در رفتارهایشان بروز پیدا می‌کند، به گونه‌ای که عشق بیش از حد به خود دارند و به این نوع رفتار به نوعی اختلال شخصیت گفته می‌شود و این نوع از اختلال بیشتر در سنین نوجوانی یا اوایل جوانی آغاز می‌شود.

افراد خودشیفته معمولاً افراد دیگر را نادیده گرفته و از دیگران به عنوان وسیله برای نیل به اهداف خود استفاده می‌کنند. آن‌ها به هیچ عنوان انتقادپذیر نبوده و کم کم حتی شرم و حیا را نیز از میان می‌برند. این در حالی است که فردی که تا حد زیادی درگیر بیماری خودشیفتگی یا نارسیسم است از خود رفتار‌هایی نشان می‌دهد که این رفتار‌ها باعث می‌شود دیگران نیز به طور طبیعی از انجام دادن این قبیل کار‌ها و رفتار‌ها احساس شرم کنند.
بنابراین سوءاستفاده کردن از شرایط حاضر و بازی با افکار دیگران برای خودشیفته‌ها مهم نبوده و این کار را مدام انجام می‌دهند. کسانی که خودشیفته شده‌اند به طور قطع به دلیل اینکه خود را کامل و بی‌نقص تلقی می‌کنند، انگیزه‌ای هم برای جایگزین کردن عادات پسندیده و نیکو به جای رفتار‌های ناپسند، زشت و زننده ندارند و مسخره و تحقیر کردن افراد دور و بر خود را برای خود عادی می‌دانند.

از دیگر عواملی که موجب شده است افراد خودشیفته به این حال بیفتند این است که همیشه و در همه حال در اطراف آنان افرادی هستند که موجبات تقویت خودشیفتگی آنان را فراهم می‌کنند. یعنی خودشیفتگی آنان را تقویت می‌کنند و جذب افراد خودبرتربین می‌شوند. بی‌تردید شخصیت‌های خودشیفته حسود و متکبر هستند و در پی تخریب دیگران.

آنان از اعتماد به نفس حداقلی برخوردارند و شأن و شخصیت خود و دیگران را حقیر می‌پندارند. «کیت کامبل» از پژوهشگران حوزه خودشیفتگی و همچنین یکی از نویسندگان مشترک کتاب اپیدمی «خودشیفتگی: زندگی در عصر برخورداری» معتقد است: «مردم مثل یک زنجیره هستند و طیفی از خودشیفتگی در میان آن‌ها وجود دارد. بیشتر آن‌ها دچار خودشیفتگی میانه هستند و شدت خودشیفتگی در برخی از آن‌ها بیش از سایرین است.»
در این میان نقش همیشگی و مؤثر والدین در تربیت و شکل‌گیری رفتار‌های فرزندان را نمی‌توان نادیده گرفت. به طوری که اگر والدین نتوانند نقش و الگوی همدلی را در سال‌های نخست رشد کودکانشان به خوبی ایفا کنند، به منظوری دیگر اگر همدلی درست را به کودکان آموزش ندهند، حتی در رفتار خود با کودکان هم این نقش اجرایی نشود، در سنین بالا و طی زمان رشد، فرزند درگیر جست‌وجوی بی‌پایان و بی‌فایده یک شخصیت آرمانی می‌شود، آن هم تنها به این خاطر که نیاز او در زمینه همدلی برآورده نشده است.

والدین باید توجه داشته باشند طی زمان رشد و پرورش، بیش از اندازه کودکانشان را کانون توجه قرار ندهند و آنان را از بازی با همسالان و همدلی با آن‌ها محروم نکنند، چراکه همین رفتار‌های به ظاهر کوچک و بی‌اهمیت در شکل‌گیری اعمال و رفتار کودکان تأثیر خواهد داشت و زندگی بزرگسالی آنان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. برخی از پژوهشگران و روانشناسان معتقدند حدود ۶۰ درصد این نوع رفتار ارثی بوده و می‌تواند نقشی در فعال یا خنثی کردن بروز رفتار خودشیفتگی ایفا کند.

از خصوصیات اخلاقی و رفتاری این دسته از افراد خودشیفته این است که در اکثر اوقات دستاورد‌ها و استعداد‌های خود را که به نظرشان بسیار خاص و استثنایی جلوه می‌کند، به دیگران با بزرگنمایی جلوه داده و با حالتی متکبرانه و تظاهری ارائه می‌دهند.

در خصوص برقراری رابطه نزدیک با این قبیل افراد خودشیفته شاید بهتر باشد با آن‌ها به دنبال تجربه یک رابطه صمیمی نباشیم. چون آن‌ها صرفاً به روابطی رو می‌آوردند که بتوانند مدام تحسین شوند و تسلط کامل بر دیگران داشته باشند تا تصویری باشکوه در ذهن اطرافیان از خود به جا بگذارند و اگر اطرافیان سعی بر قطع یا ممانعت به برقراری چنین رابطه‌ای داشته باشند، افراد خودشیفته شروع به تحقیر و بی‌اعتبار کردن طرف مقابل می‌کنند و با پرخاشگری عکس‌العمل نامناسبی از خود نشان می‌دهند که شاید هیچ کس انتظار آن را نداشته باشد.

مسئله مهم و قابل توجه درباره موضوع خودشیفتگی راه‌های درمان و مقابله با آن است. باید گفت: راهی طولانی دارد، چراکه فرد خودشیفته باید دست از تمایلات خود بردارد تا بتواند با درمانگر رابطه برقرار کند و این امر بی‌شک مستلزم بینش و آگاهی بیمار نسبت به رفتار و تفکر خود است. این بینش در اصل وجود ندارد. اگر هم فرد مشکل خودآگاهی پیدا کند، به دنبال آن تصویر متلاشی شده از خود باعث می‌شود که فرد دوباره رفتار و تفکر خودبزرگ‌بینی را پیش گیرد.

راه دیگر درمان، استفاده از دارو‌های ضد افسردگی و کربناتیلیوم برای تحمل بهتر احساس طرد شدن و نوسانات خلقی است. با تمام این تفاصیل، در مورد راه‌های مقابله با اختلال خودشیفتگی بهتر است خود فرد از این اختلال به یک درک و شناخت از رفتار و اعمالش برسد. به این نتیجه برسد که این طرز رفتار باعث رنجش عمیق دیگران می‌شود و در آخر هم چیزی جز تنهایی و ماندن در انزوا برای خود فرد خودشیفته در پی نخواهد داشت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار