از روزی که نوشتیم این جنگ زمینگیرمان میکند، زیاد نمیگذرد و باز هم زیاد نمیگذرد از روزی که نوشتیم یکی دهان کیروش را ببندد، اما هیچ اتفاقی نیفتاد. حتی محکوم شدیم به اینکه چرا ایستادگی ۴۰ ساله مردم کشورمان مقابل استکبار را به حرفهای سرمربی تیمملی ربط میدهیم، اما....
اما امروز کار بهجایی رسیده است که سرمربی تیمملی نه به مسئولان ورزش بلکه به مردمی توهین میکند و مدام سنگ تلاش برای آنها را به سینه میزند و بدتر از همه اینکه با هوچیگری مختص به خودش اینبار حتی از رهبری نظام خرج میکند.
کیروش رفتنی است، حالا دیگر حتی اگر خودش و فدراسیون و حتی وزارت ورزش هم بخواهند دیگر جایی در فوتبال ایران نخواهد داشت، چون مردم نمیخواهند. کاش اصلاً یک مرد در فدراسیون فوتبال پیدا میشد و همین امروز او را برکنار میکرد تا همهچیز تمام شود بیخیال قهرمانی؛ قهرمانی جام ملتها زیرسایه توهین به ملت بزرگ ایران پشیزی نمیارزد.
این روزها باید بیشتر از همیشه متحد بود، بیشتر از همیشه محتاج همدلی هستیم، اما یکی هست که با آگاهی کامل مشغول برهمزدن این اتحاد است و عقل سلیم حکم میکند که همین حالا این مخل آرامش را بیرون کنیم. کیروش خود را حرفهای میداند، اما سؤال اینجاست آیا یک مربی حرفهای در چنین موقعیت حساسی تیمش را به حاشیه میکشاند و همه را مقابل خود قرار میدهد؟ آیا کیروش همان دستیار حرفهای فرگوسن در منچستریونایتد است؟ آیا همان سرمربی رئال مادرید است؟ آیا همان سرمربی پرتغال در جامجهانی ۲۰۱۰ است؟ بهطور حتم پاسخ تمامی این سؤالها منفی است، ولی سؤال اصلی این است که چه روندی طی شده که امروز کار به اینجا کشیده شده است؟
کیروش به بزرگ و کوچک فوتبال ما توهین کرده است، همه را از خود رانده و قرنطینهای برای خود و دوستانش در تیمملی درست کرده و اجازه ورود به هیچ کس را نمیدهد. فدراسیون فوتبال و حتی رسانهها تمام اینها را دیده و ساکت ماندهاند و البته توجیه منطقی هم برای سکوت خود داشته و دارند و آن نیست جز حفظ وحدت و آرامش تیم ملی، ولی حالا پرده افتاده و دیگر جای سکوت نیست، حتی در این برهه حساس و سرنوشتساز. کیروش باید بفهمد که طرف حسابش دیگر مهدی تاج یا مسعود سلطانیفر نیست که با یک عذرخواهی ساده بخواهد همه چیز را تمام کند یا تقصیر را به گردن مترجم سرمربی تیم ملی بیندازد، باید به او بفهماند که با مردم شریف، بزرگوار، زجرکشیده و مظلوم ایران اسلامی روبهرو است، همانهایی که دریافتیهای میلیاردی او از جیبشان پرداخت میشود.
کیروش رفتنی است، اما باید یاد بگیرد که جدای مسائل تکنیکی و تاکتیکی کجا و چگونه دهانش را باز کند و حرف بزند و چه بهتر که این درس بزرگ زندگی را از مردم بزرگ ایران بگیرد و با خود به یادگار ببرد.
آرزوی ما موفقیت و قهرمانی تیمملی است، آن هم در ۴۰ سالگی انقلاب. اما گویا کسانی هستند که نمیخواهند این آرزوی بزرگ تحقق پیدا کند و سرمربی تیمملی خواسته یا ناخواسته در زمین آنها بازی میکند و شاید هم خود به برخی خط میدهد. آنچه مهم است اینکه آنجا که باید جلوی او را میگرفتیم، نگرفتیم و کار به اینجا کشیده شده است که حالا کل ورزش در برابر تیمی قرار گرفتهاند که قرار است آرزوی بزرگ مردم ایران را برآورده کند و بدون هیچ شکی کیروش مقصر اول و آخر این اتفاق بد است؛ اتفاقی که میتواند خیلی زودتر از آنچه تصورش را میکنیم تمام رؤیاهایمان را برباد دهد.
کیروش با ما حرفهای برخورد نمیکند و امروز دیگر لزومی ندارد تا ما با هم او حرفهای برخورد کنیم یا حتی به قول خودمان ملاحظه او را بکنیم، باید با قاطعیت با او برخورد شود؛ قاطعیتی که حتماً در فدراسیون فوتبال دیده نمیشود و به نظر میرسد از مراجع بالاتر باید دیده شود.
این روزها، روزهای حساسی است؛ روزهایی که باید از وحدت مینوشتیم، روزهایی که عمانیها مشغول پرکردن ورزشگاه با تماشاگرانشان برای دیدار با ما هستند، اما ما باید مراقب حرفهای ضدملی و وحدت کیروش باشیم و او را جمعوجور و رفعورجوع کنیم. باید مراقب باشیم که از نیمکت خودمان ضربه نخوریم که البته خوردهایم و هنوز هم میخوریم، چون کسی پیدا نشد به کیروش بگوید دهانت را ببند.