اما فقط پاركها نیستند كه جولانگاه سگها و صاحبانش شده است. نه! فقط پاركهای ساسان و الهیه و خوارزم تهران نیست كه پاتوق است كه خیابانها مخصوصا وقتی خورشید پایین میرود و شب میرسد پر میشود از سگهای جورواجور، از ریزنقشهای موفرفری و بغلی كه گاهی به وسع صاحبانشان كت چرم میپوشند گرفته تا سگهای زمخت و درشت كه شكاریاند و پاسبان. بچهها جیغ میكشند و فرار میكنند و بزرگترها هول برشان میدارد كه نكند این سگهای عضلانی بیفتند به جانشان و پارهپارهشان كنند، مخصوصا كه اعتباری نیست به صاحبان این سگها كه گاه بیخیال و بیاعتنا گوشهای میایستند و گاه زورشان نمیرسد به سر و گردن قوی این سگها كه قلاده را بدجور میكشند و عزم آزادی و فرار دارند.
میگویند دربند تهران نیز پرشده از سگبازها، سوای سگهای ولگرد كه به شوق غذا یا كوه را میگیرند و میروند بالا و میرسند به كافههای پاییندستی كه مدتهاست شده پاتوق سگدارهای تهران كه حیوان را میآورند برای گردش و كوهپیمایی.
همه از این سگها وحشت نمیكنند؛ ولی خیلیهایی كه هراس برشان میدارد و فوبیای گازگرفتگی و زخم خوردن از سگها را دارند؛ میخواهند بدانند اگر یكی از این سگها به كسی مثل بهار حملهور شود و تكههای گوشت بدنش را مثل بدن بهار لقمه لقمه كند چاره چیست.
قانونی برای جبران خسارت؛ نه برای مجازات
چاره را لابهلای كتابهای قانون میشود پیدا كرد؛ در قانون قطور مجازات اسلامی و در كتاب قانون مدنی. ساسان ملكمطیعی، وكیل پایهیك دادگستری مواد 522 و 523 قانون مجازات اسلامی را شرح میدهد كه بر مبنای آن صاحب هر حیوانی اگر از احتمال حمله آن آگاه باشد ولی قصور كند و از حیوان مراقبت نكند و آن جانور به كسی صدمه وارد كند، او ضامن است، حتی وقتی كه صاحب حیوان، آن را به كسی سپرده باشد كه توان مراقبت از حیوان را نداشته باشد و همین باعث آسیب دیدن كسی شود.
او به ماده 334 قانون مدنی نیز اشاره میكند؛ مادهای كه میگوید مالك یا متصرف حیوان مسؤول خساراتی نیست كه از ناحیه آن حیوان وارد میشود، مگر این كه در حفظ حیوان تقصیر كرده باشد كه اگر مقصر باشد باید خسارات وارده را جبران كند.
این وكیل دادگستری توضیح میدهد كه همه این مواد كه مبنای صدور رای در دادگاهها هستند به جبران خسارت توسط صاحب حیوان اشاره دارند و نه مجازات آنها و همگی نیز به لفظ حیوان اشاره دارند نه فقط به یك حیوان خاص مثل سگ. او میگوید چون قانون اینچنین تعریف كرده تنها جبران خسارت متوجه صاحبان حیوانات آسیبرسان است و جبران خسارت تنها چیزی است كه عاید افراد آسیبدیده میشود و خسارت چیزی است كه ملكمطیعی میگوید میزانش را كارشناس و پزشكیقانونی تعیین میكند.
در قانون مجازات اسلامی و قانون مدنی، سگگردانی جرم نیست و ملكمطیعی میگوید، یك عمل وقتی جرم تلقی میشود كه قانونگذار آن را جرم دانسته باشد. با اینكه برخی دادستانها مثل دادستان زنجان و یزد تا بهحال اعلام كردهاند در راستای حمایت از حقوق عامه با سگگردانی در معابر و اماكن عمومی برخورد میكنند، ولی قوانین كشور مستقیما روی این حوزه انگشت نگذاشته آن دسته از نمایندگان مجلس كه اواخر سال 89 این كمبود را احساس كردند و چهار سال بعد 32 نفر دیگر از اخلافشان باز هم همین كمبود را احساس كردند بانی دو طرحی شدند كه هدفش تعیین مجازات برای سگگردانی و معامله سگها و حتی نگهداری آنها بود. سال 93 مراد این نمایندهها این بود كه نهتنها سگگردانی در شهر كه معامله و نگهداری آنها در خانه نیز 74 ضربه شلاق بهعلاوه یك تا ده میلیون تومان جزای نقدی داشته باشد.
اما سال 93 و پس از آن، این طرح مسكوت ماند درست مانند طرح قبل از خود كه معطل مانده بود آن هم به دلیلی كه موسی قربانی عضو آن وقت كمیسیون قضایی مجلس گفته بود كه وقتی طرحها و لوایح مهمتری مثل لایحه تجارت، حمایت از خانواده و قانون مجازات اسلامی وجود دارد، وقت كمیسیون قضایی نباید صرف موضوعات دیگر شود.
ضعف روابط انسانی
صاحبان سگها همیشه آدمها پولداری نیستند ولی خیلی از پولدارها سگ دارند مثل دو جوانی كه دو سگشان در لواسان، بهار را دریدند و بعد عكسهای آنها پای برج ایفل و كنار ماشینهای آنچنانی دیده شد. این دو جوان حالا با قید وثیقه ناچیز صد میلیون تومانی آزادند چون ملكمطیعی، وكیل دادگستری میگوید قانون همین را میگوید و با این كه عرف ممكن است شدت عمل بیشتری را بخواهد ولی قانون ملاك دادگاه است نه عرف.
با این حال عرف راه خودش را میرود و افكارعمومی راجع به آدمهایی كه انواع و اقسام حیوان را به خانه میآورند و به قول یكروانشناس حتی آنها را در آپارتمانهایی جا میدهند كه برای آدمها به اندازه كافی جا ندارد، حدس و گمانهایی میزنند.
معصومه تختی، روانشناس و مشاور خانواده درباره دنیای این افراد با ما حرف میزند و ابتدای صحبتش میگوید مراجعانی دارد كه برای سرگرمی بچهها حیوانی خریدهاند اما بهمرور آنقدر به این حیوان وابسته شدهاند كه حالا بچههایشان گله میكنند كه پدرو مادر مثلا سگشان را بیشتر از آنها دوست دارند. او میگوید این نوع رابطهها در خیلی از خانوادهها به وجود آمده و منشأ اختلاف شده و اشاره میكند به چرایی آن و میگوید وقتی انسانها دنبال عشق نامشروط هستند و دوست ندارند لزوما چیزی بدهند تا چیزی بگیرند و این را در افراد پیرامونشان پیدا نمیكنند ناگزیر به حیوانات متمایل میشوند كه هیچ انتظاری از آدمها ندارند. او میگوید اگر افراد به این دلیل دنبال حیوان خانگی باشند یعنی كه روابط انسانی در محیط خانوادگیشان كمرنگ شده و باید مراقب این زنگ هشدار باشند.
این روانشناس البته همه افراد را از این دریچه تحلیل نمیكند، بلكه اشاره میكند به دسته دومی از افراد كه حیوان را نگه میدارند فقط بهدلیل ظاهر روشنفكرانه این كار و این كه داشتن حیوان مُدی است كه باید از آن تبعیت كرد. او مخالف حیوانآزاری و موافق كمك به حیوانات و مهربانی با آنهاست ولی میگوید اگر داشتن یك حیوان خانگی تحت فشار گروه همسالان و افراد همطبقه شكل بگیرد و به عنوان نیازی كاذب به افراد تحمیل شود یعنی كه از باب شخصیتی و هویتیابی مشكلی در كار است. در دنیای دوستداران حیوانات خانگی و شیفتگان سگها اما معلوم نیست این حرفها چه عیاری دارد. پتشاپها هر روز شلوغتر میشود و داشتن حیوانات رنگبهرنگ هرروز فراگیر از قبل میشود و تعداد سگهایی كه با موهای شینیون شده و لباسهای ماركدار به خیابانها چشم میدوزند رو به فزونی میرود.