سرویس جامعه جوان آنلاین: خبر تکاندهنده بود و دردناک. قتل یک روحانی با شلیک دو گلوله! تقریباً خیلی از ما سناریوی صدای شلیک گلوله و قتل و فرار را در خیابانهای شهر دیدهایم. به تعبیر دیگر از این دست حوادث زیر پوست شهر کم رخ نداده، اما دلیل این رخدادهای تلخ چیست؟ سالیان سال است که بحث حمل و نقل سلاح سرد و گرم در جامعه و محافل مختلف مطرح است، اما آیا قوانین موجود بازدارنده بوده است؟ وجود قتلهای متعدد با استفاده از سلاح سرد، این بازدارندگی را زیر سؤال میبرد.
دسترسی به سلاح نباید اینقدر آسان باشد
دکتر علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس
خوشبختانه سالیان سال است که در کشور ما قانون نگهداری و حمل سلاح گرم برخلاف بسیاری از کشورها محکم است. یعنی ما در زمینه این قوانین نسبت به دنیا تقریباً مشکل خاصی نداریم، اما متأسفانه در زمینه سلاح سرد قانونی محکم و سرسخت وجود ندارد. در زمینه نگهداری و حمل سلاح سرد در دورهای قانونی در مجلس شورای اسلامی بررسی شد، اما متأسفانه ناتمام ماند. با این اوصاف ما در رابطه با سلاح سرد شاید به محکمی سلاح گرم قانون نداریم، اما نکته حائز اهمیت افزایش خشونت مردم و استفاده از سلاح گرم و سرد در جامعه است. به عنوان مثال میتوان به کشته شدن طلبه همدانی با شلیک دو گلوله اشاره کرد. مطمئناً اگر بخواهیم این حادثه تلخ را از منظر روانشناسی بررسی کنیم باید در یک جمله بگوییم که فرد ضارب مشکل روانی داشته و از اختلال شخصیت رنج میبرده است. این را میتوان از نحوه قتل و انتشار استوری در صفحه اینستاگرام قاتل پس از قتل نیز فهمید.
نتایج مطالعات و تحقیقات صاحبنظران، محققان و پژوهشگران این حوزه کاربردی نشان میدهد که امروزه مردم تمایل چندانی به نگهداری، حمل و استفاده از سلاحهای گرم ندارند که باز هم در این رابطه میتوان گفت: بخشی از این موضوع به فرهنگ ما برمیگردد و بخشی هم به قانون موجود در کشور؛ اما نکته مهم این است که به نظر میآید امروزه متأسفانه دسترسی افراد به سلاح گرم و تهیه و خرید آن خیلی کار سختی نیست!
در پژوهشهایی که به دست بنده صورت گرفت، از اظهارات افرادی که از سلاحهای گرم استفاده کرده بودند مشخص شد آنها بهراحتی و سهولت هرچه تمام توانسته بودند با پرداخت مبلغی سلاحی مثل کلت را تهیه کنند. ما باید در این زمینه و درباره اینکه چرا دسترسی به سلاح برای افراد جامعه آسان است ریشهیابی کنیم و صد البته برای استفاده از این سلاحها و ارتکاب قتل به دست اینها اشد مجازات را در نظر بگیریم.
به نظر من یکی از اصلیترین دلایل بالا رفتن میزان خشونت در جامعه مسائل اقتصادی است. اصولاً مطالعات در هر جای دنیا نشان میدهد که با بیشتر شدن مشکلات اقتصادی مردم یک جامعه، میزان خشونت، درگیری و نزاع، قتل، سرقت و دیگر آسیبهای اجتماعی افزایش پیدا میکند.
در مطالعات جهانی صورت گرفته در رابطه با خشونت، متأسفانه کشور ما موقعیت مطلوب و مناسبی ندارد و باید مراقب باشیم که در این زمینه رتبهدار نشویم. بخشی از دلایل این موضوع ناکامیهای پیدرپی اقتصادی است و بخش دیگر دسترسی نداشتن به موقعیتهای اجتماعی؛ به عنوان مثال جوان تحصیلکردهای که سواد و مدرک مهندسی کامپیوتر دارد یا شغل مناسب پیدا نمیکند یا شغلش مایحتاج زندگیاش را برآورده نکرده و پاسخگوی نیازهایش نیست... بیتردید این عوامل میزان خشونت را در جامعه بالا میبرد.
بخش دیگر این مباحث به رسانهها وابسته است. شوربختانه باید گفت: برخی رسانههای ما خود ترویجدهنده خشونت هستند. رسانههای دیداری مثل شبکههای ماهوارهای خود در این زمینه نقش دارند و البته در این باره نمیتوان از نقش بازیهای خشن رایانهای غافل بود. بازیهای خشونتآمیزی که در میان مردم رایج شدهاند و هرکس با موبایل یا تبلتش مشغول این بازیهاست. بازیهای مخربی که عمده مخاطبین آن نوجوانان و جوانان هستند و با نهادینه کردن میزان خشونت در دل خانوادهها، منجر به افزایش خشم اجتماعی میشوند.
تربیت درست و توجه به آن از مهمترین فاکتورهایی است که باید بیش از پیش در نظر گرفته شود. فقدان تربیت درست از اصلیترین دلایل و عوامل گرایش به خشم و خشونت، استفاده از سلاح و به تبع آن ارتکاب جرم است.
ما دو نوع خشونت داریم؛ خشونت نرم و سخت. وقتی معلمی کودک دانشآموز را به نام تنبیه به قصد کشت کتک میزند، خشونت سخت شکل میگیرد. وقتی خانوادهها به بهانه درسخوان کردن فرزندانشان، آنها را تنبیه میکنند، خشونت نرم ایجاد میشود. البته در این میان نباید از نقش معکوس خانوادهها در فراهم ساختن خشونت بین زوجین و خشونت بین والدین و فرزندان غافل شد. به هر حال بازتولید خشونت، خشونت است. به تعبیر دیگر این خشونت است که خشونت میآورد. به عنوان مثال وقتی شما با همسرتان دعوا دارید، بیشک همین مشاجره پشت فرمان، به نزاع با دیگران در خیابان منجر میشود. همه اینها به این دلیل است که تابآوری اجتماعی کاهش پیدا کرده و به تبع آن میزان خشونت اجتماعی بالا رفته است؛ درنتیجه تابآوری و خشم با هم ارتباط معکوس دارند.
فرجام سخن اینکه علائمی هستند که تولید خشونت میکنند. مواردی همچون جنبههای اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی. فرهنگ ضدیت با خشونت نیز ارتباط مستقیمی با آموزش دارد و این آموزش را نیز باید در مثلث آموزش و پرورش، رسانه و خانواده جستوجو کرد.
برخورد قاطعانه برای جلوگیری از اقدامات خشونتبار
حجتالاسلام علیرضا فرهنگ، پژوهشگر سبک زندگی
خبری که این روزها در رسانهها باعث نگرانی و تحیر همگان شد، ضربه مرگآفرینی بود که بر پیکر یکی از افراد مذهبی و معتقد جامعه زده شد. آیا این اتفاق را میتوان بدون برنامه و اهداف از قبل تعریف شده دانست؟ آیا این اتفاق برای کشوری که عظمت و بزرگی مردم خود را در بحرانها بهخوبی در معرض جهانیان به نمایش میگذارد، که آخرین آن را در سیل اخیر دیدیم، قابل توجیه است؟ آیا وجدان مسئولان و متولیان امر اجازه میدهد با صرف محکومیت و رد و بدل شدن چند کلمه احساسی و عاطفی از کنار این اتفاقات بگذرند و به بایدها و نبایدهای گفتاری بسنده کنند؟
آیا اگر این اتفاق برای یکی از همین مسئولان یا فرزندان آنان اتفاق میافتاد، باز به همین اندازه دغدغهمند بودند؟ آیا وقت آن نرسیده که فضای امنی برای کاربران فضای مجازی ایجاد کنیم و کشور را از دست افرادی که با خواستههای نامشروع خود از طریق فضای مجازی و شبکههای مختلف و وابسته آن که از بیرون این کشور مدیریت میشود، نجات دهیم؟
اگر دیر اقدام کنیم این خشونتها به امری طبیعی برای مردم و کوچه پسکوچههای شهرمان تبدیل میشود و آن روز است که کار از کار گذشته است. مسئولان ما باید در مقاطع مختلف با وضع قوانین و نظارت دقیق و در صورت اتفاق برای جلوگیری از این اقدامات خشونتبار قاطعانه برخورد کنند. آیا درست است که سلاح سرد بهراحتی در دستان اشخاص قرار بگیرد و در امنیت کامل خودشان را در فضای فیلمهای خشونتبار هالیوودی قرار دهند و به مردم کوچه و بازار ناجوانمردانه حمله کنند و جلوی چشم افراد فرزندانی را یتیم و داغدار کنند. این همه، اما و اگرها است که باعث میشود نگران شویم.
انتظار است مجلسیان با وضع قوانین و دولتیان با اجرای قاطعانه آن و قوه قضائیه با مواظبت و رصد خود بر رفتار افراد مختلف در فضای مجازی و مجازات افرادی که به جان و مال و ناموس مردم تجاوز میکنند، بدون ترس و واهمه از هوچیگری دشمنان خارجی و غربزدگان داخلی یک بار برای همیشه جلوی حمل سلاح را در بین افراد عادی گرفته و از امنیتی که با شهادت هزاران شهید از این مرز و بوم به دست آورده صیانت کنند.