هشت سال پیش وقتی تیم ملی فوتبال در همین ورزشگاه آزادی اولین بازی خود را با هدایت کارلوس کیروش برد، همین حال و هوا را داشتیم. درست مثل امروز سر از پا نمیشناختیم و خوشحال بودیم از اینکه یک مربی در کلاس جهانی روی نیمکت تیم ملیمان داریم. مردی با کارنامه و شناسنامهدار در فوتبال جهان که میشد به او تکیه کرد.
هشت سال از آن روزها میگذرد و پنجشنبه شب تیم ملی در ورزشگاه آزادی همان حال و هوا را دوباره تجربه کرد. مارک ویلموتس روی نیمکت نشست و با همراهی مربیان و دستیارانش موفق شد سوریه بدقلق را پنج تایی کند. سوریهای که تا یادمان میآید در زمین آزارمان داده و به ندرت توانستهایم شکستش دهیم. ویلموتس، اما سنتشکنی کرد و تیمش را چنان هجومی به زمین فرستاد که به حریف مجال تفکر نداد.
حالا همه چیز بر وفق مرادمان است و دوباره حرفهای خوب و بهبه و چهچه کردنها شروع شده است. اینکه تفکر جدید خوب است، اینکه هجومی بازی میکنیم، اینکه دست بازیکنان باز شده و هزار و یک تعریف و تمجید دیگر که تاریخ فوتبال ایران تا دلتان بخواهد نمونه آن را دارد، درست مثل تبی که خیلی زود عرق میکند و فرو مینشیند.
ویلموتس کارش را خوب شروع کرد درست مثل کیروش، اما حتماً خوب میداند تیمی که سوریه را گلباران کرد همان تیم کیروش بود. ویلموتس البته میداند، اما شاید ما و امثال ما که از بیرون گود نگاه میکنیم، تصور کنیم پیروزی مقابل سوریه حاصل همین چند روز باشد. حرفها، تعریف و تمجیدها که اینگونه میگوید و این یعنی به صدا درآمدن زنگ خطر برای مرد بلژیکی. او که حالا همه از تیمش توقع پنج تایی کردن رقبا را دارند، همین توقع باعث میشود وقتی اولین گره خود را نشان داد، همین تعریف و تمجیدها به ناسزا و بد و بیراه تبدیل شود و حیا کن و رها کن از سکوهای ورزشگاه بشنود.
تیم ملی پنجشنبه شب برد تا ثابت شود حرفهای مرد پرتغالی درست بوده و او تیمی برای ایران ساخته که مربیان بعدی میتوانند با خیال راحت فقط به نتیجهگیری فکر کنند. حالا این ویلموتس است که باید حاصل زحمات هشت ساله کیروش را به درستی مدیریت کند و برایش برنامه داشته باشد. بازی با سوریه و نتیجه آن امیدوارکننده بود و حالا باید منتظر بازی مهمتر و حساستر با کرهجنوبی باشیم، هرچند که حتی این دومی هم نباید ملاک سنجش تواناییهای مرد بلژیکی لحاظ شود. او هنوز زیاد کار دارد و باید فرصت اجرای برنامههایش را داشته باشد، با وجود این بازی سوریه همه را امیدوار کرد، اما فقط امیدوار، نه اینکه تصور کنیم همه چیز تمام شده و باز شروع کنیم به سر دادن شعارهای ما آقای آسیاییم و شیر خفته بیدار شد و....
ویلموتس مردی حرفهای است که خوب میداند نباید اسیر این احساسات زودگذر شد. او میداند که پیروزیها و شکستهای اول به نام او زده نمیشود، اما تلاش میکند که خیلی زود تیم خودش را داشته باشد و مردانش را هرچه سریعتر با تفکرات خودش راهی میدان کند. بنابراین این چند نتیجه را به حساب او نزنیم و این فرصت را بدهیم تا مرد بلژیکی خود را پیدا کند. نه از پیروزیاش از خودبیخود شویم و نه با شکستش آسمان سرمان هوار شود. ویلموتس در ابتدای راهی است که هشت سال پیش با کیروش شروع کردیم. امیدواریم روزی که مرد بلژیکی از ایران خداحافظی میکند حداقل مانند کیروش با چهرهای مغموم، ناراحت و شکست خورده کشورمان را ترک نکند و بتوانیم بدرقهای باشکوه برای او ترتیب دهیم و هرگز فراموش نکنیم که نقش کیروش حتی امروز هم در تیم ملی انکارناپذیر است.