سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: این واقعیت دارد که نمیتوان مرزی برای هنر متصور بود، حتی هنگامی که دیوار آهنین تحریم؛ تبادلات بسیاری را در محاق فرو برده است!
آن گونه که از شواهد پیدا است روز به روز دامنه تحریمهای یک جانبه آمریکا علیه ایران گستردهتر میشود؛ اخیرا هم آمریکا پس از نفت، صنایع فلزی ایران را مورد تحریم قرار داد تا به زعم خود با تنگ ساختن حصار، به منویات خود از راه دیپلماسی فشار دست یابد.
از این سو، ایران نیز پس از گذشت یک سال، کارتهای خود را رو کرد؛ عقب نشستن از برخی مواد برجام، دادن مهلت ۲ ماهه به اروپا برای ایفای نقش خود در چارچوب برجام، ممنوعیت فروش آب سنگین و...
تا این جای کار هر دو بازیگر در حال حرکت دادن مهرههای خود هستند و نتیجه این بازی تا این لحظه آرایش نظامی دو کشور، تشدید تورم داخلی، تاثیر بر بازارهای جهانی نفت، ناامنتر شدن منطقه خلیج فارس و... بوده است.
تحلیل ابعاد سیاسی این موضوع را به اهالی آن وا میگذاریم و سر رشته آغازین کلام یعنی بیمرز بودن هنر را پی خواهیم گرفت. هنر ایران چگونه میتواند مرزهای این حصار را در هم شکند؟ میتواند؛ چون هنر مرزی نمیشناسد. تا کنون آمریکا چه در این دوره و یا حتی در دورههای گذشته که متحدان بسیاری در تحریم علیه ایران با وی همکاری داشتند، از تحریم گزینه محصولات هنری ایران پرهیز کردهاند؛ گویا آنها میدانند که صدای هنر حتی از نوع بیکلامش بلندتر از آن است که بتوان در بندش ساخت.
همین تحریم نشدن محصولات هنری در این شرایط فرصتی فراهم ساخته تا بتوان دست کم توجه بیشتری به هنر و آفرینندگان هنر داشت. محصولات هنری به ویژه هنرهای تجسمی به راحتی میتواند از دروازههای تحریم بیمزاحمت عبور کند.
به طور مثال مروری بر حضور آثار ایرانی در حراج کریستیز میتواند موید این نکته باشد. در بیست و پنجمین دوره حراج کریستیز که با عنوان «هنر مدرن و معاصر خاورمیانه» سوم فروردین ماه سال جاری برگزار شد ۳۱ درصد از فروش این آثار با رقم یک میلیون و ۱۵۵ هزار دلاری به هنرمندان ایرانی اختصاص یافت.
این در حالی است که ۶۹ درصد باقیمانده فروش حراج به ۹ کشور دیگر یعنی لبنان، عراق، سوریه، مصر، امارات، عربستان، فلسطین، الجزایر و عمان اختصاص داشت. به فرض این که هر کدام از این کشورها سهم یکسانی از فروش را به خود اختصاص داده باشند میزان فروش هر کدام از این کشورها تنها ۳.۶ درصد بوده است و این یعنی ایران یعنی حدود ۹ برابر بیشتر از آنها.
البته حراج کریستیز تنها یک نمونه منطقهای از حراجهای دنیا است، اهالی هنر نام و نشان حراجهای بین المللی و منطقهای فراوانی را میدانند که تنها با میسر شدن برخی شرایط ساده میتوانند آثار خود را به چشمان مخاطبان جغرافیای دورتر نیز تقدیم کنند.
اما رویداد دیگری که البته میتوان به تنها رویداد مهم در حوزه آثار تجسمی داخل کشور به آن اشاره کرد، حراج تهران است که فعلا ۷ سالگی خود را سپری میکند. آمار دورههای متوالی این حراج نشانگر سیر صعودی نمودار فروش آن است. این حراج در ابتدا آثار هنر مدرن و معاصر ایران را در سبد عرضه خود داشت که پس از چند دوره آثار کلاسیک و مدرن ایران را نیز به آن اضافه کرد. این حراج که از همان ابتدا در قد و قواره یک حراج بین المللی ظاهر شد، در نخستین دوره آن که خردادماه ۱۳۹۱ برگزار شد، فروش کل آن ۲ میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومان، اعلام شد و آخرین دوره آن نیز در دی ۱۳۹۷ با ۳۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان فروش کل به کار خود پایان داد.
البته در تحلیلهایی که تا کنون درباره فروش این حراج انتشار یافته، محاسبه میزان تورم سالیانه صورت نگرفته تا آمار فروش آن به صورت واقعیتر تحلیل شود. همچنین قیمت هر دلار که در این حراج مبنا قرار گرفته است، قیمتهای رسمی است و نه واقعی.
اما نکته مهم که قطعا از نگاه برگزارکنندگان آن پوشیده نمانده، توسعه این رویداد و پوشش گستردهتر، آن هم به لحاظ تعداد عرضه آثار و هم حضور بیشتر خریداران است؛ در این زمینه جای یک حراج بینالمللی به شدت خالی است و شاید حراج تهران با در نظر گرفتن تجربه چند ساله خود بتواند گامهای نخستین آن را با بهرهگیری از تجارب بینالمللی، بردارد. برای این اقدام هیچ زود نیست؛ سیر تحولات و رویدادها در همه زمینهها شتابی روز افزون به خود گرفته است شاید به ذهنمان هم خطور نکند همین امروز گروهی دیگر در یکی از کشورهای همجوار درصدد برگزاری چنین رویدادی با حضور مشاوران بینالمللی خود هستند و این یعنی سختتر شدن رقابت در منطقه و این یعنی تقدیم فرصتها به دیگران...
البته نکته دیگری که شاید مزیتی برای حراج تهران محسوب شود، حساسیتهای دقیق درباره این رویداد است؛ این حساسیتها تا کنون خود را در سه هیبت مخالفان، منتقدان و موافقان نشان داده است؛ همین آراء متنوع، گنجینهای ارزشمند برای این رخداد است.
به جملات نخستین یادداشت باز میگردیم به تحریمی که دامن میهمنان را سخت در خود گرفته است و در کنار آن البته پتانسیلها و فرصتهای بسیاری پیش روی ما قرار دارد؛ یکی از همین پتانسیلها خلق و عرضه آثار تجسمی است. نباید به هیچ وجه به سادگی از آن چشم پوشید. چرا؟ به دلایل بسیار؛ هم ایران سرزمین هنرمندان فرهیخته و محجوب بسیاری است و هم این آثار علاوه بر ایجاد یک گفتمان فرهنگی-هنری با سایر ملل، از ارز آوری قابل توجهی در این شرایط برخوردار هستند. از یاد نبریم که هنر تحریم شدنی نیست.