فرصتها مثل برق و باد در حال سپری شدن هستند. این روزها تمام اهالی ورزش گوش به حاشیههای پر سر و صدای فوتبال و نگاه به پیروزیهای درخشان والیبال دارند و مسئولان هم ظاهراً این فضا را میپسندند و از وظیفه اصلیشان کاملاً غافل شدهاند.
المپیک۲۰۲۰ با سرعت بالایی در حال نزدیک شدن به ماست؛ میدانی که به اذعان تمام کارشناسان ورزشی کسب موفقیت در آن با هیچ متر و معیاری قابل اندازهگیری نیست و نمیتوان به امید اینکه در طول یک سال در مسابقات مختلف موفقیت کسب شده به آن راه یافت و پیروز هم شد. اصلاً همین والیبال را که با پیروزیهای این روزهایش موجی از نشاط و غرور را در سطح جامعه سبب شدهاست نگاه کنید، فدراسیونش ماههاست که با سرپرست اداره میشود و خبری از برگزاری انتخاباتش نیست.
سؤال اصلی این روزها این است که مگر میشود رشتههای المپیکی و مدالآور را بدون تعیین تکلیف رؤسایشان برای المپیک آماده کرد؟ مگر میشود بدون انتخاب نفر اول یک فدراسیون برای موفقیتش در راه المپیک و خود المپیک برنامه ریخت؟ به کشتی نگاه کنید اوضاعش هر روز پیچیدهتر و بدتر از روز قبل میشود. حضور یک چهره کاملاً سیاسی به عنوان سرپرست در رأس فدراسیون ورزش اول و پر افتخار ایران دستاورد نگاه وزارت ورزش به این رشته است؛ نگاهی که بدون هیچ تردیدی باعث شکست کشتی خواهد شد. وزنهبرداری نیز اوضاع بهتری ندارد و والیبال هم که صحبتش به میان آمد. در این میان کسی پیدا نمیشود که از آقایان مسئول ورزش بپرسد چه اقدام خارقالعادهای باید صورت گیرد که شرایط برای برگزاری انتخابات ریاست این رشتههای تأثیرگذار و مدالآور مهیا شود؟ آنچه مشخص است اینکه مسئولان ورزش کشور و در رأس آنها وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک ظاهراً بدشان هم نمیآید که اوضاع همین طور پیش برود، حالا با چه هدف و چه نیتی این را باید از خودشان پرسید، اما اگر متوجه باشیم که در همین دو ارگان متولی اصلی ورزش آقایان پشت میز نشین با برخی رؤسای موفق فدراسیونها مشکل دارند و حتی برای شرکت نکردنشان در انتخابات تهدید هم کردهاند و حضورشان را لحظهای تاب نمیآورند، آن وقت است که خود به خود پاسخ این دست دست کردنها برای برگزاری انتخاباتهای ریاست چند فدراسیون مهم داده میشود.
نکته این است که ظاهراً وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک دنبال گزینههایی هستند که بتوانند صددرصد روی آنها حساب باز کنند؛ گزینههایی حرف شنو که قدمی بر خلاف نظرات آقایان برندارند. البته این یک امر طبیعی است که هم وزارت و هم کمیته دنبال آدمهای مورد تأیید خود باشند و کسی هم نمیتواند برای در پیش گرفتن این سیاست به آنها ایراد بگیرد، اما وقتی رسیدن به این هدف باعث از دست رفتن زمان و هدر رفتن فرصتهای کسب سهمیه و آمادگی برای حضور در المپیک میشود حداقل این انتظار از آقایان میرود که برای حفظ آبروی خود و پر کردن رزومهشان هم که شده جلوی این فرصتسوزی را بگیرند. حداقل برای خودتان در این چند ماهه المپیکی ببینید و المپیکی فکر کنید تا ورزش هم سودش را ببرد.
والیبال، کشتی، وزنهبرداری یا هر رشته المپیکی دیگر جدای از تمام موفقیتها در تمام تورنمنتهای قبلی و بعدی برای حضور موفق در المپیک ۲۰۲۰ نیازمند برنامهریزی و مدیریت درست است و این برنامهریزی باید توسط رئیسی انجام شود که با رأی مجمع عمومی فدراسیون و حمایت قاطع انتخاب شود. قبول و باور این مسئله نه سخت است و نه پیچیده یک امر عادی است که در ورزش حرفهای و المپیکی جهان به راحتی آب خوردن انجام میشود، اما نمیدانیم چرا در کشوری که حداقل در زمینه برگزاری موفق انتخاباتهایی نظیر ریاست جمهوری، مجلس و... تجربه۴۰ساله و بینظیری دارد، برگزاری انتخابات ریاست چند فدراسیون اینچنین با چالش روبهرو شده است. فقط باید به مسئولان ورزش تأکید کرد که باور کنید المپیک توکیو نزدیک است، باید این را تأکید کرد و البته کمی هم امیدوار بود حداقل هر چه زودتر به اهمیت این تأکید پی ببرند.