گفتوگوی «جوان» با پدر شهید سعید ربیعی فر از شهدای امنیت فراجا
وقتی من در مسجد و در گیر و دار ساخت مسجد بودم، سعید مانند یک پرستار از مادرش مراقبت می‌کرد...
روایت افسر عراقی از شکست بعثی‌ها در عملیات الی‌بیت‌المقدس
فرمانده لشکر ششم از فرمانده سپاه سوم درخواست اجازه عقب‌نشینی کرد. آری عقب‌نشینی، کلمه‌ای که...
گفتوگوی «جوان» با خواهر شهید حسن حیدری که پیکرش ۵ سال مفقود بود
ترکش به چشم برادر بزرگ‌ترمان خورده و چشمش کامل تخلیه شده بود. داداش حسن اصلاً این واقعه را...
گفتوگوی «جوان» با همسر شهید منصور گلی که ۲۰ اردیبهشت ۶۱ آسمانی شد
منصور خودش برای خواستگاری نمی‌آمد، چون مدام در جبهه بود. خانواده و آشنایان را می‌فرستاد. در...
گفتوگوی «جوان» با همسر سردار شهیدالقدس محمدرضا زاهدی در چهلمین روز شهادتش
رفاقت پدر و حاج قاسم به دوران دفاع مقدس باز می‌گشت. با هم بسیار صمیمی بودند و همدیگر را با...
کتاب‌شناسی عملیات «الی بیت‌المقدس»
کتاب «خونین شهر تا خرمشهر» سه فصل دارد: فصل اول «از اشغال تا آزادسازی» است که به آغاز جنگ و...
گفتوگوی «جوان» با فرزند جهادگر شهید علیرضا احمدی از شهدای دفاع مقدس
پدرم وقتی به جبهه رفت پیگیر اخبار بودیم. آن زمان ساعت هفت شب اسامی شهدا اعلام می‌شد. پدرم را...
روایت محمد‌مهدی زاهدی در چهلمین روز شهادت پدرش سردارشهید‌القدس محمدرضا زاهدی
۱۰ فروردین ماه سال ۱۴۰۳، سه روز قبل شهادت. صبح آن روز به همراه خواهر و برادرم به گلزار شهدای...
گفتوگوی «جوان» با نویسنده کتاب «بر بال افلاکیان» زندگینامه ۶ نفر از شهدای خاندان کشمشی
این بچه‌ها از ابتدا انگار طور دیگری بودند. خاص بودند. مثل یک نگین روی انگشتر خانواده‌ها می‌درخشیدند....
در گفتوگوی «جوان» با همرزم سردار شهید دکتر عبدالرضا موسوی مطرح شد
عبدالخان نام روستایی در دهستان سید عباس (اطراف اهواز) است و می‌دانستم که شهید اصالتاً اهل همان...
قاضی زاده هاشمی خبر داد
رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: حدود ۱،۰۰۰ میلیارد ریال به توسعه زیر ساخت‌های جامعه ایثارگری...
خاطراتی از عملیات الی‌بیت‌المقدس از زبان رزمنده حاضر در این عملیات
غروب روز نهم اردیبهشت، آماده عبور از کارون بودیم. فرمانده گروهان ما اعلام کرد با تاریک شدن...
گفتوگوی «جوان» با خانواده شهیده نجمه کدخدا همت‌آبادی و دخترانش شهیده فاطمه و فائزه نظری کدخدای از خانواده شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
واگویه‌های عبدالرضا اکبری از اهل خانه‌اش که همگی به شهادت رسیده‌اند، اینگونه آغاز می‌شود: من...
