کد خبر: 1210146
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۲ - ۰۴:۲۰
گفت‌وگوی «جوان» با مجری دیدار رهبری با اقشار مختلف بانوان
همیشه فکر می‌کردم باید میان ازدواج و کارم یکی از این‌ها را انتخاب کنم، اما یکی از دوستانم حرف خوبی به من زد و گفت از خدا بخواه همسر خوبی نصیبت کند تا بتوانی کارت را در این فضا ادامه دهی تا حدی که بالاخره دوست داری و برایت خیر است. پیدا کردن حد فعالیت خیلی سخت و بسیار مهم است. من واقعاً به دست خدا سپردم و بعد از ازدواج محدودیتی برایم ایجاد نشد. به هر حال یکسری کارهایم کمتر شد، اما محدود نشدم و توانستم به همان اندازه فعالیتم را ادامه دهم
زهرا چیذری

جوان آنلاین: ایستادن و سخن گفتن در برابر بالاترین مقام سیاسی و دینی و همچنین یکی از استادان بی‌بدیل شعر و ادب کار ساده‌ای نیست! تنها چیزی که می‌تواند فضا را برایت عادی‌سازی و حتی توأم با احساس آرامش کند، وجهه دیگری است که از شخصیت رهبری می‌شناسیم و آن وجهه پدرانه حضرت آقاست؛ وجهه‌ای که با حضور در محضر حضرت‌شان می‌تواند تمام اضطراب‌ها را به یک‌باره با آرامشی دلنشین جایگزین کند. این درست همان فضایی است که فاطمه اورعی، مجری دیدار اقشار مختلف زنان از حال و هوایش در دیدار برای‌مان تصویر می‌کند. خانم اورعی که یک فعال اجتماعی و فرهنگی است، همچنانکه در حضور مقام معظم رهبری خود را یک مادر معرفی می‌کند، در کنار فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی، زندگی خانوادگی‌اش را هم پیش می‌برد و نقش‌های مادری و همسری را هم ایفا می‌کند و معتقد است همسربودن و مادربودن او را محدود نکرده و حتی باعث رشدش هم شده است. بخشی از گفت‌وگوی ما با او درباره انتظاراتی است که بانوان فعال اجتماعی از دولت و نهاد‌ها دارند و می‌خواهند شرایط یک مادر را در نظر بگیرند و به عدالت رفتار کنند.

خانم اورعی می‌خواهم از حال و هوای‌تان بدانم وقتی متوجه شدید قرار است مجری برنامه دیدار با حضرت آقا باشید.
واقعیت این است که این اتفاقی بود که من رؤیایش را داشتم! سال ۱۳۹۲-۱۳۹۱ که من تازه وارد معاونت سیاسی سازمان شده بودم، از طرف خود سازمان یا نهاد مقام معظم رهبری ما به یک دیدار ۳۰۰نفره بانوان دعوت شدیم و این جزو اولین دیدار‌های بانوان با حضرت آقا بود. یکی از دوستان من مجری این برنامه بود و وقتی با او صحبت کردم و حال و هوایش را برای من گفت، از همان زمان این رؤیا و آرزو در ذهنم شکل گرفت. من سال‌های زیادی را برای اجرا تلاش کردم چراکه عاشق اجرا و بازیگری بودم و کلاً این ماجرا را دوست داشتم، اما همیشه فکر می‌کردم نهایت این ماجرا چیست؟ در زندگی شما به هر رتبه و مرتبه‌ای می‌رسید دوست دارید به چیز بالاتری دسترسی پیدا کنید، اما نهایتش چیست؟ هر برنامه پرمخاطبی نهایتاً تمام می‌شود. همه دنیا همین است، هر شغل و هر آرزو و رؤیایی یک روزی تمام می‌شود. وقتی عمری را برای کار و آرزویی می‌گذارید، قرار است تهش به کجا برسد؟ همیشه فکر می‌کردم هدفم اول از همه خدمت به حضرت حجت (عج) و اگر آن را درک نکردیم، خدمت به حضرت آقا و رهبری باشد.

چه شد که شما برای اجرای این روز انتخاب شدید؟
پنج‌شنبه هفته قبل از دیدار از نهاد مقام معظم رهبری با من تماس گرفتند و گفتند رزومه‌ای از شما به دست ما رسیده است و می‌خواهیم شما را برای اجرای مراسم ببینیم. من با خودم گفتم چنین چیزی بعید است، من کجا و به قول معروف این سفره شاهانه کجا! شنبه به نهاد رفتم. متنی آماده کرده بودم و تست دادم و اجرا داشتم. پس از آن نکاتی را به من گفتند و خواستند تا متنم را عوض کنم و نکاتی مثل غزه، شهادت حضرت ام‌البنین و حاج قاسم در آن باشد. متن را عوض کردم و دوباره برای‌شان فرستادم و دوباره اجرا کردم تا اینکه روز دوشنبه، یعنی یک روز قبل از دیدار حضور من به عنوان مجری در دیدار قطعی شد. افراد دیگری هم حضور داشتند و همه تست داده بودند.

آیا متن اجرا از خودتان بود یا کس دیگری برای شما نوشته بود؟
متن از خودم بود و همه نکاتی که دوستان تأکید داشتند و فکر می‌کردند باید در دیدار باشد، به من گوشزد کردند. وقتی پشت تریبون قرار گرفتم احساس کردم خستگی ۱۸- ۱۷ سال کار یکجا از تنم بیرون آمده است. من برای این جایگاه کوچکی که دارم، خیلی تلاش کرده‌ام و احساس کردم خستگی‌ام دررفت و حضور خدمت آقا تمام سختی‌های زندگی‌ام را یکباره شست و برد و به جای آن به احساس لذت و آرامش رسیدم.

طبیعتاً اجرا کردن جلوی حضرت آقا هم در جایگاه سیاسی و هم در جایگاه دینی و هم در جایگاه ادبی‌ای که دارند کار ساده‌ای نیست! می‌دانیم حضرت آقا خودشان شاعر هستند و به ادبیات و کلام بسیار مسلط هستند، اما از سوی دیگر شخصیت پدرانه حضرت آقا شاید استرس حضور در محضر چنین شخصیتی را از بین ببرد. می‌خواهم حال و هوای خود را برای‌مان شرح دهید. آیا استرس نداشتید؟
نکته نخست اینکه من در انتخاب شعر بسیار دقت کردم، دقیقاً بر اساس همین نکته که شما ذکر کردید. حضرت آقا شعر‌ها را می‌شناسند و روی بیان شعر‌ها حساسند و دقت می‌کنند. شعر اولم را سعی کردم از شاعر مشهوری انتخاب کنم و شعری باشد که روی خوانش آن تسلط دارم. شعر اولم یکی از غزلیات سعدی بود. ما سعدی را غزل‌سرا نمی‌شناسیم، اما غزلیات بسیار زیبایی دارد؛ هم عارفانه و هم عاشقانه. من شنبه و دوشنبه که برای تست و قطعی‌شدن اجرا در حضور حضرت آقا می‌خواستم بروم، بسیار بیشتر از روزی که در محضر حضرت آقا و در حسینیه حضور داشتم، استرس داشتم. در حسینیه آرامش عجیبی بر من حاکم بود. واقعاً خودم هم نمی‌دانم از همه استیج‌هایی که رفتم و حتی اجرا‌های تلویزیونی هم آرامشم بیشتر بود. حالا به خاطر محیط حسینیه یا به خاطر حضور آقا وقتی پشت تریبون قرار گرفتم و بسم الله را ادا کردم، همه استرسی که احساس می‌کردم و هر کسی فکر می‌کنم در چنین فضایی این استرس را تجربه کند، به یکباره آرام و آرامش جایگزین آن شد، البته در کل طول مراسم فشار زیادی روی مجری وجود دارد چراکه زمان بسیار کم است. مهم‌ترین استرس من مدیریت زمان بود تا گفتگو به همه برسد. اگر من ۳۰ثانیه بیشتر صحبت می‌کردم ممکن بود یک نفر نتواند سخنرانی کند و بعد هم از زمان سخنرانی آقا کم شود، به همین خاطر هر بار که پشت تریبون می‌رفتم، این فشار روی من بود. در عین حال خیلی آرامش داشتم و از همه این ۱۸- ۱۷ سالی که کار اجرا کردم هم در تلویزیون و هم در استیج آرامشم بیشتر بود.

دلیل این آرامش را چه می‌دانید؟
آن نگاه اولی که آقا کردند آنقدر پدرانه و بامحبت بود که وقتی بعد از آن رخصت اولیه به من نگاه کردند، تمام استرس‌هایم تمام شد و واقعاً احساس می‌کردم پدرم آنجا نشسته است و حضور یک فرزند در کنار پدر را احساس می‌کردم. ابتدا فکر می‌کردم آقا به من نگاه نکنند.

آقا از اجرای شما تعریف کردند و با عبارت «مجری خوش‌زبان» به نوعی رضایت‌شان را از اجرای شما نشان دادند و فکر می‌کنم این ابراز رضایت برای شما خیلی لذتبخش بود.
خیلی، من هنوز هم وقتی صدای آقا را در گوشم مرور می‌کنم، غرق لذت می‌شوم! فکر نمی‌کنم آرزویی بالاتر از این وجود داشته باشد. بعد از آن هم رضایت پدر و مادرم بود و وقتی هم پدرم و هم مادرم جمله «سربلندمان کردی و به تو افتخار می‌کنیم» را به من گفتند، احساس کردم دیگر آدم در دنیا چه می‌خواهد؟ ان‌شاءالله که پشت سر این ماجرا رضایت امام زمان (عج) و خدا هم هست و ان‌شاءالله عاقبت‌بخیر شویم.

خانم اورعی از خودتان بفرمایید، شما خودتان را همسر و مادر معرفی کردید. به عنوان یک خانم فعال اجتماعی و فعال در حوزه‌های هنری شما چه مشکلاتی داشتید؟ آیا نقش‌آفرینی شما در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی مانع نقش‌آفرینی‌تان در خانواده و نقش مادری و همسری نشده است؟
من از ۱۶- ۱۵ سالگی وارد عرصه رسانه شدم. ابتدا وارد برنامه نیمرخ شدم و آنجا تست اجرا دادم. دهه شصتی‌ها برنامه نیمرخ را می‌شناسند. این یک برنامه برای گروه کودک و نوجوان شبکه اول بود. من کارم را از صفر شروع و از پایه در کلاس‌های‌شان شرکت کردم. تست اجرا دادم و همیشه گمانم بر این بود ازدواج قطعاً من را از فضای پرتلاش رها می‌کند. من یک سالی مداوم در رادیو کار کردم، بعد وارد تلویزیون شدم و نویسندگی کردم. دستیار تهیه و گزارشگر بودم. سال ۱۳۸۹ که بحث ازدواجم مطرح شد، همیشه دنبال کسی بودم که مانع فعالیت‌هایم نشود و همیشه فکر می‌کردم باید میان ازدواج و کارم یکی از این‌ها را انتخاب کنم، اما یکی از دوستانم حرف خوبی به من زد و گفت از خدا بخواه همسر خوبی نصیبت کند تا بتوانی کارت را در این فضا ادامه دهی تا حدی که بالاخره دوست داری و برایت خیر است. پیدا کردن حد فعالیت خیلی سخت و بسیار مهم است. من واقعاً به دست خدا سپردم و بعد از ازدواج محدودیتی برایم ایجاد نشد. به هر حال یکسری کارهایم کمتر شد، اما محدود نشدم و توانستم به همان اندازه فعالیتم را ادامه دهم؛ و مادر شدن چطور؟
بچه‌دارشدن فضا را برایم خیلی متفاوت کرد، یعنی می‌توانم بگویم زندگی‌ام به قبل و بعد از بچه‌دارشدن تقسیم می‌شود. واقعیت این است که خیلی سخت بود و شرایط آسانی نبود، چون تصوری از آن نداشتم. بچه من هم بچه سختی بود. یک سال اول سخت گذشت، اما من با همراهی همسرم، مادرم و مادر همسرم تقسیم کار کردیم و توانستیم از پس کار بربیاییم، حتی من توانستم ورزشم را به صورت حرفه‌ای ادامه دهم. من به طور حرفه‌ای والیبال کار می‌کردم. از طرفی کار‌های اجرا را هم انجام می‌دادم. شرایط سخت بود، اما توانستم مدیریتش کنم. حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم که آن رنج یک رتبه و یک قدم من را رشد داد.

به نکته درستی اشاره داشتید. به هر حال مادری در کنار شیرینی رنج‌هایی هم دارد، اما مهم این است که این رنج‌ها می‌تواند باعث رشد و ارتقای انسان شود.
من خیلی معتقدم به اینکه هر رنجی انسان را رشد می‌دهد. اگر این رنج نباشد، دچار رنج دیگری می‌شوی و خودت رنجت را انتخاب می‌کنی. به نظر من بچه‌دار‌شدن هم یک رنج لذتبخش است که تو را رشد می‌دهد. وقتی هم بچه‌ام بزرگ شد، خیلی همراه بود.

پس می‌توانیم اینگونه نتیجه‌گیری کنیم که مادری و همسری برای شما محدودیت نبوده است؟
من قطعاً در انتخاب‌هایم همسر و فرزندم را در نظر می‌گیرم، اما می‌توانم بگویم محدودیت‌ها واقعاً خیلی زیاد نیست.

اگر مجبور به انتخاب شوید و روزی در شرایطی قرار بگیرید که ناگزیر باشید از میان کار و فعالیت‌های اجتماعی و ایفای نقش‌های مادری و همسری یکی را انتخاب کنید، در این شرایط انتخاب‌تان کدام است؟
خیلی سؤال سختی است! کما اینکه در همین سال اخیر یک جا‌هایی انتخاب کردم، یعنی یک جا‌هایی احساس کردم هیچ وقت دیگر پسر من هشت‌سالگی تا ۱۰سالگی را تجربه نمی‌کند و احساس کردم ممکن است فرزندم بزرگ شود و من حسرت این را داشته باشم که‌ای کاش بیشتر او را در آغوش می‌گرفتم و‌ای کاش بیشتر کنارش بودم، به خاطر همین انتخاب کردم و بخشی از کارهایم را کمتر کردم و از پاره‌ای از مسئولیت‌ها فاصله گرفتم و خواستم به من زمان بدهد، اما اینکه بخواهم کامل بین فرزندم و زندگی‌ام و شغلم یکی را انتخاب کنم، سؤال سختی است، البته من حس می‌کنم باز این تصمیم که بخشی از کارم را کم کنم، نه به خاطر فرزندم بلکه به خاطر خودم بود که چنین تصمیمی گرفتم! به خاطر احساس خودم و به خاطر اینکه احساس کردم بعداً بابت اینکه لحظات لذتبخش بودن کنار فرزندم را از دست داده‌ام، پشیمان نشوم، بنابراین اگر چه کارم کمتر و تقریباً نصف شد، اما خوشحالم و احساس می‌کنم با خدا معامله‌ای کردم که نتیجه‌اش را گرفتم.

خانم اورعی! به عنوان آخرین سؤال بفرمایید، شما به عنوان یک خانم، یک فعال اجتماعی و همسر چه انتظاری از مسئولان دارید تا بتوانید هم به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر فعالیت‌های اجتماعی‌تان را انجام دهید و هم در ایفای نقش‌های مادری و همسری که نقش‌های اصلی یک خانم است، کم نگذارید و فکر می‌کنید چه حمایت‌هایی باید باشد؟
نکته‌ای که خیلی مهم است و متأسفانه چندان درکی از آن وجود ندارد این است که گاهی بعضی از صحبت‌ها چه صحبت‌های رهبری و چه صحبت‌های دینی را گزینشی و بر اساس متر و معیار خودمان انتخاب می‌کنیم! در حال حاضر در برخی محیط‌های کاری واقعاً بین زن و مرد تفاوتی نمی‌گذارند! مثلاً در محیط کاری شب‌ها من را موظف به حضور در محل کار می‌کنند، هر قدر که من می‌گویم بچه دارم و برایم سخت است، وقعی نمی‌نهند. من این را خدمت آقا هم عرض کردم، در صورتی که حضرت آقا در همین دیدار هم به این موضوع اشاره داشتند که دولت شرایط را فراهم کند. متأسفانه الان اصلاً شرایط یک مادر را درک نمی‌کنند، به خصوص مسئولان و مدیران! وقتی می‌گویم شب نمی‌توانم بیایم و همسر و فرزندم به حضور من احتیاج دارند، می‌گویند «کلاً نیا» و این خیلی بد است. به نظر من مهم‌ترین نکته درک است، حتی اگر به آن عمل هم نکنند. همین قدر که من را به عنوان یک مادر درک کنند برایم کافی است، اما نه فقط عمل نمی‌کنند بلکه درک هم نمی‌کنند و هر قدر می‌گذرد من این را بیشتر می‌بینم که اصلاً برای زن‌بودن و مادربودن ارزشی قائل نیستند. همچنان که آقا فرمودند، ما برابری زن و مرد را قبول نداریم و عدالت جنسیتی مورد تأکید ماست. درک تفاوت‌های یک خانم و آقا همان عدالت است که باید در محیط‌های کاری مورد توجه قرار گیرد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار