سیاست عرصه تجلی تصمیماتی است که متناسب با شرایط زمانی و مکانی اتخاذ میشود. با تغییر شرایط، تصمیمات هم تغییر مییابد و در نتیجه سیاست جدیدی شکل میگیرد. بیتوجهی به شرایط موجب بیاعتباری تصمیمات سیاسی شده و حاصل آن افتادن در گرداب انحراف و انحطاط خواهد بود. تصمیمات سیاسی هم در قالب رفتارها و هم گفتار و تحلیلهای سیاسی بازیگران ظهور مییابد و ما هر روز در جامعه شاهد این تصمیمات هستیم که بر زندگی شهروندان اثر میگذارد و شرایطی را برای جامعه رقم میزند.
آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که تصمیمات سیاسی باید با شاخص عقلانیت سنجیده شود و اعتبار یابد. عقلانیت سیاسی بدان معنا است که در هنگام تصمیمگیری همه ابعاد موضوع و همه مؤلفههای مؤثر را مدنظر داشته باشیم. بیتوجهی به بعدی از مسئله تصمیم را ناقص خواهد کرد و اهداف محقق نخواهد شد.
در این میان بعد از مشخص کردن پارامترهای مؤثر، باید میزان اثرگذاری آنها و همچنین وزن و اعتبار آنها را نیز مشخص و مبتنی بر آن اولویتبندی کرد. بدون تعیین اولویتها و عدم تشخیص اصل و فرعها، تصمیمات ما یا از موضع انفعال خواهد شد یا از موضع انتخار و هر چه هست حاصل آن عقلانیت سیاسی نخواهد شد.
نکته مهم دیگر توجه به این نکته است که در عرصه سیاست منفعتهای گوناگونی وجود دارد و بازیگرانی با منافع متفاوت و متعارض که این موضوع نیز بر پیچیدگی مسئله میافزاید. ضمن آنکه مافیاهایی وجود دارد که منافع خود را نه از طریق یک سلسله ضوابط و قواعد منصفانه و قانونی، بلکه با به کارگیری از شگردهای فرصتطلبانه، زیادهخواهانه و فریبکارانه دنبال میکند و بدون شناخت این ترفندها، دستیابی به تصمیمات عقلانی ممکن نخواهد بود. بنابراین، در میدانی قرار دارید که تصمیماتتان در معرض دید بازیگرانی است که برخی رقیبتان شناخته میشوند و برخی دشمنان و بازیگران متخاصم به حساب میآیند؛ لذا خطایتان در تصمیمگیریهای سیاسی را به فرصتی برای تخریب و تضعیفتان بدل خواهند کرد؛ لذا به جای آنکه با تصمیمگیری سیاسی جشمانتظار کسب منافع باشید، متضرر شده و بخشی از داشتههای خود را نیز از دست خواهید داد.
منطق برشمرده که از آن به عنوان عقلانیت سیاسی یاد کردیم، مختص بازیگری خاص نیست. سنتی جاری در میدان سیاست است که هر بازیگری با هر گرایشی، اگر بدان عمل نماید موفق میشود و زودتر به اهداف خود خواهد رسید و هر که از آن غافل شود، ناکام مانده و هزینههای آن را پرداخت خواهد کرد. اما انتظار میرود بازیگری که خود را انقلابی و مسلمان میداند و میخواهد در چارچوب اسلام و انقلاب اسلامی حرکت نماید، خود را بیش از دیگران ملزم به رعایت آن بداند. از این عقلانیت در آموزههای دینی تحت عنوان تدبیر و حکمت یاد شده است. این منطق علاوه بر آنکه در کلام اهل بیت (ع) جاری است، در سیره نظری و عملی امامین انقلاب نیز مورد تأکید قرار گرفته و بارها به مناسبتهای مختلف به ابعاد آن پرداخته شده است.
امروز در حالی که در تقابل جبهه حق و باطل، دشمنان ما با همه توان به میدان آمده و با همه ابزارهایشان رفتارها و تصمیمات و اظهارات ما را رصد میکنند، رعایت عقلانیت سیاسی بسیار حایز اهمیت خواهد بود، وگرنه فرصتی برای سوء استفاده دشمنان فراهم آمده است که هرروز باید نگران آن باشیم. در دنیای هژمونی رسانهها که تمیهدات آن در اختیار ما نیست، دشمنان ما خیلی راحت در جنگی شناختی – رسانهای خواهند توانست ما را در موضع ضعف و انفعال قرار دهند. اینجا است که تصمیمات ما باید خیلی مدبرانه و هوشمندانه اتخاذ شود و اینجا است که عقلانیت سیاسی به یکی از اولویتهای کشور بدل گردیده است. تدابیری که همه تصمیمات جریان انقلابی در چارچوب آن باید سنجیده شود.
چه بسا گاه عمل نکردن بهتر از عملکردن بدون تدبیر و عقلانیت باشد و ما تصمیمی بگیریم که هزینه بیشتر از آورده آن برای انقلاب اسلامی باشد. گاه به تأخیر انداختن اجرای یک برنامه و فرصت یافتن برای تدبیر مناسب، بهتر از تعجیل در اجرای آن کار بدون تدبیر کافی است. در اینجا است که نیازمند افرادی هستیم که بتوانند با قاعده تصمیم بگیرند و برای اهداف مشخص راهکارهای معقول و منطقی اتخاذ نمایند. توجه به هدف و ابعاد مقدسگونه آن، کفایت نمیکند که کاری را که انجام میدهیم تطهیر کند و آن را با تدبیر نشان دهد و مقدس و درست جلوه دهد! کار درست کاری است که حکیمانه باشد و کار حکیمانه کاری است که هم هدفش مقدس و ارزشمند بوده و هم شیوه دسترسی به هدف با عقلانیت و تدبیر و با رعایت شرع و عقل طرحریزی شده باشد.
متأسفانه خیلی از افراد وقتی مورد نقد قرار میگیرند و سیاست اتخاذ شده آنها ناصواب خوانده میشود، برای فرار از نقد، بزرگی و اهمیت هدفشان را مورد تأکید قرار میدهند، غافل از اینکه اهمیت هدف شرط لازم درستی حرکت است، نه شرط کافی، و نادرستی طریق و راه رسیدن به هدف تصمیم اتخاذی را نامعقول جلوه خواهد داد. به واقع هدف وسیله را توجیه نمیکند و درستی هدف، الزاماً به معنای درستی راه نیست؛ لذا کار برای انقلاب اسلامی و کاری که رهبری از آن با عنوان «آتش به اختیار» و «کار تمیز فرهنگی» یاد میکنند، کاری است که با همه مختصات برشمرده صورت گیرد که بدون شک خواهد توانست آثار مثبت خود را در جامعه جاری و ساری نماید. انقلابیون باید تلاش کنند در این زمانه حساس خود را مجهز به تدابیر عقلانی کنند و روز به روز بر عقلانیت خود بیفزایند. در این صورت مسیر برای پیشرفت فرهنگی - سیاسی کشور همواره خواهد شد.