اختصاصی جوان آنلاین - پس از عملیات بزرگ و موفقیتآمیز بیتالمقدس، وضعیت جبههها شکلی پیچیده به خود گرفت و فرماندهان به دنبال راهحلی برای برتری در جبههها داشتند. یکی از همین ایدهها، راه انداختن قرارگاه سری نصرت بود. محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران تعریف میکند که پس از عملیات بیتالمقدس، دشمن دست ما را خوانده بود و نمیتوانستیم به اهدافمان برسیم.
رضایی ماجرای تاسیس قرارگاه نصرت را چنین روایت میکند: «بعد از والفجر مقدماتی در جنوب غربی شهر هویزه و نزدیکی آبگرفتگیها قرارگاهی را زدیم که بر محوریت آقای علی هاشمی بود قرار گاه سری نصرت، فرماندهی میخواست که هم بینش عملیاتی داشته باشد و هم بینش اطلاعاتی و این فرمانده علی هاشمی بود. مرتب برای کسب گزارش به قرار گاه نصرت میرفتم، اما هیچ کس ازاین قرارگاه مخفی، اطلاعاتی نداشت. حدود ۷ تا ۸ ماه بعد از تاسیس قرار گاه نصرت من در ملاقاتی خدمت حضرت امام (ره) عرض کردم که ما داریم کار مخفیانهای انجام میدهیم و حضرتعالی برای ما دعا بفرمائید ۹ ماه و ۱۰ ماه بعد به مسئولین اصلی کشور اطلاع دادیم که منطقهای را برای عملیات آماده کرده ایم. سر نگه دارچنین راز بزرگی در جنگ آقای علی هاشمی و جوانان غیرتمند و وفادار دشت آزادگان بودند. این چنین مسئله مهم و بکلی سری را با آقای علی هاشمی داشتیم و در واقع پیچیدهترین طرح و پیچیدهترین قرارگاهی در جنگ چنین راز و رمزی داشت.»
غافلگیری دشمن
قرارگاه نصرت به فرماندهی علی هاشمی با مطالعات و تحقیقاتی که از منطقه هورالهویزه داشت، شرایطی را فراهم کرد که پس از چند عملیات ناموفقی که ایران در جبهه داشت، شرایط جبههها را به نفع خود تغییر دهد. این قرارگاه توانست در شرایطی که عملیاتهای نظامی ایران به بنبست رسیده بود منطقه هورالهویزه و جزایر مجنون را برای عملیات آماده کند. توسعه شناساییها در منطقه هورالعظیم توسط قرارگاه نصرت، فرمانده سپاه را به این نتیجه رساند که یکی از مناطق قابل برنامهریزی برای اجرای عملیات گسترده میتواند عبور از منطقه هور باشد، زیرا ارتش عراق نسبت به آن حساس نیست و نیروی دفاعی لازم را در آنجا سازماندهی نکرده است.
عبدالفتاح اهوازیان، از همرزمان شهید هاشمی، آمادهسازی برای عملیات خیبر را اینگونه شرح میدهد: «بعد از حدود هشت ماه هاشمی به محسن رضایی اطلاع میدهد: ما وارد خاک عراق شدیم و فکر میکنم بتوان کاری انجام داد. راهها را شناسایی و معابر را کشف کردیم. آقای رضایی هم موضوع را با حضرت امام (ره) درمیان گذاشتند و امام (ره) هم دعا کردند و حمایت کردند که کار پیگیری شود. حدود سه ماه قبل از عملیات خیبر، آقای رضایی بدون اینکه بگوید جریان از چه قرار است، فرماندهان را به سمت جزیره کیش میبرد و با آب آشنا میکند و از آنها میخواهد نیروهایشان را به جاهایی ببرند که آب وجود داشته باشد، آموزش ببینند. تا آن زمان هیچ فرماندهای از وجود این قرارگاه اطلاع نداشت و موضوع فقط بین همان افراد اولیه مطرح بود. آن آخرین تیری بود که شاید در آن مقطع داشتیم و نباید در میرفت، چون همه جا دشمن و جاسوس وجود داشت خصوصا اینکه ما برای اولین بار بود که جنگ در آب را انجام میدادیم، بنابراین دقت ویژه و عجیبی میخواست. سه ماه قبل از عملیات فرماندهان نیروهایشان را به آبگیرها و سدها میبردند و تمرین میدادند. دشمن سراسیمه متوجه این تمرینها شد و تصور کرد ما میخواهیم در خلیج کاری انجام دهیم و میخواهیم جزایر بوارین و امالرصاص را بگیریم و هیچکس فکر نمیکرد این کار قرار است در هور انجام شود. یکی از کارهای بسیار مهم علی هاشمی در کنار شناسایی محورها این بود که امکانات جنگ را هم باید پیشبینی میکرد و همین است که ما او را به عنوان یک بنبستشکن میشناسیم.»
شناسایی به وسیله نیروهای بومی
همچنین شهید هاشمی پس از ساماندهی قرارگاه نصرت، برای اولین بار در تاریخ جنگ گردان شناسایی تشکیل میدهد. پیش از آن هر یگانی برای خود نیروهای اطلاعاتی و شناسایی داشت، اما اینکه یک گردان مختص عملیات شناسایی تشکیل بشود، اقدام بکری بود که قرارگاه نصرت به همت اشخاصی، چون شهید حمید رمضانی و سردار علی ناصری این مهم را به انجام میرساند. گردان شناسایی از زمان شکلگیری خود که اوایل سال ۱۳۶۲ بود تا حدود شش ماه فعالیت بسیاری را در منطقه عملیاتی خیبر انجام میدهد. نیروهای این گردان میبایست منطقه وسیعی را که شامل هور، طلائیه، کوشک و... میشد را شناسایی میکردند. آنها برای اینکه شناخته نشوند، سمتهای پیشین خود در سپاه سوسنگرد حفظ کرده بودند و در نزد عامه مردم و دیگر رزمندهها، همچنان در سمتهای پیشینشان شناخته میشدند.
شهید هاشمی با نیروهای بومی منطقه، شناساییهای خوبی انجام داد و نهایتاً عملیات خیبر در سوم اسفندماه ۱۳۶۲ آغاز شد. حاج محمدعلی فلاحت، فرمانده گروهان یوسف از رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) میگوید: «در هفته اول عملیات خیبر طبق پیشبینیهایی که انجام گرفته بود، دشمن غافلگیر شد و جزیره مجنون به تصرف نیروهای کشورمان درآمد. از طرفی تعدادی از یگانها هم توانستند خودشان را به دجله برسانند و با آب این رودخانه وضو بگیرند. حتی برای مدت کوتاهی پشت جاده العماره- بصره هم قرار گرفتند، ولی فشار دشمن در مراحل بعدی عملیات باعث بازگشت این نیروها شد. در تداوم عملیات وقتی دشمن دید نمیتوانند نیروهای حاضر در جزایر مجنون را پس بزنند، تصمیم گرفت منطقه طلائیه را به تصرف درآورد. اگر ما فرض بگیریم که منطقه عملیاتی خیبر یک حوض بود، هور در وسط این حوض قرار داشت و لبه آن طلائیه بود. عراقیها سعی کردند طلائیه را بگیرند و ما را محاصره کنند. در این صورت نیروی داخل جزیره مجنون به محاصره درمیآمدند و امکان داشت همگی اسیر شوند. با فشار دشمن روی طلائیه، فرماندهان احساس خطرکردند و بنا شد آن قسمت از طلائیه را که دشمن اشغال کرده بود از او پس بگیریم و متعاقباً او را پس بزنیم.»
نادر زارعزاده از پژوهشگران دفاع مقدس معتقد است که اجرای عملیات خیبر آغاز تحولی دیگر در دوره پس از فتح خرمشهر بود و عملیاتهای بدر، والفجر ۸، کربلای ۳، کربلای ۴ و ۵ و نیز عملیاتهای نظامی در خلیجفارس (در سال ۱۳۶۶) از این اندیشه جدید تأثیر پذیرفتند. با پیروزیهای به دست آمده در عملیات خیبر که به طور مشهود در نبوغ و ابتکار نظامی سپاه خودنمایی کرد، زمینه مساعدی برای پیشبرد سیاستهای نظام فراهم شد و موجب دگرگونى اساسى در سازمان رزم سپاه شد.