غلبه سیاسیکاری بر همه شئون فکری باعث میشود به تدریج عادتهای رفتاری آدمها تبدیل به یک بیماری شود که از قدیم گفتهاند ترک عادت موجب مرض است. دو روز پیش و مصادف با درگذشت مرحوم فردوس کاویانی یک طنزپرداز مشهور که مدتی است اجرای برخی برنامههای تلویزیونی را نیز تجربه کرده، جزو اولین افرادی بود که در فضای مجازی به آن مرحوم ادای دین و احترام کرد و یاد او را بزرگ داشت، اما تقریباً همه کانالها و سایتهای منتسب به جریان اصلاحطلب به همراه رسانههای معاند با تیتر توهین مجری و طنزپرداز تلویزیون به فردوس کاویانی خط خبری نامربوطی را دنبال کردند و مثل همیشه موج کامنتهای ناسزا زیر این خبر قطار شد تا بار دیگر ثابت شود اغلب مخاطبان این سایتها و کانالها به خود حتی زحمت نمیدهند روی اصل ماجرا تأمل و با دقت بیشتری موضوع را بررسی کنند، بلکه اعتماد بیمورد و افراطی به این رسانهها باعث میشود هر چه را که آنها تیتر کنند، اینها به سرعت بپذیرند.
حقیقت ماجرا این است که محمدرضا شهبازی در اظهارنظری پیرامون درگذشت فردوس کاویانی نهتنها به آن مرحوم هیچ توهینی نکردهبود، بلکه با ادبیات و لحنی کاملاً مؤدبانه و مثبت از وی یاد و به این بازیگر پیشکسوت ادای احترام کردهبود. شخصاً کامنتهای فحش و ناسزا زیر پستها و تیترهایی را که به طرزی وارونه و تحریکآمیز این خبر را بازتاب داده و مخاطبان را به واکنشهای احساسی وادار کردهبودند، مرور کردم و با کمال تأسف حتی یک نفر به خود زحمت ندادهبود اصل توئیت شهبازی را بخواند و منصفانه درباره آن قضاوت کند. انگار همه مخاطبان صرفاً با دیدن تیتری که گمراهکننده بود، به سرعت انگشت روی ماشه گذاشته و شلیک کردهبودند، چون به هر دلیلی از آن شخص خوششان نمیآید.
عجیب و البته تأسفبار این است که بزرگترهای جبهه اصلاحات این شکل از مدیریت رسانه و تربیت مخاطب به ماکیاولیستیترین شکل ممکن را نهتنها طرد نمیکنند، بلکه از آن رضایت هم دارند. خوب است توئیت شهبازی را مرور کنیم: «فردوس کاویانی درگذشت، خدا رحمتش کند، زرتشتی بود، اما انشاءالله برای لحظات خوشی که برای ما ساخت امیرالمؤمنین (ع) با روی گشاده ازش استقبال کند که فرمود: و من یمت یرنی». عبارت آخر اشاره به حدیثی از امام علی (ع) دارد به این معنا که «هرکس بمیرد، مرا میبیند» و از جمله پیش از آن واضح است شهبازی برای کاویانی در عبارتی دعاگونه از خداوند متعال دیدار و در آغوش کشیدهشدن از سوی امام علی (ع) را خواستار شدهاست. در واقع شهبازی به درستی به این موضوع اشاره میکند که عاقبت به خیری لزوماً به نوع دین آدمها نیست، بلکه عمل انسانها و اینکه چه نسبتی با کلمه توحید و حب علی بن ابیطالب (ع) دارند، مرز میان عاقبت به خیری افراد است با این حال پاسخ عطاءالله مهاجرانی به این توئیت هم بهترین بهانه برای وارونهنمایی رسانههای به اصطلاح اصلاحطلب بودهاست. هر چند به نظر میرسد مهاجرانی در درج پاسخ به توئیت مذکور حسننیت داشتهاست.
وزیر ارشاد دولت اصلاحات آوردهاست: «اسلام آیین زرتشت، مسیحیت، یهودیت و صائبین را به رسمیت میشناسد و اهل نجات میداند و به کلمه سواء که توحید است فرامیخواند. آیین زرتشت دین توحیدی و موجب افتخار ایرانیان است که چند هزار سال پیش از اسلام چنین آیین الهی و معنوی و توحیدی عرضه کردهاند.» در واقع کامنت مهاجرانی در تأیید و تکمیل توییت شهبازی نوشته شده و هر دو یک حرف و معنا را بیان میکنند، اما اصلاحاتچیها به منظور انحراف افکار مخاطبانشان و ایجاد یک موج منفی علیه فردی که ظاهراً از او متنفرند، آن را طور دیگری جلوه دادند. این شیوه غیرحرفهای و غیراخلاقی البته سالهاست که به یک روند عادی در کار رسانهای این طیف تبدیل شدهاست، روندی که در مقاطعی حتی کشور را به لبه پرتگاه برد و بارها منافع ملی را قربانی کرد.ای کاش بزرگان اصلاحات یکبار هم که شده به موضوع اخلاق رسانهای تأکید و کارمندان خود را از ذبح حقیقت پای سیاست منع کنند.