جوان آنلاین: قبل از آنکه کتاب «شما که غریبه نیستید» را بنویسم، حدود ۱۲ زندگینامه خوانده و ۱۰۰ جلسه با این و آن صحبت کرده بودم.
هوشنگ مرادیکرمانی در مراسم رونمایی و امضای دو کتاب صوتیاش با نامهای «ته خیار» و «شما که غریبه نیستید» که در کوشک باغ هنر برگزار شد، ضمن تقدیر از روایتکنندههای دو اثرش عنوان کرد: شما که غریبه نیستید، میخواستم کتاب «شما که غریبه نیستید» را خودم بخوانم، اما سن و سالم این اجازه را نداد.
او ضمن تقدیر از ضابطیان و خضرایی، روایتکنندههای دو اثرش گفت: رضا خضرایی ۵۰سال گوینده رادیو بوده و روز اول چانهزنی داشتیم که تهرانی صحبت نکند و لهجه کرمانی بگیرد و روزهای آخر آنقدر در قالب لهجه کرمانی رفته بود که روایت را باب میل من بخواند.
نویسنده کتاب «شما که غریبه نیستید» با بیان اینکه این کتاب یک زندگینامه است، افزود: من در این اثر، خود زندگینامهام را صادقانه نوشتم و به نظر میرسد تأثیرگذار هم بوده، چراکه به چاپ چهلم رسیده است. آنچه من نوشتم یک پارچه از جامهای بود که به عنوان خیاط آن را به یک پیراهن برای خودم تبدیل کردم. حدود ۱۰۰ جلسه برای نوشتن این کتاب صحبت کردم و با روانشناسان و افراد بسیاری از جمله دکتر رفیعی و چیستا یثربی و همچنین دکتر عشایری صحبت کردم.
مرادیکرمانی درباره اینکه چطور سختی زندگی او به تروما تبدیل نشده و به کتاب تبدیل شده است، بیان کرد: شبی که این کتاب را تمام کردم، داشتم دیوانه میشدم، اما هیچ وقت از آنچه واقعیت بوده و من در آن دخالتی نداشتم خجالت نکشیدم. از طرفی همسرم و خانوادهام مرا در این زمینه حمایت کردند. قبل از آنکه این کتاب را بنویسم، حدود ۱۲ زندگینامه خواندم که عموماً ترجمهها بهتر بود.
روایت همسر مرادیکرمانی از انشانویسی دخترش
ملوک بهروز، همسر هوشنگ مرادیکرمانی که خودش هم نویسنده است، درباره اینکه همسر یک نویسنده بودن چقدر سخت است، توضیح داد: خیلی سخت است. آدم معمولی دستش برای انجام کارها باز است، اما زندگی با یک هنرمند با زندگی با یک آدم معمولی متفاوت است، چراکه با کوچکترین حرکت زیر ذرهبین هستی. زمانی که دخترم دبیرستانی بود و انشا مینوشت، به او گفته بودند خودت انشاهایت را نمینویسی و پدرت آن را برایت مینویسد تا اینکه آقای مرادیکرمانی به مدرسهاش رفت و گفت من نقشی در انشاهای دخترم ندارم. زندگی با هنرمندان شرایط خاص خود را دارد و زندگی با نویسندهها هم شرایط خاص خودش را.
او درباره تأثیر مرادیکرمانی روی آثار و نوشتههایش گفت: محبت و احترامی که مردم میگذارند، ارزشمند است و در زندگی تأثیر خودش را دارد.
در ادامه این برنامه، مرادیکرمانی از لیما صالحرامسری که انتشار ۱۵ اثر از ۱۷ کتابش را برعهده داشته، خواست کمی صحبت کند.
لیما صالحرامسری در سخنان کوتاهی عنوان کرد: خوشبختم که زیر آسمان کشور و شهری نفس میکشم که با اینکه دودآلود است، اما امثال هوشنگ مرادیکرمانیها هم در آن نفس میکشند. ما هر کسی را که میخواهیم به کتابهای کرمانی معتاد کنیم، «شما که غریبه نیستید» را به آنان معرفی میکنیم و من بسیاری را با این اثر کتابخوان کردهام.
مصطفی رحماندوست نیز در سخنان کوتاهی درباره مرادیکرمانی گفت: من به هوشنگ حسودیم میشود، چون خوب مینویسد، اما خوشبختانه او برای نوجوانان و بزرگسالان مینویسد و من برای کودکان و کسی نمیتواند نوشتههایم را با او مقایسه کند و آبرویم حفظ میشود!
امیرحسین رستمی، بیژن بیژنی و افسانه بایگان نیز از دیگر میهمانان حاضر در این مراسم بودند که چهارشنبه ۲۰دیماه در کوشک باغ هنر برگزار شد.