فاصله گرفتن از مراسم آیینی چهارشنبهسوری، این شب را به میدان جنگی تبدیل کرده که هیچ کس از آسیبهای آن در امان نیست. نگرانی جای شادی و ترس جای آرامش را گرفته و هرچه میگذرد بر شدت آن افزوده میشود. آمار کشتهها، مجروحان، معلولان و خسارتهای مالی ناشی از این شب مدام افزایش پیدا میکند. با این حال سازوکارهای به کار گرفته شده برای عبور از شبی آرام به بنبست رسیده که این موضوع را در گفتگو با دکتر علیرضا شریفییزدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه بازکاوی کردهایم.
شب چهارشنبهسوری بیش از اینکه مراسم آیینی باشد به میدان جنگ تبدیل شده است. با وجود اینکه اطلاعرسانی بسیاری درباره آسیبهای این شب صورت میگیرد، اما همچنان شاهد اتفاقهای ناگوار هستیم. چه معادلاتی در بستر اجتماعی تغییر کرده است که مردم اینگونه به استقبال خطر میروند؟
این موضوع لایههای بسیاری دارد که به صورت جامع به آن اشاره میکنم. در فرهنگ ایران، یکسری رخدادهای باستانی داریم که بخشی از هویت ملی و ایرانی است. سالهای قبل سیاستگذاران و برنامهریزان اشتباهی مرتکب شدند و آن اشتباه این بود که به بخشی از هویت ملی بیاعتنایی کردند. ذهنیت این بود که اگر هویتهایی مثل چهارشنبهسوری کمرنگ جلوه داده شود، این هویتها آرامآرام در جامعه کمرنگ میشود و به فرهنگ تبدیل و جایگزین چهارشنبهسوری میشود. فارغ از درست یا اشتباه بودن این موضوع، چهارشنبهسوری جشنی بود که در آن آتشی روشن میشد و از روی آتش میپریدند و اشعاری میخواندند و ذهنیاتی هم مثل زدودن زشتیهای از زندگی یا موضوعات دیگری وجود داشت که جلوی این جشن گرفته شد. بنابراین از یک طرف به این موضوع بیاعتنایی شد و از طرف دیگر با نیروی قهری با آن برخورد و نتیجه این شد که جشن چهارشنبهسوری به انحراف بکشد و به جای روشن کردن آتش به میدان جنگ تبدیل شود. از سوی دیگر زیرساختهای مناسب برای نوجوانان و جوانان تهیه نشد که بتوانند هیجان خود را درست تخلیه کنند. مثلاً شاهد هستیم که به اندازه کافی سالن ورزشی، پیست موتورسواری و مواردی از این دست وجود ندارد. بنابراین این هیجان در محلهای نامناسب خودش را نشان میدهد. چهارشنبهسوری که الان برگزار میشود با لایی کشیدن در بزرگراهها هر دو از یک جنس هستند که مربوط به جوانی میشود که انرژی دارد و میخواهد انرژیاش را تخلیه کند، اما راهش را بلد نیست.
با وجود اینکه این اتفاقهای ناگوار در جریان است، متأسفانه شاهد هستیم که سیستم هیچ برنامهای نداشته که این موضوع را هدایت کند. بخش کوچکتری هم وجود دارد که دولتها حتی با کلمه چهارشنبهسوری یا سیزدهبدر مشکل دارند و میگویند چهارشنبه آخر سال و این موضوع برای نشان دادن مبارزهای منفی تقویت شد که موضوعهای مورد اشاره بخشی از بعد اجتماعی بود که انگار قرار است در چهارشنبهسوری میدان جنگی داشته باشیم که خیابانهایش بوی باروت میدهد و این اتفاق در هیچ کجای دنیا باب نیست. اینها لایههای اجتماعی این اتفاق است و حالا این موضوع تبدیل به صنعت شده که گروهی به امید کسب درآمد بیشتر نارنجک و ترقه درست میکنند و در اختیار کودکان قرار میدهند و برایشان مهم نیست کالاهایی که عرضه میکنند چه خسرانی به دنبال دارد. پرسش مورد اشاره شما هم در مورد چرایی تکرار این اتفاقهای ناگوار نشاندهنده نیاز جامعه به هیجان و تفریح است و اگر این موضوع از راه درستش صورت نگیرد به قالب غلط میافتد. اگر این اشتباه در مورد نوروز صورت میگرفت هم به همین بلا مبتلا میشدیم، ولی عقلانیت به خرج داده شد که این موضوع به صله رحم تبدیل شد که مورد تأکید اسلام هم هست و به خوبی نیز برگزار میشود.
تبدیل آیین سنتی چهارشنبهسوری به میدان جنگ در یک بازه چندین ساله صورت گرفته است. آیا برای بازگشت به شبی امن هم همین بازه زمانی باید سپری شود؟
خیر، این موضوع در یک بازه کوتاه فراهم میشود. ذهنیت این است که شهرداری مکانی را در نظر بگیرد که مردم در جای مشخصی آتش روشن کنند و با رعایت اصول ایمنی، بهداشتی و محیط زیست، آتش روشن کنند. اگر در کلانشهری مثل تهران مکان امنی در نظر گرفته شود و برای مردم جا بیندازند که به صورت سنتی قرار است شادی کنند و این موضوع با رعایت اصول اعتقادی و اسلامی برگزار شود، این معضل در مدت دو، سه سال برطرف میشود، چراکه در حال حاضر هیچ کس از وضع موجود راضی نیست. بنابراین شهروندان هم کمک میکنند این اتفاق جهت داده شود و همان کاری که در جشنهای مذهبی و طبق اصول عرفی انجام میشود و مردم هم لذت میبرند خیلی زود این معضل برطرف میشود. مضاف بر آن با کسانی هم که در خرید و فروش مواد پرخطر فعال هستند برخورد قاطعی صورت گیرد. ما در هزاران سال یاد گرفتهایم و فرهنگ سنتی و ملی را به آیین شریعت گره زدهایم. موفقتمان هم در این بوده است. کشوری بودیم که برخلاف خیلی از کشورها ضمن اینکه ماه رمضان برگزار میشود، نوروز را هم برگزار میکنیم، محرم و صفر و شب یلدا هم داریم و منافاتی هم با ندارند و در هزار و ۴۰۰ سال این کار را کردهایم. بنابراین هر کس با هر کدام از دو مبارزه کند، بازنده است. چه کسانی که ادای روشنفکر درمیآورند و قصد مبارزه با دین را دارند و میخواهند جامعه را لائیک کنند و چه کسانی که با آیینهای دیرینه مبارزه کنند، زمین میخورند. باید در نظر داشته باشیم که مناسبات اجتماعی، جنبه مهندسی یا دستوری ندارد و در هیچ کجای دنیا این اتفاق روی نمیدهد. این را بخشی از دولتمردان یا دیر فهمیدهاند یا هنوز متوجه نشدهاند. دولتها میتوانند زمینه را فراهم کنند که این مناسبات تقویت شود، در نتیجه باید یک واقعیت را بپذیریم و بر مبنای پذیرش واقعیت بتوانیم برنامهریزی کنیم، بهگونهای که با کمترین هزینه از آسیبها عبور کنیم. در مدیریت قاعدهای است به نام تبدیل تهدید به فرصت یا تبدیل شکست به پیروزی. نوروز و شب یلدا اتفاقهایی است که در جامعه روی میدهد و میتوانیم برای افزایش عرق ملی و پررنگ شدن هویت ملی در جوانان از آن استفاده کنیم و از آن برای توسعه، پیشرفت و استقلال کشور برای مبارزه با دشمنانی که هر لحظه برای ما خواب میبینند، استفاده کنیم. نمیخواهم جنبه بدبینی داشته باشم، ولی اعتقادم بر این است که دشمنان ما از بیرون به موضوعاتی مثل چهارشنبهسوری ورود میکنند و این فرهنگ را جا میاندازند که وضعیت موجود ایجاد شود، ضمن اینکه خودمان هم اشتباه کم نداریم.
افرادی که بازیگران این شب هستند، نوجوانان و جوانان هستند و قربانی این اتفاق میشوند. به هر حال نگرانی خانوادهها در این شب همچنان برقرار است. در این باره چه باید کرد؟
بخش زیادی از اینها نوجوان هستند. این نوجوانان همه به مدرسه میروند. چه اشکال دارد مدارسی که حیاط و امکانات دارند، والدین و بچهها را دعوت کنند و به جای پرتاب نارنجک و ترقه، آتش درست کنند که بچهها به شادی بپردازند و به این شکل انرژشان را تخلیه کنند. با این کار هم هزینه نکردهایم، هم والدین را به بچهها نزدیک کردهایم و هم اینکه بچهها به محیط مدرسه به عنوان محیط شادیزا نگاه میکنند. این برنامهریزیها نه سخت است و نه هزینهبر، فقط و فقط کمی تساهل و تسامح میخواهد که بتوانیم مطلب را به این سمت ببریم. اول در مورد شب یلدا هم حرفهایی در میان بود، اما الان میبینیم همه این شب را برگزار میکنند و هیچ کس هم در این شب بمب منفجر نمیکند. در شب یلدا خیابانها شلوغ میشود و همه میخواهند به خانه والدینشان بروند و شب را کنار بزرگترها بگذرانند که دستور اسلام هم صلهرحم و احترام به والدین است.