کد خبر: 1225324
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
گفت‌وگوی «جوان» با فرزند آیت‌الله زند کرمانی‌
زمان تبعید امام به عراق که پدرم فوت کرده‌بود، اما زمان تبعید امام به ترکیه مخفیانه با امام ارتباط داشت. یادم است اعلامیه‌های امام را به آمیرزابوالقاسم خیاط که به نظر انقلابی نمی‌آمد می‌داد تا به قم و تهران برود و بین طلاب پخش کند.
معصومه طاهری
جوان آنلاین: آیت‌الله محمدباقر زند کرمانی، فقیه، محقق، مجتهد، خطیب و نویسنده‌ای ایرانی و کرمانی‌تبار است. این عالم جلیل‌القدر از بازماندگان سلسله زندیه (کریمخان زند) از جمله دانشمندان تأثیرگذار معاصر است که کمتر به زندگی ایشان پرداخته شده‌است. ایشان قبل از ۳۰ سالگی تحصیلات حوزوی خود را شروع کرد. زمان حیات سه بار اجازه اجتهاد گرفت، آیت‌الله حائری وی را واجد درجه اجتهاد دانست. این سومین اجازه اجتهاد پس از اجازات آیت الله فشارکی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود. وی پیش از ورود به حوزه در علوم مختلف از جمله زبان انگلیسی، جغرافیا و طب سنتی تبحر داشت و پس از رسیدن به اجتهاد فعالیت‌های مهم و اثرگذاری در کشور انجام داد که دامنه آن تا انقلاب اسلامی و پس از آن ادامه داشت. ایشان را می‌توان از مهم‌ترین حلقه‌های ایجاد فضای اقتصاد مقاومتی و مشارکت اجتماعی پس از حرکت آیت‌الله آقا نورالله نجفی دانست. با فرزند کوچک ایشان دکتر حسن زند زبان‌شناس و استاد دانشگاه‌های تهران، امریکا و هنگ کنگ گفتگو کردیم. 
 
دانستن زبان‌های اروپایی برای علما از قدیم مرسوم نبود و هنوز هم نیست. مرحوم آیت‌الله زند کرمانی، اما تسلط خوبی بر انگلیسی داشتند. 
بله، پدرم دستیار پزشک انگلیسی آقای دکتر شافتر در کرمان بود، برای همین زبانش خوب شد و انگلیسی خوب حرف می‌زد. کتاب‌های بسیاری هم به زبان انگلیسی داشت که همراه با سایر کتاب‌ها قبل از رحلت به کتابخانه موزه امام رضا (ع) اهدا کردند. 
 
 چرا ایشان با توجه به جایگاه علمی و فقهی که داشتند هنوز آنطور که باید شناخته‌شده نیستند؟
خیلی متواضع و فروتن بود، به یاد دارم وقتی در مقابله با مسئله مشروب‌خواری در دانشکده پزشکی دانشگاه اصفهان سمیناری بود با عنوان سمپوزیوم الکل که به نمایندگی از علمای اصفهان دعوت شده‌بود. همراه ایشان بودم و ایشان ردیف جلو ننشست، بلکه بین جمعیت در یکی از ردیف‌های میانی نشست. همیشه بین مردم و هر جا می‌شد می‌نشست. ازسوی دیگر، چون آن زمان خرافات زیاد بود و پدرم انگلیسی خوب حرف می‌زد، برخی متحجر و عامی مخالف او بودند. او را وابسته به اجنبی می‌دانستند. در کتابخانه‌اش کتاب‌هایی به زبان انگلیسی داشت برای همین می‌گفتند در خانه‌اش تورات و انجیل به زبان انگلیسی دیده‌اند. این برای عامه مردم زیبنده یک عالم روحانی نبود. 
 
آیا قبل از طلبگی دبیرستان درس خوانده‌بودند؟
بله، ایشان علاوه بر دبیرستان به کلاس‌های زبان انگلیسی در کنسولگری انگلیس می‌رفت. از قرار آنجا کشیشی مسیحی از انگلیس می‌آید در کلاس درس صحبت از عیسی پسر خدا می‌کند! برای همین ایشان تصمیم می‌گیرد پس از فراغت از تحصیل به علوم دینی بپردازد. به طلبگی علاقه داشت، ولی گویا مادرشان اجازه نمی‌داد تا دیپلم را در مدرسه دولتی گرفت و بعد از فوت مادر به نجف رفت و وارد حوزه علمیه شد، چون علاقه زیادی به علوم دینی داشت تا اینکه به جایگاه والای اجتهاد هم رسید. 
 
چرا با وجود آشنایی به طب سنتی ایشان براثر بیماری از دنیا رفت؟
۴۰ سال بیماری دیابت داشت خیلی هم کنترل و مراقبت می‌کرد، حتی زخم‌های قند را که سخت التیام پیدا می‌کنند، ایشان خودش درمان می‌کرد، اما سرانجام هم با همین بیماری و نارسایی قلبی از دنیا رفت. 
 
نظرشان درباره امام‌خمینی چه بود؟
 همدرس با امام‌خمینی بود. خرداد ۴۲ که امام تبعید شد چند نفر از نزدیکان به خانه ما آمدند تا نظر پدر را سؤال کنند و ایشان گفت امام مرجع مسلم تقلید و شجاع‌ترین مردم است. آیت‌الله خمینی را خوب می‌شناسم از مردم می‌خواهم او را پشتیبان باشند و برای امام اعلامیه حمایتی داد. آن زمان تصمیم گرفت با سایر علمای بلاد به تهران مهاجرت کند، وقتی علتش را سؤال کردند گفت من معمولاً مسافرت نمی‌روم، ولی این سفر با بقیه سفر‌ها متفاوت است. نزد امام رفته‌بود و چند روزی هم امام را دیده‌بود، بعد از خداحافظی امام‌خمینی ایشان را مشایعت کرده‌بودند.
 
با آیت‌الله مرعشی نجفی هم ارتباط داشت؟
بله، پدر با ایشان هم‌حجره‌ای بود و خیلی رابطه خوبی داشتند. یادم است عید فطر که می‌شد، آیت‌الله مرعشی به پدر تلگراف می‌زد که فردا عید است و ایشان به مردم اعلام می‌کرد عید فطر است. به یاد دارم بعد از فوت پدر برخی از طلاب و دیگران نزد آیت‌الله مرعشی رفته و گفته‌بودند آیت‌الله زند کرمانی زبان انگلیسی بلد بود، نظر شما در‌باره ایشان چیست. گفته بودند‌ای کاش ایشان در حیات بود و نظرش را درباره من سؤال می‌کردید. 
 
ایشان از حامیان ملی شدن صنعت نفت هم بود، درست است؟
بله، خیلی برای منافع ملی حساس و نگران بود. آن زمان کوچک بودم، درست یادم نیست، ولی به ملی شدن نفت توجه زیادی می‌کرد، حتی در منبر‌های خود می‌گفت فلان متخصص نفت در انگلیس گفته ایران کشوری است که در زیرش اقیانوسی از نفت است! ایشان حتی درباره تاریخ نفت کتابی با سرفصل‌هایی جالب نوشت. برای عامه مردم در آن زمان اینکه یک عالم روحانی درباره چنین موضوعاتی قلم زده‌باشد، چیزی عادی نبود. برخی از عناوین کتابشان جغرافیای طبیعی و سیاسی ایران، نفت در خاور میانه، نفت در باختر و نفت در دوره جدید در ایران و جهان بود. 
 
آیا این مسائل برای ایشان دردسرساز نبود؟
قطعاً اینطور بود، ولی، چون ایشان از علمای تراز اول و مشهور بود، مأموران دولتی می‌ترسیدند بلایی سرش بیاورند و مزاحمتی ایجاد کنند.
 
موقع تبعید امام به عراق و ترکیه با ایشان ارتباط داشت؟
زمان تبعید امام به عراق که پدرم فوت کرده‌بود، اما زمان تبعید امام به ترکیه مخفیانه با امام ارتباط داشت. یادم است اعلامیه‌های امام را به آمیرزابوالقاسم خیاط که به نظر انقلابی نمی‌آمد می‌داد تا به قم و تهران برود و بین طلاب پخش کند.
 
 با توجه به اینکه زبان انگلیسی می‌دانست، کسی را هم مسلمان کرده بود؟
 بله، اتفاقاً، چون به انگلیسی اشراف داشت، خارجی‌هایی که شبهاتی درباره اسلام و تشیع داشتند، سراغ ایشان می‌آمدند و برایشان صحبت می‌کرد. گروه‌هایی از هند و پاکستان خدمت ایشان می‌آمدند یا رئیس کارخانه کوکاکولا که شخصی به نام آقای شیدا هندی بود و منزل ما بسیار می‌آمد. یکی دو پزشک هم همسرانشان را از امریکا آورده‌بودند و مسلمان شدند و بحث‌هایی هم با بهاییان داشتند، البته آن‌ها مسلمان نشدند، ولی پدر هیچ‌وقت مقابل شبهات‌شان ساکت نبود و مناظره می‌گذاشت.
 
ماجرای تأسیس بیمارستان عسگریه اصفهان چیست؟
آن زمان بیمارستان عیسی بن مریم توسط مسیحیان ساخته شده‌بود که همه کادر مسیحی و کشیش بودند، این برای خانم‌ها بخصوص زایمان خانم‌های باردار سخت بود. برای همین کلینیک عسگریه را به کمک خیرین راه‌اندازی کرد تا با خیال راحت زنان مسلمان نزد پزشک متخصص بروند.
 
اگر بخواهید آیت‌الله زند کرمانی را معرفی کنید، چه می‌گویید؟
 از جمله ویژگی‌های اخلاقی ایشان می‌توان به احتیاط در امور، پرهیزگاری، حسن خلق، آراستگی و زیبایی ظاهر، مردمداری و ساده‌زیستی و تواضع ایشان اشاره کرد. با اینکه جایگاه بالای علمی و فقهی داشت، اما برای کمک به مردم، چون طب سنتی می‌دانست، هرکس به ایشان مراجعه می‌کرد، برایش نسخه می‌پیچید. در یک کلام، ایشان را می‌توان یک شخصیت حوزوی روشن‌بین و نوگرا و مجاهد سیاسی و اجتماعی همراه مردم، در بین مردم و دغدغه‌مند تعریف کرد.
 
گفته می‌شود ایشان بدون توجه به سن و موقعیت خیلی اهل آموختن بود.
 همواره تشنه یادگیری بود. قانون ابن‌سینا را خوانده و بلد بود. فارسی قدیم را نزد یک زرتشتی که موبد یا هیربد بود، آموخت. اناجیل را نزد یکی از کشیشان پروتستان یاد گرفت. همچنین شیمی، فیزیک، طب و جغرافیا را نیز آموخت. او یک عالم مسلمان بود که شاگردان بسیاری را تربیت کرد و برای اصفهان و مردمش فعالیت‌های زیادی انجام داد.
 
چطور شد که در اصفهان اقامت کرد؟
 آیت‌الله زند کرمانی پس از سفر به شهر‌های مختلف ایران و عراق در اصفهان اقامت گزید و بار‌ها روی منبر گفت، چون مردم اصفهان را از مردم سایر بلاد ایران مؤمن‌تر و باهوش‌تر تشخیص دادم، به این دیار آمدم تا باقی عمر خود را در میان این مردم شریف و هوشمند به سر برم.
 
 در زمینه اقتصاد مقاومتی هم فعالیتی داشتند؟
بله، این یکی از دغدغه‌های اصلی ایشان بود، حتی این مسئله که چرا ما باید نفت بدهیم و مصرف‌کننده مصنوعات غربی باشیم، از مطالبی بود که روی آن حساسیت ویژه‌ای داشتند. یاد دارم ایشان روی منبر نشسته‌بود و سنتی داشت که گهگاه با مستمعین‌شان از روی منبر به جای موعظه یک‌جانبه، منبر را به جلسه پرسش و پاسخ تبدیل می‌کرد! مثلاً یک‌بار پرسیدند که هر کیلوآهن در بازار قیمتش چقدر است و کسی که با قیمت‌ها آشنایی بیشتری داشت، گفت هر یک کیلو قیمتش دو تومان است. ایشان گفت مثلاً کشور آلمان که سازنده این میکروفن است که وزنش کمتر از یک کیلو آهن است چگونه و با چه علم و تکنولوژی همین آهن را تبدیل به میکروفن می‌کند و به ما به قیمت ۱۵۰ تومان می‌فروشد. چرا ما باید فقط مصرف‌کننده و آلمان تولید‌کننده باشد. 
 
نظر ایشان در‌باره دانشگاه چه بود؟
از اتفاق روزگار زندگی ایشان، خط‌مشی و اندیشه‌های ایشان گویای پیوند حوزه و دانشگاه بود، مخصوصاً وقتی که حوزه و دانشگاه نه فقط فصل مشترکی نداشتند که گویا هرگز سر آشتی نیز نداشتند. مایه علمی روز ایشان و توانایی کسب اطلاعات روز به زبان انگلیسی همراه با تلمذ در درس بزرگانی، چون مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی در نجف و مرحوم حائری یزدی در قم و مرحوم آیت‌الله محمد‌حسین فشارکی در اصفهان ایشان را کمک کرده‌بود که نه فقط تناقضی بین دین و دانش نبینند، بلکه یک هم‌افزایی جذابی را تجربه کنند. این همان انگیزه‌ای بود که باعث شد ایشان پس از مهاجرت به اصفهان مؤسسه دین و دانش را تأسیس و دانش‌پژوهان مؤمن را گرد هم آورد. ارتباط جذاب ایشان هم با اساتید دانشگاه و دانشجویان به همین دلیل بود. هر وقت آقای دکتر فقیهی که پزشکی حاذق بود، از تهران به ایشان نامه می‌نوشت، روی پاکت ایشان را این‌گونه خطاب می‌کرد: حضرت آیت‌الله قرن اتم.
برچسب ها: علما ، سیره علما ، نویسنده
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
0
0
رحمت واسعه الهی بر ایشان وهمه مرزبانان و پرچم داران شیعه در طول تاریخ
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار