کد خبر: 1225630
تاریخ انتشار: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۴۰
خاطراتی از مراحل اول عملیات فتح خرمشهر به روایت یک رزمنده دفاع مقدس
محمود حدوداً ۳۰ سال سن داشت و بین رزمنده‌هایی که نهایتاً در دهه ۲۰ زندگی‌شان قرار داشتند، پیر جمع بود. حرف‌های جالبی می‌زد و می‌گفت شهید جهان‌آرا در همان ساعات اولیه سقوط خرمشهر به نیروهایش گفته که اگر شهر سقوط کرد آن را پس می‌گیریم، مراقب باشید ایمان‌تان سقوط نکند
غلامحسین بهبودی
جوان آنلاین: سقوط خرمشهر در دومین ماه شروع جنگ تحمیلی ضربه روحی سختی به رزمندگان وارد کرد. هرچند شهدایی، چون محمد جهان آرا با دید والایی که داشتند، پس گرفتن خونین شهر را نوید می‌دادند. اما استحکاماتی که عراق در طول جاده اهواز- خرمشهر و همینطور دور خونین‌شهر ایجاد کرده بود این تصور را پدید می‌آورد که شاید هرگز نتوان با امکاناتی که ایران در آن زمان داشت این شهر را آزاد کرد. در گفتگو با رضا مینابی از رزمندگان حاضر در مرحله اول عملیات الی بیت‌المقدس، خاطراتی از این عملیات را تقدیم حضورتان می‌کنیم. 
 
 اولین حضور
شرکت در عملیات الی بیت‌المقدس، اولین حضور من در جبهه‌ها بود. ما از اراک به یکی از گردان‌های تیپ ولیعصر (عج) رفته بودیم. آن زمان هنوز تیپ‌ها و لشکر‌ها به استان خاصی تعلق نداشتند و هرجا احساس نیاز می‌شد، رزمنده‌ها را به آنجا اعزام می‌کردند. کار‌های اعزام من بعد از نوروز سال ۶۱ بود. اولین روز‌های سال، عملیات فتح‌المبین انجام شده بود و، چون فرماندهان می‌دانستند که به زودی باید فتح خرمشهر انجام شود به سرعت به جذب و آموزش نیرو‌های بیشتر می‌پرداختند. 
 
 ستاد جنگ‌های نامنظم
من یک بچه‌محلی داشتم به نام محمد روستایی که سال ۶۰ به ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران رفته بود و می‌گفت دکتر چمران بعضی وقت‌ها در مورد خرمشهر صحبت‌هایی می‌کرد. زمانی که من به جنوب رفتم، ستاد تقریباً منحل شده بود. دکتر چمران ۳۰ خرداد ۶۰ به شهادت رسید و ستاد هم بعد از او منحل شد. اما هنوز بنیان‌های آموزشی که چمران گذاشت پابرجا بود. یک افسر ارتشی که قبلاً در ستاد نیرو‌ها را آموزش می‌داد، در یک ارودگاه حوالی کرخه، آموزش‌های مقدماتی را به ما یاد داد و در تقسیم‌بندی صورت گرفته، ما را به تیپ دزفول یا همان تیپ ۷ ولیعصر (عج) فرستادند. 
 
 محمود زغالی
یک رزمنده سیه‌چرده‌ای در تیپ ۷ بود که به او محمود زغالی می‌گفتند. خودش می‌گفت که قبلاً زغال فروش بوده و به همین خاطر به او چنین لقبی داده‌اند. اما بیشتر به نظر می‌رسید به خاطر رنگ پوستش است که چنین لقبی دارد. محمود خیلی آدم شوخ طبع و مهربانی بود. آن زمان حدوداً ۳۰ سال سن داشت و بین رزمنده‌هایی که نهایتاً در دهه ۲۰ زندگی‌شان قرار داشتند، محمود پیر جمع به شمار می‌رفت. ایشان حرف‌های جالبی می‌زد و می‌گفت شهید جهان‌آرا به محض سقوط خرمشهر، در همان ساعات اولیه به نیروهایش گفته که اگر شهر سقوط کرد آن را پس می‌گیریم، مراقب باشید ایمان‌تان سقوط نکند. محمود می‌گفت الان که قرار است وارد عملیات الی بیت‌المقدس بشویم، حتم دارد پیشبینی شهید جهان آرا محقق می‌شود. 
 
 حمله به موانع
تیپ ولیعصر (عج) باید در کنار تیپ نجف وارد عمل می‌شد. اما من در همان اولین روز عملیات مجروح شده و به اهواز منتقل شدم. نمی‌خواستم در بیمارستان بمانم ولی به زور نگه‌ام داشتند. زمانی که توانستم از بیمارستان خلاص شوم (به نوعی فرار کنم) دوباره خودم را به منطقه رساندم. تقریباً چهارم خرداد ۱۳۶۱ بود و خرمشهر روز قبل آزاد شده بود. قبل از عملیات وقتی به دژ دشمن و موانع پیش‌رو و آن همه تانک نگاه می‌کردم، فکرش را نمی‌کردم که بتوانیم خرمشهر را پس بگیریم. ولی این نصرت و یاری خدا بود که رزمندگان غالباً جوان و نوجوان توانستند از پس آن همه موانع دشمن بربیایند و خرمشهر را آزاد کنند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار