جوان آنلاین: آپاراتچی میتوانست با یک فیلمنامه منسجم تبدیل به یک فیلم سینمایی استاندارد شود، اما با این شرایط و به دلیل ضعفهای ساختاری ربطی به سینما ندارد. در بهترین حالت میتواند یک تلهفیلم باشد. قربانعلی طاهرفر که اولین فیلمش را ساخته، اساساً توجهی به ایجاد چارچوب درام ندارد. آنچه در آپاراتچی برای کارگردانش اهمیت دارد فقط یک قصه کلیشهای است که میتوانست فیلم کوتاه باشد که کش آمده و بیجهت تبدیل به فیلم سینمایی شده است. اتفاقاً اگر آپاراتچی فیلم کوتاه بود این احتمال وجود داشت که بتواند تأثیرگذاری خودش را داشته باشد، اما در شرایط فعلی قصه توان بسترسازی در قالب ژانر مورد نظر کارگردان را ندارد و نمیتواند پیشرفت داشته باشد، چراکه اساساً ژانر کلی اثر مجهول است.
کمیکهایی که در لابهلای فیلم وجود دارد به شدت ناکارآمد و جهان اثر را لوس کرده است، چراکه جنس طنازیاش کلیشهای است و بازیگر نقش اولش توان چنین نقشی را ندارد. پدر جلیل هم که نقش آن را رضا ناجی بازی میکند، نقشهای گذشته را تکرار کرده است، حتی عصا به دست گرفتنش ما را یاد حضور او در فیلم آواز گنجشکها میاندازد. عشق سینما بودن جلیل هم نمیتواند به یک قصه جذاب تبدیل شود، چراکه تمهیدات لازم برای چنین نقشی کافی نیست. شوخیهای فیلم به شدت منسوخ و مبتدیانه است و نمیتواند مخاطب را به فیلم نزدیک کند. اینکه یک جوان بیسواد فیلمسازی میکند و به دنبال سرمایه است تا فیلمش را بسازد و استفاده از شوخیهای بیمصرفی که با یک فرد به نام نوری میکند که میتوانیم آن را به خلخالی نسبت بدهیم، نمیتواند جذابیت، حتی حداقلی را هم به فیلم اضافه کند. فیلمساز در تلاش است در کلیشهها به دنبال خط روایی باشد، اما سروشکل فیلم از سینما فاصله گرفته و نمیتواند از یک تلهفیلم فراتر برود. ضعفهای اساسی به دلیل واقعی بودن قصه است که فیلمساز فکر کرده میتواند با همین واقعی بودن قصه فیلم بلند بسازد، اما قصه به شدت کم میآورد و حتی ورود ناصر شاپالاق به فیلم هم نمیتواند چیزی را تغییر بدهد، چراکه حضور هومن برقنورد هم به دلیل تکرار نوع بازیاش فیلم را در حالت ایستایی قرار میدهد و نابلدی ناصر در بازیگری هم کمدی ایجاد نمیکند، چراکه این موقعیتهای ایجاد شده در فیلم نه بکر است و نه میتواند کمدی تولید کند، حتی به لحظات کمیک هم نمیرسد. ظاهراً کارگردان تمهیدات لازم برای ایجاد ژانر را نداشته و نمیدانسته که برای این فیلم چه ژانری مناسبتر است، به همین خاطر آپاراتچی در تعلیق مانده است. این فیلم نه میتواند شکلی از درام باشد و نه کمدی. کارگردان تلاش کرده فیلمش مانند کمدیهای مرسوم اسیر ابتذال نشود که این نکته مثبتی است، اما فیلمنامه آپاراتچی خام است و نیاز بیشتری به بازنویسی داشته، از آن جهت که در بعضی از سکانسها، کارگردان از مؤلفههای تکراری در ایجاد موقعیتهای طنز استفاده کرده و این استفاده نابجا خط روایی اثر را با کلیشه پیوند زده است. ساخته شدن فیلمی مانند آپاراتچی در سینما چه تأثیری میتواند داشته باشد؟ این موقعیتهای منسوخ دیگر در قالب کمدی جواب نمیدهد. این فیلم نه مانند کمدیهای مرسوم مبتذل است و نه قصد دارد اثری پرفروش باشد، اما بهتر بود کارگردان برای فیلم اولش کمی ذوق و نبوغ به خرج میداد. اینگونه شاید آپاراتچی میتوانست از این شکل ایستا و تکراری فاصله بگیرد.