فرزین ماندگار
مروری کوتاه بر برخی تازههای نشر و اخبار مربوط به کتاب و کتابخوانی موضوع گزارش پیش رو است. تدریس علیرضا قزوه در مناطق محروم بشاگرد تا نگاهی به کتاب الف، لام، خمینی درباره روزگار کودکی و چند روز پس از انقلاب امام خمینی(ره)، رمانی درباره بحران محیط زیست و نامههایی منتشر نشده از دوست نزدیک همینگوی از این جملهاند.
اما علیرضا قزوه، از مدرسان طرح «مدرسه جهادی خواندن» درباره تجربه اجرای این طرح در منطقه بشاگرد به فارس گفته: اولین گام از طرح «مدرسه جهادی خواندن» با هدف پرداختن به مقوله «خواندن» و شناسایی استعدادهای ادبی در کتابخانههای عمومی مناطق محروم و کمتر برخوردار کشور، به همت نهاد کتابخانههای عمومی کشور و حوزه هنری اجرا شد. به گفته این فعال عرصه ادبیات این طرح از یک سو برای من به عنوان شاعر و نویسنده، دارای نکات و ویژگیهای بسیار خاصی بود به طوری سفر کوتاه سه روزه من به این منطقه و برخورد با سوژهها، تفاوتها، محرومیتها و اتفاقات ناب، دستمایه نوشتن یک سفرنامه مفصل شد. از سوی دیگر اجرای این طرح باعث رخ دادن اتفاقات فرهنگی خوبی در این منطقه شد. قزوه میافزاید: میدانستم برای کشف استعدادهای ادبی و کمک به پرورش آنها به منطقه محروم بشاگرد میرویم و از همان ابتدا نیت کردم فعالیتی در بشاگرد شکل بگیرد که تعدادی ادیب و شاعر از این منطقه رشد کنند و به جامعه معرفی شوند اما وقتی وارد ماجرا شدم برخلاف تصور قبلی، خودم را در میان جمع کثیری از جوانان و نوجوانان علاقهمند، باانگیزه و مستعد در حوزه ادبیات دیدم که دارای فهم و ضریب هوشی بالایی بودند؛ به طوری که اکثر قریب به اتفاق آنها توانایی رشد و تبدیل شدن به یک شاعر و ادیب را داشتند. این شاعر و نویسنده با تقدیر از اقدام نهاد کتابخانههای عمومی کشور برای اجرای طرح «مدرسه جهادی خواندن» گفت: اینکه یک کتابخانه عمومی در یک منطقه محروم، جمع کثیری از دانشآموزان، معلمان، طلبههای حوزه علمیه و سایر افراد علاقهمند به کتاب و مطالعه را برای کشف و رشد استعدادهای ادبی گرد هم آورد اتفاق مبارکی است که گسترش آن را در تمام مناطق محروم کشور ضروری میدانم.
قزوه با بیان اینکه استعدادهای کشف شده در این مناطق نباید رها شوند، تأکید کرد: گسترش و استمرار طرح «مدرسه جهادی خواندن» با مشارکت همه نهادها و دستگاههای فرهنگی در سایر مناطق محروم، میتواند تربیتکننده نسل جدیدی از شاعران و ادیبان در کشور باشد.
سیمرغ پدربزرگ من بود
«سیمرغ پدربزرگ من بود» عنوان جدیدترین رمان فاطمه سرمشقی است که بحرانهای محیط زیست را موضوع اصلی خود قرار داده است. نویسنده در این اثر به بازآفرینی سیمرغ عطار پرداخته است.
سرمشقی با اعلام این خبر گفت: «مهمترین ویژگی این اثر اشاره به داستان منطقالطیر عطار است. این بار نگاهی فانتزیتری به این داستان شده است و کودکان جای سیمرغ را گرفتهاند.»
سرمشقی که پیش از این مجموعه «قصههای نهال» با موضوع محیط زیست از او منتشر شده است، در ادامه توضیح میدهد که: «سی کودک به دنبال مشاهده شرایط نامساعد محیط زیست به دنبال پرندهای میگردند. آنها در این راه با مشکلات پرندگان روبهرو میشوند و چالشها را از دو بعد بررسی میکنند. اینکه چه اتفاقی باعث فرار پرندگان شده است. دیگر آنکه نبود پرندگان چه صدماتی در پی دارد. قهرمان اصلی داستان در طول این روایت با ناامیدی دوستانش روبهرو میشود اما در نهایت با یاری دوستان دیگری که آماده این کشف و مبارزه بودهاند به گامهای نهایی نزدیک میشود.» به گفته این نویسنده: «کتاب «سیمرغ پدربزرگ من بود» از آثار تقدیر شده در جشنواره سپیدار است و مخاطب آن نوجواناناند. تصویرگری این کتاب را سحر دانشی برعهده داشته است.» کتاب «سیمرغ پدربزرگ من بود» را انتشارات فنی ایران (کتابهای نردبان) روانه کتابفروشیها کرده است.
الف لام خمینی
اما کتاب «الف لام خمینی» اثر هدایتالله بهبودی که انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی آن را منتشر کرده اثری روان و خواندنی از کودکی امام خمینی تا چند ماه پس از انقلاب اسلامی است.
امام خمینی (ره) یکی از شخصیتهایی است که ذهنیت عموم جامعه ایشان را در حد سالهای انقلاب میشناسند، ولی در کتاب «الف لام خمینی» از روزگار کودکی تا چند روز پس از انقلاب از نظر خواننده میگذرد.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: آقاروحالله که نمیخواست از شهرش خمین زن بگیرد، این بار به پیشنهاد دوستش سیدمحمدصادق لواسانی، آماده خواستگاری از دختر شیخمحمد ثقفی شد. ثقفی از علمای تهران، فردی متمول، فاضل و خوشپوش بود که در 1303 شمسی برای تکمیل علوم دینی نزد حاج شیخعبدالکریم حائری یزدی راهی قم شده بود، با این که هفت سالی از آقاروحالله بزرگتر بود اما رفاقتی با او و سیدمحمدصادق لواسانی پیدا کرده بود و این دوستی به شناخت و پسند روحالله انجامید: طلبهای دینمدار، نجیب، باسواد و زرنگ. وقتی سیدمحمد صادق لواسانی از ویژگیهای دختر ثقفی که از مادرش شنیده بود، گفت، انگار قلب آقاروحالله کوبیده شد؛ ندیده عاشق شد!
شیدایی ارنست همینگوِی
اما نامههایی منتشرنشده از دوست نزدیک همینگوی به دست آمده که نشان از درد و رنج و شیدایی این نویسنده در دوران جوانی است. کتابی جدید اثر آندری دیروبیلانت نویسنده ایتالیایی با عنوان «پاییز در ونیز: ارنست همینگوِی و آخرین الههاش» به کنکاش دوستی همینگوی و آدریانا میپردازد. «دی روبیلانت» برای اولین بار نامهای غمانگیز را برای عموم منتشر کرد که در آن ایوانچیچ در آن نامه از رنج و عذاب مجبور شدن به قطع رابطه با همینگوِی نوشته بود. «آدریانا ایوانچیچ» دوست نزدیک دوران جوانی ارنست همینگوِی از نوشتن نامه برای کسی که میخواست با او ازدواج کند منع شده بود. همینگوی زمانی که با آدریانا آشنا شد، متأهل بود و آشنایی آنها بیش از هشت سال طول کشید. همینگوی در مورد این آشنایی میگوید: اولین دیدار من با آدریانا مانند رعد و برقی شدید در آسمان تاریک بود. حدس و گمانهای بسیاری در مورد آشنایی همینگوی و ایوانچیچ در سال 1948 وجود داشت. دی روبیلانت معتقد است شیدایی همینگوی و عشقی که در او بهوجود آمد به شدت بر بازآفرینی قدرت خلاقه او اثرگذار بود.
جام جهانی در جوادیه
اما نخستین پویش کتابخوانی نوجوانانه با عنوان «بخون، قهرمان شو!» از 31 اردیبهشت تا 31 تیر ویژه نوجوانان دختر و پسر برگزار میشود. این مسابقه کتابخوانی به مناسبت جام جهانی 2018 و با محوریت کتاب «جام جهانی در جوادیه» نوشتۀ داوود امیریان برگزار شده و همزمان با بدرقه تیم ملی فوتبال کشورمان در تالار وحدت کار خود را آغاز کرد و تا پایان جام جهانی 2018 ادامه خواهد داشت. این پویش با هدف ترویج فرهنگ کتابخوانی و قابل اعتماد بودن نوجوانان با همکاری مرکز اوج کودک و نوجوان، فدراسیون فوتبال، انتشارات قدیانی، شبکه امید و اپلیکیشن طاقچه برپا شده و علاقهمندان برای شرکت در این مسابقه میتوانند به سایت این پویش به نشانی www.ghahremansho.ir مراجعه کنند. در بخشی از این کتاب آمده: الکس هیوارد، فرزند سفیر کانادا در تهران است. یکی از بچههای محلۀ جوادیه به نام سیاوش که زبان انگلیسیاش خوب است، به او زبان فارسی یاد میدهد. الکس ماجرای یک دورۀ مسابقات فوتبال در جوادیه را از زبان سیاوش میشنود و یک تیم از بچههای کانادایی را برای شرکت در این مسابقات معرفی میکند. اما کار به همین جا ختم نمیشود...