برچیده شدن بساط فساد از فوتبال به آرزویی دست نیافتنی میماند، آرزوی محالی که بسیاری برای برآورده کردنش پا به میدان گذاشتند، اما خیلی زود و قبل از آنکه راه به جایی ببرند از میدان به در شدند تا این معضل خانمانسوز در لایهلایه فوتبال رسوخ کند.
پای حرف کارشناسان یا اهل فن که بنشینیم، حرف همه یکی است؛ اینکه عزمی برای پایان دادن به این ناهنجاری وجود ندارد. پر بیراه هم نمیگویند، بسیاری در این راستا سخنوریها کرده و ادعاها داشتهاند، اما جز مشتی حرف چیزی نبوده و همین هم گردن مفسدان فوتبال را هر روز کلفتتر از روز قبل کرده است. مفسدانی که حتی نمایندگان مردم در خانه ملت نیز با وجود گردآوری پروندهای قطور از حیلهبازهای مالی آنها راه به جایی نبردند و دستآخر هم با گفتن اینکه ما کار خودمان را کردیم و مابقی به عهده دیگر نهادهای نظارتی است، پای خود را از ماجرا بیرون کشیدند و توپ را به زمین دیگری انداختند.
دو سال پیش، اما یکبار دیگر بحث مبارزه با فساد در فوتبال مطرح شد، بحثی که به نظر میرسید جدیتر از ادعاهای قبلی باشد. درست ۳۰ آذر ۹۵ بود که جلسهای تحت عنوان نخستین جلسه کارگروه پیشگیری و مقابله با فساد در فوتبال ایران برگزار شد. جلسهای که نهادهای نظارتی، اصحاب رسانه، نماینده مربیان و برخی دستگاههای مسئول در آن حضور داشتند. این جلسه با مصوباتی دهان پرکن، چون لزوم تعریف مصادیق فساد در فوتبال، چگونگی سازوکار و جمعآوری و ارزیابی اخبار و اطلاعات درباره فساد در فوتبال و مصادیق آن، شناسایی و حذف بسترها و عوامل ایجاد فساد در فوتبال، بازنگری در دستورالعملها و آییننامهها و مقررات موجود برحسب نیاز و چگونگی برخورد با فساد در فوتبال پس از شناسایی مصادیق آن که قرار بود به طور مستمر برگزار شود تا با عزمی جدی با فساد در فوتبال برخورد شود، برگزار شد.
همه با توپ پر آمده بودند و گلهمند از فسادی بودند که سالهاست یقه فوتبال را گرفته و ناجوانمردانه خون آن را میمکد و تأکید زیادی برای کوتاه کردن دست مفسدانی داشتند که در فوتبال ریشه دواندهاند و بیهیچ مشکلی یکهتازی میکنند. تمام داستان، اما در همان یک جلسه به پایان رسید و عزم جزمی که آقایان از آن خبر میدادند بعد از برگزاری نخستین جلسه و با وجود تأکید بر ادامهدار بودن آن در نطفه خفه شد. پیش از آنکه حتی یکی ازآن مصادیق دهان پرکن به مرحله اجرا برسد یا دست یکی از آن دانهدرشتها یا حتی یکی از آن دلالان خردهپایی که سالهاست فوتبال را بازیچه خود کردهاند رو یا با آن برخورد شود.
واقعیت داستان مبارزه با فساد در فوتبال همین است. ادعاهای بزرگ، حرفها و شعارهای دهان پرکن و تکجلسات گولزننده که هر بار تصویری از عزم جزم آقایان را به نمایش میگذارد و امید واهی ایجاد میکند، اما خیلی زود مشخص میشود که همه چیز حبابی روی آب بوده و بس. حبابی ناپایدار که به سرعت به نیستی و نابودی رسیده تا هرگز پایانی بر داستان فساد در فوتبال نوشته نشود. داستان هولناکی که سالهاست فوتبال را به ورطه نابودی کشانده و همه تلاش آقایان برای برچیدن آن نیز به تکجلسههایی با محوریت مبارزه با آن خلاصه شده، جلساتی بیثمر که جز ریختن بودجه به جوی آب نتیجه دیگری نداشته است.
امروز، دو سال از روزی که یکی از آن جلسات جدی برای مبارزه اصولی با فساد در فوتبال برگزار شد، میگذرد. جلسهای که شاید در خاطر هیچ یک از برگزارکنندههای آن باقی نمانده باشد. جلسهای با حرفها و ایدههای قشنگ که فوتبالی خالی از فساد را به تصویر میکشید، اما امروز چیزی جز یک خاطره محو از آن باقی نمانده است. حال آنکه فساد، این معضل عظیم فوتبال همچنان به یکهتازی خود ادامه میدهد، بیآنکه خطری از سوی آقایان مسئول برای پرچیده شدن بساط آن حس شود!