سرويس زنان جوان آنلاين: انقلاب اسلامی ایران انقلابی مردانه نبود. زنان از نخستین سنگ بنای انقلاب در سالهای حکومت پهلوی اول و ماجرای فرمان کشف حجاب به شکلی جدی نقشآفرینی خود را آغاز کردند و برای دفاع از ارزشهایی که به آن باور داشتند، در برابر فرمان رضاخان ایستادند و در این مسیر از جانشان مایه گذاشتند. بعدها که هستههای اولیه انقلاب با حضور و رهبری امام شکل جدیتری به خود گرفت، حضور زنان نیز جدیتر و تأثیرگذارتر شد و اگرچه مبارزات آنها به شکل سازمانیافته نبود، اما هر جا که احساس میکردند حضورشان لازم است به زیباترین وجه ممکن نقشآفرینی میکردند. زنانی که در مکتب انقلاب و در گفتمان ناب امام به زن تراز انقلاب اسلامی ارتقا یافته بودند، در دوران دفاع مقدس اوج جایگاه زن در جامعه را به نمایش گذاشتند. مادران و همسرانی که نه فقط مانع حضور عزیزانشان در جبهه نبودند بلکه خود مشوق آنها نیز بودند و حتی بازگشت پیکر بیجان عزیزانشان آنها را در مسیری که با اطمینان طی میکردند سرد نمیکرد و خم به ابرو نمیآوردند. پایان دوران دفاع مقدس و تغییر در ساختارهای جامعه به سمت ارزشهای جوامع لیبرالی، اما در مواردی زنان نسلهای جدیدتر را از زن تراز انقلاب اسلامی و الگوی زن نه شرقی نه غربی دور و منحرف کرد. اگرچه هنوز هم تبلور این الگو از زن تراز انقلاب را در همسران و مادران شهدای حرم میتوان دید و شاید این شیرزنان شکل ارتقایافتهتری از زن تراز انقلاب را به نمایش بگذارند، اما باور قاطبه جامعه از زن و حضور اجتماعی وی با الگوهای غربی حضور زنان تطابقیافته است. حالا، اما در گام دوم انقلاب به سر میبریم و بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب بر لزوم بازگشت به ارزشها و ارتقای الگوهای گاماول تأکید دارد. زنان در گام دوم موضوعی است که در میزگردی با همکاری سازمان بسیج کارگری و با حضور دکتر مریم اردبیلی، دکترای آیندهپژوهی و دکتر عاطفه خادمی، دکترای سیاستگذاری فرهنگی آن را مورد واکاوی قرار دادهایم.
در گام نخست انقلاب و حتی در دوران قبل از انقلاب ما شاهد حضور و در موارد بسیاری درخشش زنان بودهایم. حالا که گام دوم انقلاب را برداشتهایم، با نگاهی به گام اول ارزیابی شما از حضور زنان در گام اول انقلاب چیست؟ آیا زنان در گام اول انقلاب به نقش و جایگاه شایسته زن انقلابی دست پیدا کردهاند؟ چقدر انقلاب فضا را برای حضور انقلابی زنان در جامعه فراهم کرد؟ و در گام دوم در ادامه راه چه سیمایی را برای حضور زنان در جامعه میتوان ترسیم کرد؟
خادمی: بیانیه گام دوم راهبردی اساسی در امتداد حرکت انقلاب اسلامی بود. این بیانیه فضا و جهت حرکت را در ادامه مسیر انقلاب مشخص کرد و ما در شروع گام دوم انقلاب هستیم. این شروع یک اقتضائاتی دارد که قسمت عمدهای از آن نگاه به گام اول است. یعنی ما گامهایی را که در مسیر تمدنسازی طی میکنیم باید پیوسته و تقویتکننده همدیگر باشد. در موضوع زنان رهبر انقلاب هم میفرمایند ما باید نگاهی به گام اول داشته باشیم چه از منظر آسیبشناسی و چه از منظر اینکه تابلویی باشد برای ترسیم ادامه مسیر و جهتیابی. از این منظر در گام دوم انقلاب اسلامی آنچه در حوزه زنان اتفاق افتاده است، بخشی از دستاوردهای انقلاب محسوب میشود و بخشی دیگر به حرکتهایی بازمیگردد که آقا در همین بیانیه گام دوم به آن اشاره میکنند.
آقا در بیانیه گام دوم اشاره میکنند که ما یک جاهایی حرکتهایی داشتیم که چندان مطلوب نبوده است و باید برگردیم و این خطاها را جبران کنیم و نسبت به آنها برنامه جدیدی داشته باشیم. در حوزه زنان نیز در گام اول انقلاب اسلامی دستاوردهای این حوزه بسیار عظیم بوده است. همین که انقلاب هویت جدیدی از زن خلق کرد و قرائتی متفاوت از زن ارائه داد، بزرگترین دستاورد انقلاب بوده است و زنان سالهای ابتدای انقلاب و دوران دفاع مقدس الگوهایی از ایدهآلترین شکل ظهور و بروز زن تراز انقلاب اسلامی را محقق کردند و حتی این الگوها قابلیت جهانی بودن پیدا کردند و جهانی شدند؛ زنانی که هیچ چشمداشتی نسبت به انقلاب نداشتند و دنبال سهم خواهی نبودند، بلکه صرفاً به جهت دغدغهمندی نسبت به انقلاب، ارزشها و مبانی آن ورود و فعالیت میکردند از انقلاب پاسبانی و پاسداری میکردند. در حوزههای آموزش، مشارکت و نقشآفرینیهای اجتماعی زنان نسل اول انقلاب و دوران دفاع مقدس تجلی متمایزی از بقیه ظهور و بروزهای اجتماعی زنان در کلان دنیا داشتند و وجه این تمایز در این بود که انقلاب اسلامی در ابتدای انقلاب و در دوران دفاع مقدس مدل خاصی طراحی کرده بود. این مدل فقط در درون گفتمان خاص انقلاب اسلامی میتوانست تبلور پیدا کند.
درباره این مدل خاص توضیح دهید. منظور شما از این مدل خاص گفتمان انقلاب اسلامی و جایگاه زنان در این مدل چیست؟
خادمی: به طور نمونه حضور اجتماعی زنان در اوایل انقلاب، خاص این دوران بود که نمونهاش را در دنیا نمیتوانستید پیدا کنید. آن چیزی که در دنیا در قالب حضور اجتماعی زنان تبیین میشد و وجود داشت، حضور اجتماعی به معنای اشتغال بود و فمینیستها نهایت تلاشی را که در این مسیر انجام دادند، این بود که زنان در عرصه اجتماعی در قالب اشتغال بتوانند حضور داشته باشند. غافل از اینکه همین اشتغال در پارادایم نظام سرمایهداری تعریف شد و حضور اجتماعی زنان در قالب جریانهای فمینیستی در خدمت نظام سرمایهداری قرار گرفت و نتوانستند آن را کنترل و مهار کنند. اما در دوران انقلاب اسلامی حضور اجتماعی زنان از جنس هدایتکنندگی و رهبری بود و حضرت امام مدام بر این حضور تأکید داشت، اما متأسفانه یکسری تغییراتی در این حرکت شکل گرفت که با خاتمه دوران دفاع مقدس و در دورانی که ما اصطلاحاً ثبات جمهوری اسلامی ایران را در پی داریم، این سرمایه عظیم دچار تغییر و تحولات اساسی و بنیادی میشود و یک زاویه جدی با اقتضائات خاص خودش پیدا میکند و به مدلهای غربی حضور اجتماعی زنان نزدیک میشود. عامل این تغییر و تحول هم تغییر و تحولات جهانی و رشد مدرنیته در دنیاست، از سوی دیگر هم عملکرد ساختارهای ما خصوصاً قوه مجریه و قوه مقننه موجب این تغییرات میشود. یعنی دولتهای ما پس از انقلاب دولتهایی بودند که موجب شدند مسیر حرکت زنی که در دوره انقلاب خلق شده بود، دچار تغییر و تحولاتی شود که الان در گام دوم با نگاهی به مسیر طی شده با دو فضای متفاوت در حوزه زنان در گام نخست انقلاب مواجهیم. یک قسمت حضور مطلوب زنان در دوران نخست انقلاب و دفاع مقدس و بخش دیگر مسیر تا حدود نامطلوبی که ساختارهای حاکمیتی در حوزه زنان رقم زدند و الان در گام دوم باید با نگاه آسیبشناسانه ورود کنیم.
به نظر میرسد این آسیبشناسی در سایر بخشهای جامعه نیز تا حدودی وجود دارد و میتوان حوزههای مختلف کشور را در دو بخش دوران دفاع مقدس و بعد از دوران دفاع مقدس تقسیم کرد و مورد بررسی قرار داد. سؤال اینجاست که چرا شاهد چنین اتفاقی هستیم. آیا بعد از دوران دفاع مقدس گفتمان انقلاب اسلامی غلبه خود را از دست داد؟
خادمی: اجازه دهید من روی این نکته تأکید کنم که درست است ما در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی درباره دوران دفاع مقدس و دوران بعد از آن بحثهایی داریم، اما باید توجه داشت به طور مثال در حوزه اقتصادی ما از ابتدا مدلی برای بانکداری اسلامی یا مدل اقتصاد اسلامی نداشتیم و برای آن سازوکاری طراحی نکرده بودیم و تجربهای در این زمینه نداشتیم که بخواهیم در گام دوم آن را ادامه دهیم، اما در حوزه زنان ما داشتههایی را داشتهایم که آنها را از دست دادهایم. ما در این حوزه الگو و دستاورد را داشتهایم و مدعی آن دستاورد بودهایم و معتقد بودیم الگویی جهانی داریم و حالا این الگوی جهانی را از دست دادهایم و این خسران بزرگتری نسبت به حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ محسوب میشود و نمیتوان نسبت به آن اغماض کرد.
شما عامل از دست دادن الگوی مطلوب حضور اجتماعی زنان را در ادامه مسیر گام نخست انقلاب چه میدانید؟
قسمت عمدهای از این ماجرا به غریب و مهجور بودن گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه زنان بازمیگردد و به جز رهبران و تئوریسینهای انقلاب، کمتر فرد حقیقی و ساختارهای حقوقی منطبق با قرائت گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه زنان رفتار میکند. یعنی اساساً رجال سیاسی متولی امور فهمشان از مسئله زن و هویت زن با آنچه انقلاب اسلامی از زن ارائه میدهد، فاصله دارند و یا آن را با تکثر آرا مواجه و نسبت به آن گزینشی عمل میکنند و حتی در پس ذهن مسئولان و گردانندگان اجرایی، قانونگذاری و سیاستگذاری ما زن یا به شکل زن غربی در خدمت توسعه است یا به شکل ذهنیت زن در نگاه سنتی. مطمئناً ما در حوزه زن و خانواده با چالش مواجه میشویم، اما در مجموع میتوان گفت ما در گام اول انقلاب دستاوردهایی را در حوزه زنان داشتیم که بعدها در آن تغییر و تبدیل صورت گرفت و در گام دوم باید یک نگاه الگوبردارانه و بازگشت به گذشته برای زنی که در ابتدای انقلاب بود را داشته باشیم و یک نگاه آسیبشناسانه درباره زنی که بعد از دوران دفاع مقدس شکل گرفت.
خانم اردبیلی! تحلیل شما نسبت به بیانیه گام دوم و زنان چیست؟
اردبیلی: در بیانیه گام دوم در دوران ۴۰ سالگی انقلاب چند نکته ناگفته مفروض است. یکی اینکه گام اول برداشته شده است و ما در عرصههایی جلو رفتهایم. کمترین اتفاقی که افتاده این است که گفتمان انقلاب توانست زنان را از محکومیت به دو نگاه مصلح شرقی و غربی یا به عبارتی دیگر دو نگاه سنتی و تحجرگرا و نگاه حداقلی و فرودستی به زن و نگاهی که معتقد است تنها راه نجات زن از دیدگاه اول، رقابت مداوم مردانه در عرصه اجتماعی با مردان برای کسب موقعیتهای اقتصادی- اجتماعی است، نجات دهد.
همان چیزی که حضرت آقا از آن به مردواره شدن زن تعبیر میکند؟
اردبیلی: بله، ببینید در دنیا زنان محکوم بودند یکی از این دو مسیر را انتخاب کنند. یا زنان باید با تبرج جنسی و جلب نظر مردان یکسری منافعی را کسب کنند یا اصلاً جاذبههای جنسیشان را کنار بگذارند و اساساً مرد شوند و پا به پای مردان رقابت کنند که این مسیر هم آسیبهای خاص خودش را داشت، چون با روح و فطرت زنانه در تناقض بود و زنان باید بخشی از وجود خودشان را برای گام گذاشتن در چنین عرصهای جدا میکردند.
محکوم بودن زن به یکی از این دو نگاه بزرگترین مظلومیت زنان در تاریخ بود. انقلاب اسلامی راهی را برای برونرفت از این بنبست نشان داد و اگر نگوییم به اوج رساند، حداقل عرصه را در این گفتمان جدید باز کرد و نمونههایی را نشان داد که میشود هم زن بود و مطابق روح و هویت زنانه زندگی کرد و هم در عرصههای مختلف مؤثر بود و این فرمولی دارد. این مدل و فرمول را انقلاب اسلامی به جهان عرضه کرد و با وجودی که رسانههای مسلط جهانی نمیگذارند صدای انقلاب ما به گوش جهانیان برسد، اما اقبالی که در دنیا به خصوص در میان جامعه زنان به اسلام وجود دارد نشان میدهد که انقلاب اسلامی نه تنها راه نجات انسان را به سوی اسلام به این افراد نشان داده بلکه راه نجات زنانگی آنها را هم نشان داده است.
اما بیانیه گام دوم در عین حالی که تأکید دارد گامی برداشته شده به ما یک چیز دیگر هم میگوید و آن این است که هنوز گامی مانده است. این یعنی هنوز فاصلهای بین واقعیت و آرمانها وجود دارد، اما گام دوم، شروع این گام و بیانیه گام دوم بدین معناست که ما امید داریم این فاصله طی شدنی است.
بیانیه گام دوم به طور مشخص خطاب به زنان و مردان صادر نشده است. از نگاه شما دلیل اینکه مقام معظم رهبری در گام دوم در هیچ کجا به طور خاص زنان را مورد خطاب قرار ندادهاند، چیست؟
اردبیلی: به نظر من اینکه در بیانیه گام دوم بخش مجزایی خطاب به زنان نیامده است، اتفاق بسیار بزرگی است.
چرا؟
اردبیلی: این نشان میدهد که زنان در متن و نه در حاشیه گام دوم هستند. در تمام متن گام دوم یعنی از کلمه اول تا کلمه آخر نقش زنانه را باید جستوجو کنید. دوم نشان میدهد که این اعتماد، بصیرت و خودآگاهی به جامعه زنان وجود داشته که آنها بدون آنکه به طور مستقیم مورد خطاب قرار بگیرند میتوانند یک خوانش زنانه از متن بیانیه داشته باشند و راه خودشان را در بیانیه گام دوم پیدا کنند و ممکن است این عمومی نباشد، اما قطعاً قشری از روشنفکران و زنان تراز گفتمان انقلاب اسلامی میتوانند این بیانیه را با خوانش زنانه تفسیر کنند.
در عین حال در بخشهایی از بیانیه اشاراتی وجود دارد که نشان میدهد این رویکرد زنانه میتواند چگونه رقم بخورد. به طور نمونه در جایی از بیانیه حضرت آقا اشاره میکنند که مهمترین ظرفیت امیدبخش جامعه نیروی انسانی است و این نیروی انسانی مستعد و کارآمد جمعیت جوان زیر ۴۰ سال است. ۳۶ میلیون در سنین ۱۵ تا ۴۰ سالگی و ۱۶ میلیون دارای تحصیلات عالی، انبوه جوانانی است که آماده تلاش جهادی برای کشورند. خب در عمل نیمی از این جمعیت خانمها هستند. به هیچ وجه در ارائه آمارها زنان و مردان جدا نشدهاند و اصلاً شکی نبوده و پیشفرض گرفته شده که زنان هم در همه عرصهها میتوانند و باید تلاش جهادی برای ارتقای کشور داشته باشند.
بحث دیگری که در این بیانیه مطرح است، بحث جوانگرایی است که هم امید میرود جوانان که تقریباً همگی دستپرورده و نسل انقلاب هستند و تعدادشان هم زیاد است و سرمایه بزرگی در دنیا محسوب میشوند باید به میدان بیایند و سرعت عظیمی در تحقق گام دوم انقلاب ایجاد کنند. این مسئله مستلزم دو عرصه است. یکی اینکه فرصت و اقبال به نسل جوان ایجاد شود و دوم اینکه نسل جوان باید بداند از لحظه صدور بیانیه گام دوم نقشآفرین است و نباید منتظر ایجاد فرصت باشد، بلکه خودش باید برای این نقشآفرینی فرصت ایجاد نماید.
در جمعبندی صحبتهایم باید بگویم ما در این ۴۰ سال انقلاب اسلامی به بلوغی رسیدهایم که زنان در همه ابعاد دستاوردها و آینده انقلاب و فرصتهای کشور در سطر به سطر بیانیه گام دوم تنیده شدهاند. ما ملتی نیستیم که در آستانه گام دوم زنانمان با رقابت خودشان را ثابت کنند و جایی برای خودشان باز کنند یا مثل کشورهای همسایه به زنان یکسری امتیازاتی بدهیم و به آنها ارفاقی بکنیم و برای فرصتهای تصمیمسازی یک جایی به آنها بدهیم. زنان ما در متن انقلاب و از نظر رهبری تکتکشان درگام دوم نقشآفرین هستند.
خانم خادمی! نظر شما درباره اینکه بیانیه گام دوم خطاب مستقیمی برای زنان ندارد، چیست؟ آیا شما هم با نظر خانم دکتر اردبیلی درباره اینکه زنان در متن و بطن این بیانیه جای دارند موافقید یا نظر دیگری دارید؟
خادمی:بله حتی فراتر از اینکه بخواهد نسبت به نقش زن و مرد اطلاق جنسیتی یا تفکیک شود، در بیانیه گام دوم کلان انقلاب اسلامی را میبینیم و حتی رهبری بر ساختارها هم متمرکز نمیشوند و خطابی به ساختارهای موجود هم ندارند. گویا قرار است جوشش و خروشی شکل بگیرد که از جنس انقلاب سال ۵۷ است. بیانیه گام دوم به دنبال یک احیاکنندگی است و این احیا شدن از جنس انقلاب ۵۷ است و همانطور که در آن سال کلان مردم ایران مخاطب امام بودند و ارزشهای انقلاب به صورت عام مطرح میشد، گام دوم هم با عدم تمرکز بر جنسیت، عدم تمرکز بر ساختارها انقلابی بودن خود را نشان میدهد. با توجه به فضایی که بعد از انقلاب و در دوران دفاع مقدس برای زنان داشتیم میتوانیم اینگونه نتیجهگیری کنیم که بیانیه گام دوم در زنان انقلاب این انگیزه را ایجاد میکند که قرار است رویدادی شبیه رویداد سال ۵۷ شکل بگیرد و نسبت زنان امروز ما با این رویداد همان نسبت زنان با انقلاب اسلامی سال ۵۷ است. در واقع ما میتوانیم بیانیه گام دوم را انقلابی در ۴۰ سالگی انقلاب تحلیل کنیم، چون در این بیانیه مدام بر ارزشهای انقلابی تأکید میشود.
با آسیبشناسی گام نخست میبینیم که در برخی مسیرها از ارزشهای انقلاب دور شدهایم و به نظر میرسد بیانیه گام دوم بر بازگشت به مسیر ارزشهای انقلاب تأکید دارد. نظر شما چیست؟
خادمی: بله همینطور است و موضوع دیگری که فضای این بیانیه را برای جامعه زنان خاصتر میکند، توجه به مفهوم امت است. رابطه امام- امت که خود قابلیت نظریهپردازی دارد و به عنوان تفکر خاص شیعه مطرح است. این رابطه امام- امت در بیانیه گام دوم موج میزند. در آسیبشناسی گام اول ما میبینیم که در حوزه زنان زخم خورده ساختارها هستیم، اما در گام دوم هیچ صحبتی از این ساختارها نشده است و شاید امیدواری زنان به اثرگذاریشان در جامعه به واسطه همین اطلاق «مردم» در متن بیانیه دوچندان شود و زنان این ظرفیت را دارند که برای تک تک بایدهایی که در فرازهای بیانیه گام دوم برای آینده وجود دارد نقشآفرینی کنند.
خانم اردبیلی! شما در صحبتهایتان اشاره داشتید که در آغاز انقلاب ما توانستیم به الگوی زن انقلابی یا همان الگوی سومی که رهبر معظم انقلاب مدنظرشان است رسیدیم، اما بعدترها به دلایل مختلفی از این الگوی مطلوب فاصله گرفتیم و الگوی زن اجتماعی و فعال در جامعه امروزی ما به سمت فاکتورهایی از زن فعال در جامعه غربی گرایش پیدا کرد. ما چگونه میتوانیم جایگاه الگوی سوم زن در گفتمان انقلاب اسلامی را در جامعه امروز و با شرایط کنونی دنیا تبیین کنیم؟
اردبیلی: یک جوشش و انگیزشی اول انقلاب بود و زنانی در عرصههای انقلاب ظهور پیدا کردند که با دو مدل زن شرقی و زن غربی متفاوت بود. این زنان حماسههایی را خلق کردند و نقشآفرینی داشتند.
مصادیق آن را هم بفرمایید
اردبیلی: اتفاقاً در بیانیه گام دوم این مصادیق آورده شده است. به طور نمونه همسر شهیدی که او را برای رفتن به جبهه بدرقه میکرد با وجودی که میدانست همه عشقش، همه هستیاش ممکن است در عرصه جنگ آسیب ببیند یا کشته شود، اما متوجه عرصه تقابل میان جهان اسلام و کفر بود، بنابراین این کار را انجام میداد. اگرچه ساختارها هنوز هم بعد از ۴۰ سال همراه نشده است، اما امت انقلاب همراهی بینظیری با پدیده انقلاب پیدا کرده بودند. اینجا بود که وقتی پیکر شهیدی را برای همسر یا مادرش میآوردند او با سجده شکر به استقبال این مصیبت بزرگ زندگی خود میرفت. کماکان هم بقایای این سرمایه اجتماعی بزرگ در جامعه ما موجود است حتی اگر مقداری از اوج فاصله گرفتهایم یا این اوج به نسل بعد کمتر منتقل شده باشد یا به طور مثال شما خانم دباغ را در نظر بگیرید. بانویی که در گفتمان انقلاب و ذیل فعالیتهای انقلابی زندان رفت، شکنجه شد، چریک بود و با امام تبعید رفت، فرمانده سپاه همدان شد، حامل فرمان تاریخی امام شد و در کنار همه اینها همسر و مادر هشت فرزند بود. ما نمیگوییم تک الگو باشیم، اما چنین الگوهایی در دوران انقلاب وجود داشت یا حماسههای همسران و مادران شهدا سطح بالایی از بلوغ اجتماعی را میطلبد که ما در جامعه بعد از انقلاب شاهد آن بودیم. اما بعدها یک کمکاریهایی در این عرصه اتفاق افتاد و موجب شد از آن شور انقلابی و تبلور صداقت، ایثار، فداکاری و گذشت فاصله بگیریم؛ چراکه نهادهای ما نتوانستند این شور را در درون خود نهادینه کنند و در ساختارهای آموزشی ما اینها مسئله اول بشود. ما کماکان ساختارهایی داشتیم که یا میراث سیستمهای عقبمانده گذشته بود یا میراث ورود یکسری نظرات، تفکرها و ساختارهایی از غرب. ما اینها را هم در کنار گفتمان انقلابی خودمان داشتیم و داریم که در مقابل نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی به درون خودشان مقاومت میکردند و هنوز هم این مقاومت ادامه دارد.
در مقاطعی شاهد حاکمیت پارادایمهای متناقضی در کشور هستیم که انعکاس این پارادایمها در حوزه زنان آثار بدی را بر جای میگذارد.
مصداقیتر بگویید
اردبیلی: به طور مثال این پارادایم متناقض را در الگوی اشتغال زنان میبینیم که یک الگوی اشتغال غربی و غیر منعطف و رقابتی و تحت همان ساختارها قرار دارد که ایجاب میکند زن انقلابی که میخواهد نقشآفرینی اجتماعی داشته باشد، تحت همان ساختارهای غربی این نقشآفرینیاش را انجام دهد. این تناقض است و امکانپذیر نیست. اما ساختارها هیچ گاه خودش را منعطف نکرد و اصلاً برای چنین وضعیتی طراحی نشد.
این افولی که در حوزه زنان احساس میکنیم ناشی از این تعارضها و تناقضهاست. در واقع افول ما افول ارزشهای انقلاب نیست، بلکه این افول ناشی از خستگی نیروهای انقلابی از این تقابلهایی است که انگار راهی برایش پیدا نشد. گام دوم بناست اینها را بشکند و دوباره انگیزهها را ارتقا دهد و بر ساختارها حاکم کند. در واقع در گام اول انقلاب ما با بروز پارادایم زن انقلابی و الگوی سوم مواجه بودیم که اتفاق افتاد و حالا غلبه این پارادایم مطرح است و اگر این غلبه اتفاق بیفتد، یک اتفاق تمدنی است. در حوزه زنان در رسانهها هم ما مشکل داریم و کماکان تصویری که سینما، تلویزیون و سایر رسانههای ما از زن عرضه میکند با الگوی زن سوم انقلابی فاصله زیادی دارد. وقتی ما از خانم دباغ صحبت میکنیم، هنوز بسیاری از دختران جوان ما با آنها آشنایی ندارند. اگر این الگو مطلوبیت و خواستنی بودن خودش را به عرصه بیاورد، نیازی نیست ما دختران جوانمان را با الزام و اجبار به سمت این رویکرد بکشانیم. نسل جدید خودشان به سمت این الگو خواهند دوید. برای تحقق بیانیه گام دوم کار زیاد است، اما روح بیانیه تأکید میکند که این کار شدنی است.