جوان آنلاین: فاضلاب اگرچه در برابر آب نام خوشایندی ندارد، اما واقعیت آن است که امروز سرنوشت آب در دستهای همین مادهای است که ممکن است مشمئزکننده به نظر برسد. امروز به این آب کثیف در دنیا به چشم مادهای ارزشمند نگاه میشود، چون بازچرخانی و تصفیه فاضلاب، فشار را از روی منابع آب به ویژه در اقلیمهای خشک برمیدارد. متأسفانه با وجود اینکه ایران در اقلیم خشک قرار دارد و میانگین بارشها یکسوم بارشهای جهانی است، اما ما بسیار دیر متوجه اهمیت بازچرخانی آب و استفاده از آن در صنعت و کشاورزی شدهایم، با این حال در چند سال گذشته گامهای خوبی در کشور به ویژه در تهران برای استفاده از این منابع تجدیدپذیر برداشته شده است. گفتوگوی ما با عباسعلی مصرزاده، مدیرعامل شرکت فاضلاب شهر تهران به این موضوع اختصاص دارد.
چرا ما اولویتها را به درستی حس نمیکنیم؟ مثلاً قبل از اینکه سازههای چشمگیر و برجهای آنچنانی بسازیم، شبکه فاضلاب برای این شهر یک اولویت است، اما انگار مدیران شهری ما سالها- احتمالاً برای اینکه دیده شوند- احساس میکردند پروژههای روی سطح بیشتر به چشم میآید تا مثلاً پروژهای که با لفظ فاضلاب آغاز میشود و بار ویترینی ندارد. چرا ما نمیتوانیم دیدی داشته باشیم که اولویتها در آن به درستی به چشم آید؟
۱۳۲۷ سالی بود که مطالعات آبرسانی به تهران آغاز شد. آن موقع شرکتی خارجی مطالعه میکند و در انتهای کار در گزارش رسمی خود به صورت مکتوب مینویسد: در منطقهای از الموت قزوین تا فیروزکوه در ۵۰ - ۴۰ سال آینده جمعیت بیشتری ساکن خواهند شد، به این خاطر که ایران کشوری در حال توسعه است و آمایش سرزمین ندارد، آمایش یعنی مطالعات کامل، جامع و شناخت دقیق اولویتها و برنامهریزی صحیح بر اساس آن اولویتها. در این گزارش آمده بود: تعداد زیادی از ساکنان سایر نقاط ایران به خاطر موقعیت آب و هوایی به حاشیه این رشتهکوه کوچ خواهند کرد. از سال ۱۳۲۷ تا الان ۷۵ سال میگذرد و امروز میبینید آن پیشبینی با ۴ - ۳ درصد اختلاف محقق شده است، کمااینکه اگر با همین منوال ادامه دهیم، برخی از نقاط ایران خالی از سکنه میشود و همه به یکسری از مناطق حاصلخیز هجوم میآورند و ریشه عمده این مهاجرتها هم آب است، چون آب الفبای آبادانی و مایه حیات است. گاهی دیدهاید که یکسری از کارخانجات و صنایع آببر در نقاطی احداث شدهاند که دچار فقر آبی است. خب به لحاظ منطقی ما نباید صنایع آببر را در جاهایی که کمبود آب دارند احداث کنیم و امروز یکی از مشکلات اصلی تهران آب است. ما تقریباً از همه حوضههای آبریز اطراف تهران برای این شهر آب میآوریم و هنوز هم پاسخگو نیست. این نکته حایز اهمیت است که آب هنوز جایگزین ندارد، یعنی کسی نتوانسته است جنس مصنوعی جایگزین آب را بسازد، بنابراین وقتی آب جایگزین ندارد، در هر نوع تصمیمگیری باید اولویت اول باشد. اگر امروز در توسعه شهر تهران و پذیرش جمعیت به این موضوع توجه ویژه نشود، قطعاً در آینده یا نمیتوانیم برای این جمعیت آب تأمین کنیم یا با هزینههای گزاف انتقال مواجه میشویم. ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی در منطقه پرآب قرار ندارد. سرانه بارندگی ایران در مقایسه با دنیا یکسوم و از آن طرف الگوی مصرف ما در مقایسه با میانگین دنیا تقریباً سه برابر است، یعنی در کشوری که آب نداریم، به طرز ویرانگری آب مصرف میکنیم، در حالی که منابع آب به شدت محدود است و اگر همینطور ادمه دهیم، در آینده اتفاقات فاجعهباری رقم خواهد خورد.
در گذشته تاریخی ما نوعی آگاهی اقلیمی وجود داشت، مثلاً وقتی یزد میروید، میبینید از ۸۰کیلومتر آن طرفتر با چه ظرافت و آگاهیای قناتهایی را مطابق واقعیتهای اقلیمی منطقه مهندسی کردهاند، اما امروز ما از این آگاهی اقلیمی دور افتادهایم. انگار اصلاً نمیدانیم در کجا زندگی میکنیم. به نظر شما ریشه این بیگانگی کجاست؟
ما در آگاهی عمومی خوب عمل نکردهایم. مسلماً مراقبت وابسته و متکی به آگاهی عمومی است. اگر مردم اطلاع داشته باشند که در این اقلیم منابع آب محدود است و این سرزمین را خانه خود بدانند که میدانند، در آن صورت به این شکل افسارگسیخته منابع ما خالی نمیشود و قطعاً با الگوی مصرف درست چه در بخش کشاورزی و چه در بخش صنعت و خانگی همراهی میکنند، اما اگر این آگاهی شکل نگیرد، در آینده همین حداقلها را هم نخواهیم داشت.
چرا ما در هشداردادن به مردم تا این حد ناتوان هستیم؟ یعنی نمیتوانیم تصویر درستی از واقعیت را منتقل کنیم. انگار همیشه با یک دید امنیتی نگاه کردهایم و ترسیدهایم که جامعه آشفته شود. چرا واقعیتهای آب را به مردم منتقل نمیکنیم؟
ما برخی مواقع بخش نگرانکننده را مطرح نمیکنیم، چون میپنداریم مردم ممکن است به جای مراقبت بیشتر به سمت انتقاد از مسئولان بروند. نگرانی از این حیث است که اگر ما امروز اعلام کنیم شرایط خوب نیست، میگویند از گذشته خوب عمل نشده و عملکرد شما مثبت نبوده است و این رویکرد مورد نقد قرار گیرد، اما به نظرم ما واقعیتها را باید اعلام کنیم و مردم باید بدانند الان وضعیت منابع آبی در هر نقطه از ایران در چه شرایطی قرار دارد و کمک بخواهیم که مردم با ما همراهی کنند، چون هر جایی که مردم همراه بودهاند، مسئولان موفقتر عمل کردهاند. بالاخره ما به عنوان یک شرکت خدماترسان، خادم مردم هستیم. ما برای مردم کار میکنیم. طبیعتاً اینکه خوب یا بد کار میکنیم، باید از نگاه مردم مورد قضاوت قرار گیریم و مردم هر چقدر بدانند که مشکلات ما چیست و تنگناها کجاست یا از آنها چه انتظاراتی داریم، قطعاً این نگرش میتواند در پیشرفت و موفقیت کار ما تأثیرگذار باشد.
الان چند سالی است خوشبختانه بازچرخانی آب در ایران مورد توجه قرار گرفته و طبیعتاً شرکت شما متولی این امر مهم در تهران است. در این باره بیشتر توضیح میدهید.
بازچرخانی آب در دنیا سالهاست اجرا میشود، حتی در کشورهایی که سرانه آبی آنها چند برابر ماست، بازچرخانی آب را خیلی جدیتر از ما دنبال میکنند. بالاخره وقتی شما آب را تبدیل به کالای یکبار مصرف کردید و بعد از یک بار مصرف و استفاده دور انداختید، این کالا هدر خواهد رفت. شما باید منابع آبی خیلی زیادی داشته باشید که اینطور با آن رفتار کنید و طبیعی است بازچرخانی یکی از کلیدیترین و اصلیترین موضوعاتی است که در این شرایط باید به آن توجه شود. خب بخش عمدهای از آبشربی که مردم، چه در شهرها و چه در روستاها مصرف میکنند، میتواند مجدداً تصفیه و بازچرخانی و در مصارف متعددی مثل کشاورزی، آبیاری فضای سبز، تغذیه آبخوانها و مصارف صنعتی دوباره استفاده شود و اگر بازچرخانی درست اتفاق بیفتد، همین میزان آب محدود را میتوانیم برای مدت طولانی استفاده کنیم.
ما چقدر از ظرفیت بازچرخانی در تهران استفاده میکنیم؟
در تهران همزمان با بحث مطالعات آب-۱۳۲۷- اجرای فاضلاب شهر هم مطرح بوده، هم با بخش عمرانی سازمان ملل و هم با سازمان جهانی بهداشت ولی مطالعات طولانی شد و هم به خاطر کمبود منابع مالی و هم اینکه جمعآوری و تصفیه فاضلاب در مقایسه با آب در اولویتهای بعدی بود، این داستان طول کشید تا سال ۱۳۷۴. عملاً از این سال اجرای طرح فاضلاب در شهر تهران آغاز شد.
یعنی نیم قرن طول کشید؟
بله. این همان کاری است که در بعضی کشورها و شهرها همزمان با ساخت و توسعه شهرها فراهم میشود، اما ما از سال ۱۳۷۴ در تهران آغاز کردیم. طبیعی است وقتی مردم ساکن شهر شدهاند، نمیشود به این راحتی با ماشینآلات و بیل مکانیکی و فراغ بال کار کرد، بنابراین از روز اول حفاری و لولهگذاری در شهر تهران، حفاری نقبی شد و همین امروز شما جلوی مجموعه خودتان حفاری نقبی را میبینید، یعنی کار با صعوبت بالا و در زمان بیشتر انجام میشود، به خاطر اینکه هم تأسیسات زیادی زیر زمین است و در حفاری دستی امکان خسارت به این تأسیسات کمتر میشود و هم اینکه در شرایط نقبی ما خاک کمتری را روی سطح میآوریم و مزاحمت کمتری ایجاد میکنیم و قاعدتاً سرعت اجرای پروژه پایین میآید. برخی پیمانکاران و مشاوران ما کار بینالمللی هم میکنند. چند وقت پیش مشاور ما میگفت، در یک مناقصه بینالمللی شرایط کار در تهران را در رزومه نوشته بودم که من در یک شهر ۵/۸ میلیون نفری- جمعیت آن روز پایتخت-کار میکنم، با این تراکم جمعیت، این حجم از ترافیک و اینقدر تأسیسات زیرسطحی. میگفت مجموعهای که ما قرار بود پروژهاش را اجرا کنیم، فکر کرده بود ما اغراق کرده یا دروغ گفتهایم، بعد ما را خواستند و گفتند این ادعاها که در رزومه نوشتهاید، جدی است؟ گفتیم یعنی چه جدی است؟ گفتند مگر میشود به این شکل و با این شرایط کار کرد؟ ما مستندات و تصاویر را ارائه کردیم. پیمانکار ما میگفت، ما در آن رقابت بینالمللی بالاترین امتیاز فنی را آوردیم، چون قاعدتاً زیرساختهای شهری اول باید اجرا شود. قرار نیست که ما یک شهر با این ابعاد و احجام را بسازیم و امروز شروع به حفاری و گرفتاریهای متعددی ایجاد کنیم. اگر بدانید ما در زیرزمین با چه مشکلاتی برخورد میکنیم، با ما همدلانهتر رفتار خواهید کرد. خب واقعاً کمتر کلانشهری مشابه تهران در دنیا را میبینید که هنوز بخشی از زیرساختش ایجاد نشده است. شبکه جمعآوری فاضلاب یکی از مهمترین زیرساختهای هر شهر است، اما متأسفانه سالها از آن غفلت کردهایم.
پروژه شبکه جمعآوری و تصفیه فاضلاب تهران چقدر جلو رفته است؟
از سال ۱۳۷۴ تا الان تقریباً ۹۰ درصد لولهگذاری فاضلاب در شهر تهران اجرا شده است.
یعنی چقدر؟
حدود ۷ هزارو ۵۰۰کیلومتر از کل ۸ هزارو ۲۰۰ کیلومتر شبکه جمعآوری فاضلاب و کار لولهگذاری به جز بخشی از مناطق ۲۱ و ۲۲، منتهاالیه غرب تهران و بخشهایی از مرکز شهر مثل مناطق ۶ و ۷ و ۱۱ و ۱۲ که جزو بافت پرتراکم شهر هستند، در مابقی مناطق کار لولهگذاری تمام شده است و پیشبینی میشود حداکثر تا سهچهار سال آینده لولهگذاریها تمام شود.
و تصفیهخانهها؟
ساخت تصفیهخانهها قدری عقب افتاده است، به خاطر اینکه ساخت تصفیهخانه نیاز به زمین دارد و امروز در شهر تهران یکی از چالشها پیدا کردن زمین در ابعاد بزرگتر برای اجرای زیرساخت است.
چقدر به زمین نیاز داریم؟
برای ساخت هر تصفیهخانه حداقل به ۱۰ هکتار زمین نیاز داریم. وقتی به آمایش سرزمین اشاره میکنم، قطعاً در یک شهر پیشرفته کاربریهای شهری باید برای تمامی تأسیسات زیربنایی آن شهر از جمله تأسیسات فاضلاب، آب، برق، مخابرات و گاز پیشبینی و کاربریاش در آنجا فریز شود و دیگر دغدغهای برای آن دستگاه خدماترسان وجود نداشته باشد، اما ما در ایران مدیریت جامع شهری نداریم. این مسئله باعث شد ما در ساخت تصفیهخانهها با چالشهای فراوانی روبهرو باشیم و توفیقاتمان کمرنگتر شد، البته اتفاقی که افتاد، این بود که ساخت این تصفیهخانهها از داخل شهر تهران سوق پیدا کرد به سمت بیرون شهر تهران و از شهر خارج شد. امروز بزرگترین تصفیهخانه فاضلاب تهران، پایینتر از اتوبان آوینی- منتهاالیه تهران- در دشت ری واقع است و فاضلاب ۴میلیونو ۲۰۰هزار نفر از شهر تهران، عمدتاً پهنه شرق، شمال، جنوب و جنوب شرق تهران به این تصفیهخانه وارد میشود و فاضلاب تصفیهشده به مصرف کشاورزی در دشت ورامین اختصاص پیدا میکند.
اگرچه چالشها سر جای خودشان است و به قول شما آن بحث آمایش به عنوان اولویت مهم یک شهر اتفاق نیفتاده و این سالها مدیریت شهری ما روزمره، ظاهرگرا و بدون برنامه جامع عمل کرده است، اما از آن طرف هم که نگاه میکنیم، طرح بزرگی اجرا شده است. چرا ما نمیتوانیم این واقعیت را به درستی منتقل کنیم؟
نکته جالب این است که سازهها و تأسیسات همین ۷ هزارو ۵۰۰ کیلومتر شبکه جمعآوری فاضلاب تماماً زیر زمین دفن میشود و شما روی زمین هیچ چیزی نمیبینید. ما در بخشهایی از خطوط اصلی و انتقالمان -تقریباً سر هر تقاطع- سازههایی را در زیر زمین ایجاد میکنیم که معادل یک ساختمان شش طبقه است، یعنی ما سر هر چهارراه یک ساختمان شش طبقه دفن کردهایم. اگر این ساختمان شش طبقه روی زمین بیاید و همه اینها با یک آرم و رنگ مشخص ظاهر شود، شما در سطح شهر که حرکت کنید، حضور این ساختمانها ناخواسته جلب توجه خواهد کرد، ولی این ساختمانها زیر زمین دفن میشود. ما با توجه به بعد جمعیتی و بزرگی تهران تقریباً ۴۰کیلومتر تونل فاضلاب داریم که اگر این تونل خالی باشد، در داخل این تونلها ماشین میتواند تردد کند. این تونلهای بتنی با روش TBM-مثل همان کاری که در حفاری مترو انجام میشود-حفاری شده است. اگر حجم بتن و میلگردی را که برای ساخت این تونل استفاده شده است، معادل کنید با یکسری ساختمانهایی که روی زمین دیده میشود، چندین برج بزرگتر از برج میلاد وسعت و عظمت خواهد داشت. جالب است که بدانید ما سال ۲۰۱۵ برای اولین بار در تاریخ ایران با معرفی همین پروژه توانستیم در بنیاد جهانی انرژی- زیرمجموعه سازمان ملل- جایزه جهانی انرژی را بگیریم.
معیار جایزه چه بود؟
وسعت و بزرگی پروژه و سختیهایی که در مسیر ساخت وجود داشت و البته رسالت زیستمحیطی آن. ما فاضلاب را از جلوی خانه مردم جمع، با خطوط منتقل و تصفیه میکنیم و آنچه مایه آلودگی بوده است، تصفیه و تبدیل به یک محصول استاندارد میکنیم. این آب دوباره به چرخه طبیعت برمیگردد و دوباره از آن استفاده و باعث ایجاد اشتغال میشود و به رونق محیط زیست کمک میکند. این پروژه جزو پروژههای زیستمحیطی بزرگ کشور است، اما در بحث اطلاعرسانی خوب عمل نشده است، برخلاف برخی جاها که کار نکرده را با بزرگنمایی خوب جلوه دادهاند، چون مجموعه ما دستگاه خدماترسان است، در بعد اطلاعرسانی نمیتواند کاری انجام دهد و این اجحاف در حق همکارانی است که شبانهروز زحمت میکشند.
تصویرسازیای که انجام دادید سر هر تقاطع یک ساختمان شش طبقه را زیر خاک میکنیم، این حجم از کار را مردم نمیبینند و نمیتوان بر آنها خرده گرفت، اما ما در عصر هنر، موشنگرافی، انیمیشن و استفاده از ظرفیتهای هنری قرار داریم. شما وقتی توضیح میدادید ذهن من رفته بود طرف تلویزیونهای شهری و بیلبوردها که میتوان با یک تصویرسازی هنرمندانه حجم کاری که در این شهر اتفاق میافتد، منعکس کرد. چه خللی در کار است که رسانه و شهرداری سراغ چنین تصویرسازیهایی نمیروند. اتفاقاً جامعه ما را امیدوار میکند.
معمولاً هر سازمان و ارگانی با یک دید جزیرهای و بسته به چالشها نگاه میکند. ما هنوز یاد نگرفتهایم به درستی و جامع کار تیمی را تمرین و عمل کنیم. همین نشست مشترک امروز ما باهم برمیگردد به اینکه ما این ایده را داشتیم که وقتی جلوی خانههای مردم حفاری میکنیم، قطعاً این حفاری مزاحمتی دارد. ما اگر درست بتوانیم با مردم رابطه برقرار کنیم، این چیزی که در نگاه مردم عادی مزاحمت است، رنگ عوض میکند و آن فرد مشتاق میشود کمک کند به شما، هر کسی در جایگاه خودش؛ چه یک نفر شهروند عادی و چه یک نفر مسئول.
یعنی بداند پروژه برای اوست، اما الان میگوید پروژه آب و فاضلاب است.
بله، روز جمعه که بازدید کردم و تابلوی مجموعه شما را دیدم، گفتم ما در طول عمرمان که یک بار بیشتر در این کوچه، لوله فاضلاب کار نمیکنیم، پس بگذارید از این فرصت استفاده کنیم. چه بخواهیم یا نه، همه آدمهایی که در این مجموعه کار میکنند، از صبح حفاری و مزاحمت ما را میبینند و فکرشان مشغول است. شما باید سعی کنید هم کار خودتان را خوب ارائه کنید و هم از مخاطبانتان کمک بخواهید. در همان خیابان بیهقی، سازمان بوستانهای شهرداری است. آن روز هنوز ورقههای حفاظ ما نرسیده بود. وقتی من جلوی آن سازمان حفاری کنم، هم میتوانم خیلی راحت از جلوی آن سازمان رد شوم و بگویم این هم مثل صد تا جای دیگری است که کار کردیم، برویم حفاری کنیم، هم میتوانیم با آن سازمان وارد مذاکره و تعامل شویم که تهران دیگر آب ندارد. شما متولی فضای سبز شهر تهران هستید. هر چقدر مردم برای زندگیکردن خودشان نیاز به آب دارند، نیاز به پارک و فضای سبز هم دارند. کسی از محیط سبز و شاداب ناراحت نمیشود. از طرفی یکی از نقاط قوت تهران پارکها و فضای سبز این شهر است، این فضاها هر چقدر بیشتر شوند، شهروندان بیشتر لذت میبرند و راحتتر زندگی میکنند، پس ما میتوانیم با این سازمان تعامل کنیم و ضمن عذرخواهی از این مزاحمت، بگوییم میخواهیم چند دقیقه کنار هم بنشینیم و بگوییم شما مصرفکننده عمده آبهای زیرزمینی شهر تهران هستید و از این منابع استحصال میکنید و به سطح زمین میآورید و به پارکها، درختان و چمنها میدهید تا ما وقتی وارد پارکها میشویم، فضای سبز داشته باشیم، اما اگر ما با همین منوال پیش برویم، در سالهای آینده هر چقدر هم که عمق چاههایمان را پایین ببریم، آبی وجود نخواهد داشت و این پارکها و درختان خشک خواهند شد، بنابراین امروز بهترین فرصت است که ما از فاضلاب تصفیهشده و آب بازچرخانی در آبیاری فضای سبز تهران استفاده کنیم و این اتفاق میشود منبع آبی پایدار تا مادامی که مردم در این شهر زندگی میکنند آب مصرف میکنند و تا زمانی که آب مصرف میکنند، فاضلاب تولید میشود و تا فاضلاب تولید میشود، پساب خواهیم داشت. این دیگر به بارندگی و فصل گرم و سرد ارتباطی ندارد. شما منبع آبی پایداری دارید که به راحتی میتوانید برای آن برنامهریزی کنید.
با مجموعه شهرداری در این زمینه تعامل داشتهاید؟
ما با یک ایراد مبنایی در این باره مواجهیم. در دنیا ساختاری به نام مدیریت جامع و واحد شهری وجود دارد، کما اینکه اگر متولی اجرای طرح فاضلاب شهرداری تهران بود، قطعاً خیلی از این موانع و مشکلاتی که ما در این مدت برای اجرای طرح در شهر داشتیم، وجود نداشت. امروز وقتی میآییم در همان خیابان محل کسب شما حفاری کنیم، باید برویم از شهرداری مجوز بگیریم و بخش عمدهای از انرژی و هزینههای ما صرف گرفتن مجوزها میشود، چون رسالت شهرداری نگهداشت شهر.
رفت و روب، جمعآوری زباله و آسفالت معابر و تمیزبودن شهر است. رسالت جمعآوری فاضلاب و تصفیه آن بر عهده شرکت دیگری در یک وزارتخانه و مجموعه دیگری است. میخواهم بگویم دغدغه سازمان شهرداری، دغدغه سازمانی مسئولیتهای مستقیم خودش است، نه مسئولیتهای سازمانی ما و این پراکندگی یک مقدار کار را سخت میکند، با این حال انتظار ما این است به ویژه رسانه ملی و مابقی رسانهها در این شرایط کمبود آب، سازمانها و مسئولان را مجاب کنند در بازچرخانی آب به ذهن روشنتر و همگراتری برسند. فاضلابی که تصفیه میشود، برای شرب مناسب نیست، اما برای صنعت که مناسب است، برای آبیاری فضای سبز به ویژه جنگلها و درختها هم مفید و هم مغذی است و هم از آبی که از زیر زمین برداشت میکنیم، به مراتب کیفیت بهتری دارد. ما در واقع آب آلوده را تبدیل به آبی میکنیم که اگر شما آن را در ظرف آب معدنی بریزید و کنار یک بطری آب معدنی دیگر قرار دهید، به سختی میتوانید تشخیص دهید کدام یک پساب است.
آیا در دنیا به این سمت رفتهاند که از آب بازچرخانی یا تصفیهشده به عنوان آب شرب استفاده کنند؟
برای اولین بار در دنیا کالیفرنیا قانونی تصویب کرده است که فاضلاب تصفیهشده را مستقیم وارد شبکه شرب کنند. به لحاظ تکنیکی، علمی و مهندسی مصرف این آب هیچ منعی ندارد. شما از فاضلاب انسانی میتوانید آب مقطر بسازید که هیچ املاحی ندارد، اما متناسب با آن باید هزینه کنید. در واقع ما با درجه تصفیه روبهرو هستیم. اگر میخواهید این آب را صرف کشاورزی کنید، یک درجه تصفیه لازم دارد، اگر میخواهید به شرب برسانید، یک درجه تصفیه دیگر، البته ما، چون کشور اسلامی و مسلمان هستیم، بحثهای شرعی را مراعات میکنیم. ما البته در بخش کشاورزی و صنعت آنقدر ظرفیت داریم که نخواهیم اصلاً به بحث آب شرب وارد شویم. اگر چه در همین تهران اگر روزی آبی وجود نداشته باشد، شاید مجبور شویم همین کاری که در کالیفرنیا اتفاق افتاده است، انجام دهیم. میخواهم بگویم اگر غفلت کنیم و در نگهداری از ذخایر آبهای زیرزمینی همین طور بیمحابا جلو برویم، آن روز شاید دور نباشد.
در واقع شما میگویید استفاده از آب بازچرخانیشده به ویژه در صنعت و فضای سبز و کشاورزی باید به یک مطالبه عمومی بدل شود؟
این کار به نوعی در رسالت رسانههاست. اگر ۲۰ سال پیش با این آب شرب که از مسافتهای دور و صرف هزینههای بالا به خانهتان میآمده است، به راحتی ماشین میشستید، اکنون نمیتوانید. امروز بخواهیم با شیلنگ آب، ماشین را بشوییم، آیا عذاب وجدان پیدا نمیکنیم؟ این احساس به ما دست نمیدهد که همسایهها به ما اخطار میدهند؟ بالاخره مردم قدری آگاه و حساس شدهاند. حالا این حساسیت باید جلوتر برود تا برسد به استفاده از پسابهایی که از تصفیهخانههای فاضلاب بیرون میآید. امروز اگر صنعتگر ما در جایی که پساب داریم، از عمق ۲۰۰ متری زمین آب برداشت کند، باید بداند که کارش اشتباه است و منابع محدود آبهای زیرزمینی را تخلیه میکند و قاعدتاً یک روز این منابع تمام میشود.
این بازچرخش یا بازگردانی آب، فشار را از روی منابع آب برمیدارد. اشاره کردید تصفیهخانه شهرری دارد فاضلاب ۴میلیونو ۲۰۰هزار نفر را تصفیه میکند. یک تصفیهخانه دیگر در غرب داریم. مجموع اینها چقدر ظرفیت ایجاد میکنند؟
اگر کل طرح شبکه جمعآوری و تصفیه فاضلاب تهران را تکمیل کنیم، سالی ۸۵۰میلیون مترمکعب ظرفیت آب بازچرخانی ما خواهد بود. اگر بخواهیم ملموس کنیم، معادل سد کرج و سد ماملو یا سد کرج و سد طالقان، یعنی شما آب دو سد را میتوانید برای استفاده مجدد به طبیعت برگردانید.
الان ظرفیت آبچرخانی ما چقدر است؟
حدود ۳۷۰میلیون مترمکعب آب را بازچرخانی میکنیم که عمده این آب به مصارف کشاورزی اختصاص مییابد. شما توجه کنید که در تصفیهخانه جنوب یک کانال بتنی به طول ۴۰کیلومتر از ری تا ورامین ایجاد شده است که همین الان هفت مترمکعب یا ۷هزار لیتر در ثانیه به دشت ورامین میرود و به ازای آن از حقابه کشاورزان ورامین از رودخانه جاجرود استفاده و آب تهران را تأمین کردهایم، یعنی اگر این تصفیهخانه نبود، ما مجبور بودیم از جاجرود آب بیاوریم، چون منابع دیگری نداریم.
در واقع جلوی بحران انسانی گرفته میشود.
خیلی روشن و شفاف بگویم، تأمین آب شرب شهری مثل تهران اولویت اول ماست. تا مردم در این شهر هستند، وظیفه ماست آب شرب این شهر را تأمین کنیم. یک لحظه شیر خانه را باز کنید و ببینید آب نیست، چه حسی به شما دست میدهد. اصلاً آدم نمیتواند قبول کند که بدون آب زندگی کند، پس تأمین آب شرب اولویت اول است. حالا تصور کنید شهر به این جمعیت رسیده و کل آب جاجرود را به تهران آوردهایم و فاضلاب را هم تصفیه نکردهایم و هیچ آبی هم به سمت ورامین نرفته است. دشت ورامین که سرسبز و حاصلخیز است، در این شرایط به زمینهای لمیزرع و خشکی تبدیل میشود که خود این رویداد منشأ بسیاری از بحرانهای اقلیمی میشود، آن هم در مجاورت پایتخت و عین همین رویداد در غرب تهران شکل میگیرد. در گذشته ۱۱۰ حلقه چاه در پهنه جنوب غرب تهران از سمت اطراف میدان محمدیه حفر شده است. آن زمان سطح آبهای زیرزمینی در جنوب تهران بالا بوده به ویژه در پهنه جنوب غرب تهران که خاک، بافت ریزدانهای داشته است، طبیعتاً این سطح بالا برای مردم مزاحمت ایجاد میکرده است، بنابراین این چاهها را با هدف کاهش سطح آب زیرزمینی حفر کردند و چاهها در واقع کار زهکش را انجام میدادند. از طرفی آب این ۱۱۰ حلقه با یک کانال به دشت رباطکریم، شهریار و غرب تهران میرفته است. ما سال گذشته تقریباً ۵۰ حلقه از این چاهها را که کیفیت بهتری داشتند، برای تأمین بخشی از آب شرب تهران به شبکه توزیع پایتخت برگرداندیم و به ازای آن به کشاورزان آن محدوده، منابعی از پساب تصفیهشده تصفیهخانه غرب تهران اختصاص دادیم. خب ببینید که در این سالها چه اتفاقی افتاده است. ما زمانی این چاهها را با هدف زهکشی حفر کرده بودیم و کانال ایجاد شده بود، چون عملاً سطح آب به قدری بالا بود که برای مردم جنوب تهران ایجاد مزاحمت میکرد، اما امروز از این چاهها به عنوان تأمینکننده آب تهران استفاده میشود.
این واقعیتها و بحرانها چقدر به مدیران بالادستی منتقل میشود؟ چون بخشی از آسودگی ذهنی مدیران بالادستی معطوف به این است که در پاییندست مسائل حل شده باشد. اگر بحران آب در تهران بالا بگیرد، مثلاً ذهن رئیسجمهور که باید معطوف به روابط بینالملل باشد، باید به آب معطوف شود. منظورم این است که وقتی مقامات بالادستی درباره این واقعیتها ذهن روشنی داشته باشند، در تخصیص منابع هم همکاری بهتری خواهند داشت.
در این دولت خوشبختانه در تأمین منابع مالی اتفاقات بهتری نسبت به گذشته افتاده است. بهمن ماه سال گذشته، رئیسجمهور بازدیدی از تصفیهخانه جنوب تهران داشتند، این بازدید به تخصیص اعتبار برای تکمیل این تصفیهخانه که جزو مصوبات سفر رئیسجمهور قلمداد شود، منجر شد و الحمدلله اعتبارات خوبی را هم دادند. در مجلس هم برای اولین بار بعد از انقلاب در قانون بودجه ۱۴۰۲ استفاده از آبهای حاصل از تصفیه فاضلاب برای بخش صنعت اجباری شده است، یعنی قانونگذار تکلیف کرد جایی که پساب وجود دارد، استفاده از سایر منابع آبی مثل چشمه، قنات، چاه و سایر منابع ممنوع است و صنعتگر باید از آب بخش تصفیهشده استفاده کند.
صنایع ما در حال حاضر چقدر در استفاده از آبهای تصفیهشده شبکه فاضلاب رغبت نشان میدهند؟
قطعاً ابتدا مقاومتی وجود دارد. ما نیاز به کمک رسانهها داریم. اینکه عرض میکنم استفاده از آبهای تصفیهشده باید به یک فرهنگ بدل شود، به خاطر همین است. فرض کنید در کارخانه شما از گذشته چشمه، قنات یا چاهی بوده است و از آن استفاده میکردید. امروز کسی به شما اعلام میکند که وضعیت منابع آب خوب نیست و شما باید چاه را پلمب کنید یا حق استفاده از این آب را ندارید، ما یک لوله آب برای شما میآوریم که پساب تصفیهشده فاضلاب است. خب شما میگویید آب تمیز و مباحی که میتوانستم با آن وضو بگیرم، حتی قابلیت شرب داشت، این آب را از من میخواهید بگیرید و چنین آبی به من بدهید؟
شما میگویید اینجا بحثهای روانی و مقاومتهای ذهنی در کار است.
رسانه میتواند کمک کند تا این مقاومت بشکند، چون همه ما در یک کشتی نشستهایم و اگر جایی از این کشتی سوراخ شود، همه ما باهم غرق میشویم و کسی نمیتواند نجات پیدا کند. ما باید در شرایط بیآبی و کمآبی بتوانیم با کمک رسانهها فضا را مدیریت کنیم. الحمدلله قانونگذار پیشبینی و تکالیف سختگیرانهای وضع کرده است، اما به زعم من، مطالبه و آگاهی عمومی را همچنان باید تقویت کنیم و به جای اینکه بخش عمدهای از انرژی ما صرف مقاومت شود، صنایع بیایند با درک واقعیت پیشقدم شوند، چون قطعاً مصرف این نوع آب برای صنعت هیچ ضرری ندارد. فرض کنید آب برای خنکسازی برج است. پساب تصفیهشده برای خنکسازی همان کاری را انجام میدهد که آب چاه. لزومی ندارد ما آبی با این کیفیت را در برج خنککننده استفاده کنیم.
یک وقتهایی تصویر ملی از اولویتها را نه در مدیریت رسانهها و نه در مدیران صنایع و نه مقامات بالادستی سراغ نداریم که این بینش ملی وجود داشته باشد که همه ما در یک کشتی نشستهایم.
امروز ما اگر بخواهیم همین حرفها را جلوی دوربین تلویزیون مطرح کنیم، اول میگویند شما باید برای هر ثانیه یا دقیقه این قدر پول بدهید تا ما دوربین و وقت به شما بدهیم، اما غافل از این هستیم که اگر خدای نکرده یک روز آب در این شهر قطع شود، همین صداوسیما مجبور خواهد شد آن واقعه را به خوبی پوشش و نگرانیها را کاهش دهد. ما امروز آن شرایط و فرصتهای خوب را از دست میدهیم، اما بعداً در برابر بحرانها و تهدیدها مجبوریم یکسری تصمیمات دیگر بگیریم. متأسفانه هنوز برای شنیدن این نوع صحبتها به ویژه در رسانه ملی دید بیزنسی حاکم است. ما به عنوان شرکت خدماترسان وابسته به دولت هستیم و نگاه درآمد شخصی که نداریم، کار ما خدماترسانی به مردم است و طبیعی است که در این خدماترسانی، همه بخشها باید کنار هم باشند که ما در همگرایی با همدیگر مثل اعضای یک تیم عمل کنیم که پست بازی متفاوتی دارند، ولی در نهایت کنار هم برای یک هدف میجنگند، اما گاهی سازمانهای ما سعی میکنند در محدوده خودشان جزیرهای عمل کنند.
یعنی هر سازمانی میخواهد از چشم منافع خود به این داستان نگاه کند.
ممکن است آن فرد در حیطه سازمانی خود خوب کار کند. الان فرض کنید شهرداری در همان کوچه شما به من اجازه حفاری نمیدهد. چرا؟ چون میگوید وقتی شما حفاری میکنید، آسفالت خراب میشود. شما حفاری میکنید، گرد و خاک میکنید و شهر از آن حالت تمیز خارج میشود. اگر به من اجازه ندهد به صرف اینکه شهر تمیز و پاک میخواهد، به زعم آن دستگاه کار درستی صورت گرفته است، اما تا زمانی که به من اجازه ندهد و من نتوانم زیرساخت را اجرا کنم، عملاً شهر را در بلندمدت دچار مخاطره کرده است.
در واقع گاهی ما ضرورت بزرگتر را حس نمیکنیم.
آیا اجرای طرح فاضلاب در کلانشهر تهران جزو اولویتهای این شهر است یا نه؟ و اگر اولویت نیست عواقب این اولویت ندانستن چیست. اگر نیست، همه بدانند شبکه فاضلاب اجرا نشود، خاک و منابع آب زیرزمینی را آلوده میکنیم، بنابراین برای استفاده کشاورز، صنعتگر یا آبیاری فضای سبز مجبوریم از منابع محدود آب زیرزمینی برداشت کنیم.
برخی معتقدند قیمت آب در ایران غیرواقعی است و به قولی قیمت آب ارزان است و بخشی از علت این مصرف بالای سرانه که سه برابر میانگین جهانی است، برمیگردد به قیمت آب. دیدگاه شما نسبت به واقعیکردن قیمت آب چیست؟
البته با توجه به جمیع شرایط و تنشها، از جمله شرایط رکود و تورمی که در اقتصاد کشور وجود دارد. امروز یک بطری آب معدنی یک لیتری از مغازه بخرید، چقدر پرداخت میکنید؟
۷هزار تومان.
ما هزار لیتر آب را با همین قیمت میدهیم، آن هم در حالی که کیفیت آب تهران از گذشته با توجه به موقعیت مکانی پایتخت، جزو آبهای برتر دنیاست. کیفیت آب در کره زمین تابع و متأثر از بافت خاک آن محل است. شما به هزار لیتر آب معادل یک لیتر آب معدنی پول میدهید. بماند مسئولیت آبی که در شبکه توزیع ارائه میشود، بر عهده حاکمیت است و کلی دستگاه نظارتی و کنترلی مراقبت میکنند، از جمله وزارت بهداشت، سازمان محیط زیست و شرکتهای آب و فاضلاب هم به عنوان شرکتهای متولی و وابسته به دولت مسئول هستند که این آبها را متناسب با استانداردهای تعریفشده به مردم ارائه کنند، بنابراین آبی که از شیر خانه شما بیرون میآید، قطعاً باید کیفیت متناسب با استاندارد کشور را داشته باشد، اما اگر استاندارد نباشد دستگاههای نظارتی بموقع هم هشدار میدهند و هم برخورد میکنند، بنابراین میخواهم اطمینان بدهم محصولی که ما ارائه میدهیم، قابلیت راستیآزمایی و آزمون از سوی هر کسی را دارد.
یعنی قابل کتمان نیست و در دسترس است.
بله، یک وقتی شما محصولی را در کارخانهای تولید میکنید. در کارخانه را بستهاید و به کسی هم اجازه نمیدهید وارد آن محیط شود، ولی آب، قابلیت دسترسی دارد و در معرض دید همه است. از طرفی دولت به این آب یارانه میدهد و کمک میکند. قطعاً ارائه یک خدمت در دستگاههای خدماترسان هزینه دارد و اگر درآمد شما متناسب با آن هزینه نباشد، به تبع آن خدماترسانی شما با چالش مواجه میشود، بنابراین آب بازچرخانی را میتوان به مثابه محصول قابل فروش به صنعتگری دانست که پیشتر از آب سفرههای زیرزمینی استفاده میکرده است تا دولت بتواند بخشی از هزینههای تصفیه را جبران و خدمات خود را به شکل پایدار و بهتر از گذشته ارائه کند، چون اقتصاد آب حاکمیتی است. امروز هیچ یک از شرکتهای خصوصی که در شبکه توزیع قرار دارند، حتی شرکتهای توزیع آب یک ریال خارج از ضوابط قانونی حق تعرفهگذاری ندارند. طبیعی است که دولت در ارائه آب، یارانه قابل توجهی میدهد، وگرنه اگر قرار بود به قیمت تمامشده نزدیک شود، قطعاً خیلی از این مسائل و مشکلات برطرف میشد و شرکتهای خدماترسان هم در توسعه و هم در نگهداشت میتوانستند کار خود را به نحو احسن انجام دهند.
نقش مکمل جمعآوری و تصفیه فاضلاب اینجا بیشتر به چشم میآید.
هر چقدر بتوانیم در تصفیه فاضلاب، حداکثر آب را در گام اول جمعآوری و تصفیه کنیم و با قیمت مناسب دست مصرفکننده بعدی برسانیم، این چرخه بهتر کار خودش را انجام خواهد داد، اما هر چقدر در این موضوع غفلت شود، انباشت این فاضلابها در آینده منشأ آلودگی و شیوع بیماری میشود، محیط زیست را به خطر میاندازد و از آن طرف هم برداشت آب از منابع زیرزمینی پررنگتر میشود. در واقع از یک طرف با کمبود آب و از طرف دیگر با افزایش بیماریها و آلودگی مواجه میشویم. ما در سطح کلان منابع آب شیرین را داریم که آنها را تحت عنوان آبهای تجدیدپذیر میشناسیم. از طرفی منابع آب شیرین ایران محدود است. تقریباً حدود ۹۰ درصد این آب شیرین در بخش کشاورزی و ۵ تا ۶ درصد این آبها در بخش شرب استفاده میشود، پس ما درباره این ۵ تا ۶ درصد آب شرب صحبت میکنیم که تبدیل به فاضلاب میشود. از آن طرف غافل نشویم که وقتی از ۹۰ درصد آبهای شیرین در کشاورزی استفاده میشود، این به آن معناست که هر چقدر بخش کشاورزی بتواند درست از این آب استفاده کند و هدررفت کمتر و بهرهوری بیشتری داشته باشد و محصول بیشتری با آب کمتر تولید کند، میتواند ذخیره بیشتر و برداشت کمتری از سفرهها و منابع را رقم بزند. متأسفانه این قصه غمانگیزی است. به رغم اینکه وزارت جهاد کشاورزی متولی است و کارهای خوبی در این سالها انجام داده، ولی ما آنجا هم در مقایسه با کشورهای پیشرفته فاصله زیادی با نقطه مطلوب داریم و شما اگر بتوانید حتی چنددرصد از آن ۹۰ درصد مصرف را بکاهید، معادل کل آب شربی خواهد بود که در کشور مصرف میشود. اعتقاد ما بر این است که اگر فاضلاب این ۵ تا ۶ درصد آب شرب را در کل کشور جمعآوری و تصفیه کنیم، پساب تصفیهشده میتواند کل نیاز صنعت کشور را تأمین کند، منظورم برای مصارف صنعتی در صنعت است، نه مصارف شرب و بهداشتی. در این صورت صنایع ما نیازی به برداشت از آبهای سطحی و زیرزمینی نخواهد داشت و این موضوع میتواند به کشور کمک بزرگی کند.
چقدر از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان و استارتآپهای کشور میتوان برای تحقق این اهداف استفاده کرد و چقدر در این زمینه با این شرکتها تعامل داشتهاید؟
فرصتهای خوبی در این باره وجود دارد. ما حتی در مواردی که تجهیزات با تکنولوژی بال-هایتک- از کشورهای پیشرفته وارد میکردیم، به کمک برخی شرکتهای دانشبنیان بومیسازی کردیم.
مثال میزنید؟
ما برای تصفیه فاضلاب نیاز به هوادهی داریم. چند سال پیش یک شرکت دانشبنیان آمد با دانش خودش توانست دستگاه هوادهی را بسازد که راندمان آن دستگاه به مراتب بیشتر از دستگاههای شرکتهای بزرگ اروپایی بود؛ مصرف برق این دستگاه ۵۰ درصد از نمونه خارجی کمتر بود. ما دو سال پیش با حضور معاون علمی و فناوری رئیسجمهور از این دستگاه رونمایی کردیم. طراحی و اجرای این پروژه حدود دو سال طول کشید و این شرکت دانشبنیان توانست انقلابی در این بخش از تکنولوژی رقم بزند، ضمن اینکه در یکسری تأسیسات تصفیهخانهها هم اتفاقات مشابهی افتاد. میخواهم بگویم کارهای خوبی در این زمینه صورت گرفته است، ولی به زعم من هنوز در کشور نتوانستهایم استفاده خوب و بهینهای از این ظرفیتها داشته باشیم، کمااینکه بخشی از این دانشها در خارج از کشور عرضه یا اینکه با هزینههای گزاف و با عنوان برندهای خارجی وارد کشور میشود. من اطلاع دارم همکاران ما در شرکتهای متولی در زمینه شیرهای کاهنده و تکنولوژیهای دیگر کارهای خوبی انجام دادهاند، البته در تصفیهخانههای فاضلاب وابستگی به خارج با توجه به ماهیت کار به مراتب بیشتر از صنعت آب است، چون شما در فاضلاب با مایعی با ویسکوزیته و میزان خورندگی بالاتر و کیفیت خاص خودش در مقایسه با آب مواجه هستید و این تجهیزات از پیچیدگی خاصی برخوردارند که زمینه را برای بومیسازی و استفاده شرکتهای دانشبنیان به مراتب بهتر فراهم میکند و اگر این اتفاقات بیفتد، یعنی دانش این کار متعلق به کشور ایران باشد، شما دیگر خیالتان راحت است، دیگر دغدغه تخصیص ارز، تحریم و گمرک را ندارید و افراد تولیدکننده تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران هستند و خدمات پس از فروش دارند و حتی اگر پاسخگو نباشند، با قانون میتوانید آنها را پاسخگو کنید، اما شما این مزیتها را در ارتباط با شرکتهای خارجی ندارید.
وقتی صفت منبع یا ذخیره را برای آب به کار میبریم، چه درک و دریافتی از این کلمه دارید؟
شما بروید تحقیق کنید چند کشور در دنیا اقتصاد متکی به نفت دارند. مگر کشورهای پیشرفته، اقتصاد خودشان را بدون اتکا به نفت نساختهاند و پیشرو نیستند. ما بدون نفت میتوانیم زندگی کنیم، کمااینکه اگر اقتصاد ما مشروط به نفت نبود، احتمالاً و به مراتب بهتر میتوانستیم زندگی کنیم، اما آیا بدون آب میتوانیم زندگی کنیم؟ ذخایر آبی مهمتر است یا ذخایر نفتی؟ شما امروز تنشهای آب بین کشورها را در مرز ایران میبینید. بحث ما بر سر آب با افغانستان، ترکیه و ترکمنستان وجود دارد و روزبهروز شدیدتر خواهد شد. یک روز میگفتند جنگ در آینده، جنگ بر سر آب است، اما کسی تصور دقیقی در این باره نداشت. امروز میبینیم در رشتهکوههای هندوکش سد میزنند که آب را مهار کنند تا این آب وارد ایران نشود و دشت سیستان ایران خالی از سکنه شود و اگر این اتفاق بیفتد تا عمق ۳۰۰کیلومتری میتوانید بیایید جلو و خاک یک کشور را تصرف کنید. انشاءالله که با رصد و حراست دقیق از منابع، شاهد چنین رویدادی نباشیم.