در میانه دهه ۸۰، در پایان ماه مبارک رمضان یک سال، حکم دو مرجع تقلید در مورد زمان عید فطر متفاوت شد و میان دو تن از مقلدین آن بزرگان در رسانههای رسمی بحث و جدل به راه افتاد. آن زمان استاد عزیزی در حوزه، وقتی نظرشان را در مورد این اختلاف جویا شدیم، ما طلبهها را نصیحت کرد که وارد اختلاف علما نشوید؛ سطح دعوای علما با هم فراتر از نگاههای ماست. بعدها چه خاطرات شیرینی از ارادت و محبت این دو مرجع تقلید به یکدیگر بیان شد که نشان از نزدیکی دلهای مؤمنین در سایه تقوای الهی داشت. از همان زمان یاد گرفتهایم سطح اختلاف نظر با مراجع و علما و بزرگان حوزه را تا حد دعواهای سیاسی اهالی رسانه و سیاسیون و خواص جناحی پایین نیاوریم. علما در سالهای متمادی بحث و درس طلبگی، خوب یاد گرفتهاند اختلافنظر میان همدیگر را به رسمیت بشناسند و در اختلاف نظرات تیشه به ریشه نزنند. این مقدمه بیان شد تا بگویم چرا وقتی عکسهای آیتالله شبیری زنجانی با یکی از لیدرهای فتنه ۸۸ منتشر شد، سکوت کردیم و زبان به گلایه نگشودیم. این سکوت بارها و بارها در مورد بزرگان بسیاری از حوزه علمیه رعایت شده است، بزرگانی که به هر دلیلی در مسائل سیاسی شاید بالواقع یا علی الظاهر نظری غیراز ما داشته باشند. از حمایت آیتالله جوادی آملی از مرحوم هاشمی رفسنجانی تا اختلاف نظر آیتالله آملی لاریجانی با آیتالله مکارم شیرازی در مورد قانون مهریه تا برخی نظرات آیتالله وحید خراسانی. در برابر دیدار اخیر هم در سکوت پیش رفتیم و به همان ترتیب نسبت به برخی جملات تند در نامه اعتراضی آیتالله یزدی به ایشان هم سکوت کردیم.
این روزها، اما زیر چتر کذایی حمایت از آیتالله شبیری زنجانی کسانی جمع شدهاند که در تعامل با حوزه و مرجعیت و حتی بعضاً در تعامل با دین نام نیکی ندارند و اگر کسی میخواهد نگران شأن و جایگاه مرجعیت باشد، باید نگران این جمعی باشد که تلاش میکنند خود را زیر عبای مرجعیت جمع کنند و ذیل نام مرجعیت شیعه اهداف سیاسی خود را پیش ببرند. کسانی که سالها تخریب حوزه و مرجعیت در کارنامه کاری آنان روشن است و در اوج مخالفت با نمادهای دینی در دوران اصلاحات، به حمایت تمام قد از کسی پرداختند که تقلید در امور دینی را کار میمون دانست. تعارف که نداریم؛ به اصلاحطلبان نمیآید که مدافع جایگاه مرجعیت شوند. آنها اغلب در تقابل با دین معنا یافتهاند و اگر هم جایی دم از مرجعیت زدهاند، زمانی بوده که حرکتی در راستای اهداف سیاسی اصلاحطلبان توسط کسی انجام شده که از قضا مرجع تقلید و از بزرگان حوزه بوده است. حمایت آنان از آیتالله منتظری در همین راستا انجام شد. حالا بماند که در این مورد هم چرخش مواضع روشنی داشتند. در نهایت هم برگزاری مراسم تشییع مرحوم منتظری با شعارهای سیاسی و برای حمایت از فتنه ۸۸ و با ظواهری دون شأن مراجع عظام (از جمله حضور افراد با سگ در مراسم تشییع مرجع تقلید!) نشان داد که حتی مراسم وداع با علما را هم برای اهداف سیاسی خود میخواهند. اصلاحطلبان شاید در چارچوب یک حرکت سیاسی بتوانند به دفاع از آیتالله شبیری زنجانی بپردازند، اما این حمایت ربطی به جایگاه مرجعیت ندارد و نمیتوانند به آن رنگ تقدس بزنند. چه آنکه نه به دلیل مرجع بودن، بلکه از جهت دیدار آیتالله با خواص اصلاحات مشغول حمایت از ایشان هستند و از سویی سابقه منفی زیادی در جهت تخریب جایگاه حوزه و روحانیت دارند.
نکته دیگر آنکه، جامعه مدرسینی که این روزها مورد هجمه سیاسی با نام دفاع از مرجعیت شیعه است، همان جامعه مدرسینی است که سال ۷۳ آیتالله شبیری زنجانی را به عنوان مرجع تقلید به جامعه شیعی ایران معرفی کرد. همان جامعه مدرسینی که در سالهای آغازین انقلاب که آیتالله شبیری زنجانی هم عضو آن بود، حکم به خلع مرجعیت کاظم شریعتمداری داد. اگر روزی جامعه مدرسین میتواند مرجعی را از مرجعیت خلع کند و یا فقیهی را به عنوان مرجع به مردم معرفی کند، روز دیگر هم یک عضو جامعه مدرسین میتواند به مرجعی که خود به مردم معرفی کرده، انتقاد کند. حال بگذریم که باز بودن باب نقد و نظر و به رسمیت شناختن اختلاف نظرات شعار همیشه اصلاحطلبان بوده، اما در عمل از کمترین مخالفتی برآشفته میشوند و موج تخریبیشان علیه مخالفان به راه میافتد؛ ترور شخصیت مهارت اصلاحطلبان است.
بحث هم فقط اصلاحطلبان نیست؛ کارمندان بیبیسی فارسی و اعوان و انصار ضدانقلاب هم این روزها نگران شأنیت مراجع شدهاند و در پوشش دفاع از آیتالله شبیری زنجانی تهمت و توهین به آیتالله یزدی را روا میدارند. اتفاقی که یقیناً مراجع عظام به آن راضی نخواهند بود. زبان قلم در برابر جایگاه مرجعیت کوتاه است و از فرمایشات رهبر انقلاب وام میگیریم که جایی فرمودند: «اگر چنانچه در زیر عبای بنده کسی حرفی بزند که من با آن مخالفم، خب بایستی او را از زیر عبایم بیرون کنم؛ بایستی اعلام کنم که مخالفم وَالا بهحساب من گذاشته خواهد شد؛ همه وزن و وزانتی که صاحب عبا دارد، پشتوانه آن حرف خواهد شد.» و ما از این صاحب عبا درخواست داریم تکلیف این حامیان کذایی خویش را روشن کنند که فکر کردهاند از اختلاف دو روحانی برجسته آبی گل آلود شده و مشغول ماهیگیری شدهاند. یقین داریم حساب آیتالله با آنان یکی نیست.