سرویس سیاسی جوان آنلاین: درباره نقش احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی در بهوجود آمدن حوادث سال ۸۸ طی این ۹ سال بارها برداشت و تحلیلهای مختلفی به چاپ رسیده است؛ اینکه «کمیته صیانت از آرا» نزدیک به یک سال قبل از انتخابات سال ۸۸ و در تریبون نماز جمعه توسط هاشمی رفسنجانی پیشنهاد داده میشود و تکرار چنین خواستهای توسط شخصیتهای منسوب به این جریان تا روز برگزاری انتخابات یا نامه بیسلام و والسلام هاشمی رفسنجانی چه میزان در شکلگیری آن غائله مؤثر بود بارها بحثهای متفاوتی شکل گرفته است.
در باب نقش پدرخواندههای جریان تجدیدنظرطلب یا تشکلهای سیاسی نظیر «مجمع روحانیون مبارز» یا «جامعه مدرسین و محققین حوزه علمیه قم» در شهرآشوب آن سال مباحث گستردهای شکل گرفته است، اما از رویه سیاسی- فرهنگی جریان غربزده داخلی در عرصه انتخابات آن سال که هزینههای آن تاکنون استمرار داشته کمتر گفته شده و ابعاد آن همچنان ناشناخته مانده است.
پای سلبریتیها به انتخابات باز میشود
عمدهترین تفاوت انتخابات سال ۸۸ تا قبل از روز برگزاری انتخابات، نقش پذیری گروهی از فعالان عرصه فرهنگ و هنر موسوم به «سلبریتیها» بود. تا قبل از انتخابات سال ۸۸، در هیچ دورهای فعالان عرصه سینما و تلویزیون به شکل سازماندهی شده و همگون در رقابتهای انتخاباتی شرکت نکرده و از یک نامزد انتخاباتی به صورت علنی و البته متعصبانه اعلام حمایت نکرده بودند.
سلبریتیهای جامعه تا پیش از انتخابات آن سال معمولاً به صورت موردی (و نه سازماندهی شده) از یک نامزد یا جناح خاص در انتخابات حمایت میکردند و سابقه نداشت که میتینگهای انتخاباتی صرفاً با حضور جمع قابل توجهی از فعالان فرهنگی برگزار شود و در آن چهرههای شناخته شده فرهنگی که تا پیش از آن در حوزه تخصصی خود اعلام موضع میکردند، در رقابتهای انتخاباتی یک طرف ماجرا قرار بگیرند و در قامت یک حامی متعصب انتخاباتی ظاهر شوند.
ارائه نقش به فعالان عرصه فرهنگ و هنر در انتخابات سال ۸۸ اگر چه همانند بسیاری از اتفاقات آن سال کاملاً مهندسی شده و در اتاق فکر تئوریسینهای جناح اصلاحطلب منجر به نتیجه شد، اما بسیاری از ابعاد و پیامدهای آن تا انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته (۹۶) پنهان مانده و طی یک سال اخیر بخشهای مهمی از جامعه پذیرفته است که نقش پذیری سلبریتیها در عرصههای غیر تخصصی هزینه زا بوده و اقشار مهمی از جامعه را دچار اشتباه در عرصه انتخاب نامزدهای توانمند کرده است.
نقش دادنهای اجباری به سلبریتیها در سال ۸۸
چند هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، سالن روزنامه اطلاعات مملو بود از هنرمندانی که قرار بود برای نخستین بار نقشی متفاوت بازی کنند و به عنوان حامیان انتخاباتی میرحسین موسوی به ایفای نقش بپردازند.
نگارنده در آسانسور منتهی به سالن اجتماعات روزنامه اطلاعات چهرههایی مانند حسامالدین آشنا، ساعد باقری و عبدالحسین مختاباد را ملاقات کردم که خود را برای بیان احساسات درباره دولت میرحسین موسوی آماده میکردند و به تبادل نظر میپرداختند. بازتاب رسانهای مناسب آن همایش در سطح جامعه باعث شد تیم رسانهای میرحسین موسوی و حتی مهدی کروبی به فکر برگزاری همایشهای مشابه با حضور افراد مشهور در عرصه فرهنگ و هنر روی آورده و چندین همایش که محور آن سلبریتیها بودند، در کل کشور برگزار کنند، حتی در برخی از سفرهای انتخاباتی آن سال نامزد مطلوب جریان اصلاحطلب را برخی از همین سلبریتیها مشایعت و همراهی میکردند.
در میتینگ انتخاباتی که در سالن ۱۲ هزار نفری چند روز مانده به روز برگزاری انتخابات ۸۸ نیز برگزار شد، نگارنده به عنوان یکی از حاضران در همایش، مشاهدات عینی خود از اتهامات و توهینهای فعالان سینما و تلویزیون علیه رئیسجمهور قانونی کشور و نهادهای حاکمیتی را به رشته تحریر درآوردم، توهینهایی که حاضران در سالن نه تنها برای آن کف و سوت میزدند بلکه رقص و پایکوبی هم نشان میدادند! در سالن همایشهای برج میلاد که برخی از سلبریتیها نیز در آن حضور داشتند اتفاقات مشابه افتاد یا در سالن ورزشی مجموعه حجاب تهران نیز برخی از فعالان فرهنگی- هنری در متن اتفاقات قرار داشتند تا احساسیگری خود در انتخاب نامزد انتخاباتی را به جامعه منتقل کنند.
فعالیت گسترده سلبریتیها در فیس بوک و توئیتر در اعلام حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز به موازات گفتوگو و گزارشهایی که روزنامههای زنجیرهای از قول این افراد کار میکردند استمرار داشت و شبکههای فارسی زبان بیگانه نیز در گزارشهای متفاوتی به جامعه ایران اینگونه القا میکردند که سلبریتیها مطلقاً علاقهای به نامزد متبوع جناح انقلابی ندارند و از نامزدهای متبوع جریان غربزده حمایت میکنند.
گزارشهای شبکههای فارسی زبان وابسته به مراکز جاسوسی امریکا و انگلیس از فعالیتهای انتخاباتی سلبریتیها به شکل روزانه و لحظه به لحظه بود تا جایی که کمتر خبر و اعلام موضعی از سوی سلبریتیها مورد سانسور این رسانهها قرار میگرفت.
بسیاری از سلبریتیها از شنبه بعد از انتخابات در قامت یک آشوبگر خیابانی به میدان آمدند و با موضع گیریهای مجازی و رسانهای به شبهه افکنی در جهت دامن زدن به آشوبهای خیابانی پرداختند و بارها نظام را متهم به تقلب در عرصه انتخابات کردند.
جالب این است که برخی از این افراد از ساختارشکنی و رفتار ضددینی آشوبگران در عاشورای ۸۸ نیز همانند سران شهرآشوب ۸۸ حمایت کردند و بعد از حماسه ۹دی تاکنون نیز رویکرد ضدحاکمیتی خود را حفظ کردهاند.
نقشپذیری فعالان عرصه فرهنگ و هنر در انتخابات بعد از سال ۸۸ نیز تکرار شد و البته گستره بیشتری نیز به خود گرفت، کمااینکه این جماعت علاوه بر نقشپذیری فعال و محوری در دو انتخابات سال ۹۲ و ۹۶، در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و شورای اسلامی شهر و روستا نیز خود را موظف و مکلف به مدیریت افکار عمومی جامعه برای رأیسازی به نفع یک جریان غربزده داخلی دانستهاند.
پرورش قشری هنجارشکن در دل شهرآشوب سال ۸۸
نقش پذیری جماعت سلبریتی در سال ۸۸ و میدانداری بسیاری از آنها در غائله همان سال که با ۹ دی موقتاً پایان پذیرفت منجر به آن شده است که بسیاری از آنها به فراخور مناسبتهای مذهبی و انقلابی و حتی رخدادهای منطقهای و بینالمللی ایدئولوژی و سیاستهای اصیل انقلاب را به سخره گرفته و علیه باورهای مذهبی و فرهنگی مردم فعالیت کنند، کمااینکه فعالیتهای امروز این جماعت رشد یافته در غائله سال ۸۸، تنها به حوزه سیاسی اختصاص پیدا نمیکند بلکه آنها با اتخاذ مواضع ساختارشکنانه علیه سبک زندگی ایرانی- اسلامی نیز فعال بوده و بدون کمترین مانعی رویه و رویکردهای یک اپوزیسیون داخلی را به خود گرفتهاند.
اتفاقات سال ۸۸ به همان میزان که حاوی دستاورد برای جامعه ایرانی بود به همان میزان گروهی از سلبریتیهای جامعه را در طبقه الیت قرار داد تا بتوانند اهداف دست نیافتنی پدرخواندهها و تئوریسینهای جناح غربزده را برآورده کنند و به عنوان یک قشر «هنجارشکن و رأی ساز» در آوردگاههای انتخاباتی عمل کنند؛ قشری که سبک زندگی بعضاً بیقید و قیود آنها، میتواند آرای خانوادهها، دانشجویان، نوجوانان و حتی نخبگان و قشر خاکستری جامعه را به خود جلب کند و با توجه به شهرت و میزان محبوبیتی که در جامعه دارند، برخورد قضایی و قانونی با آنها بسیار دشوار و هزینهزاست.
چنانچه توجه کنیم امروز بعد از گذشت ۹ سال از شهرآشوب سال ۸۸، بسیاری از سلبریتیها خود را متخصص در امور غیر مرتبط با حوزه کاری خود اعم از پزشکی و سیاسی و بینالمللی دانسته و در هر شرایطی به جای پیگیری منافع عمومی و ملی یا تلاش برای تحکیم خانواده ایرانی و تعمیق مبانی اسلامی ایرانی در جامعه، تلاش میکنند حاکمیت سیاسی کشور را به ناتوانی و ناکارآمدی متهم و اعتماد مردمی نسبت به نظام را به بهانه حمایت از یک فرد یا یک جناح تضعیف کنند.
افول نقشپذیری سلبریتیهای وطنی
جناح موسوم به غربزدههای داخلی، برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ و پس از آن در انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم، بار دیگر نقشهای مهمی را به فعالان عرصه فرهنگ و هنر داده و با تکیه بر محبوبیت چهرههای این قشر از جامعه توانستند به موفقیتهای انتخاباتی دست پیدا کنند.
جریان سیاسی مورد اشاره حتی در انتخابات سال گذشته ریاستجمهوری نیز فضای بسیار گستردهتری را برای اقدامات انتخاباتی-تبلیغاتی قشر به اصطلاح سلبریتی در نظر گرفتند که بسیار فراختر از انتخابات گذشته بود، اما نتایج این تصمیم نه تنها به تشدید مواضع ضدحاکمیتی و بعضاً ضد ایرانی این افراد انجامیده بلکه همین افراد تغییر کاربری داده و به وسیلهای جهت تخریب دولت و مجلس و شورای شهر تبدیل شدهاند.
مهمتر اینکه ناکارآمدی، ناتوانی دولت اعتدال، مجلس دهم و شورای شهر تهران منجر به آن شده که جامعه به یک بلوغ سیاسی- انتخاباتی مطلوب دست یابد، بدین معنا که جامعه یکی از دلایل مهم و اساسی تشکیل دولت و مجلس و شورای شهر ناکارآمد و همچنین افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه (که حاصل «عدم کارکرد» مناسب دولت و مجلس و سایر ارکان است) را حمایتهای احساسی و چشم بسته قشر سلبریتی میدانند و شکلگیری همین طرز تفکر در اقشار مختلف جامعه که در حال تکثیر میباشد میتواند پایانی بر فعالیتهای غیر تخصصی و شبه انتخاباتی سلبریتیها باشد.