پیشرفت و انحطاط هر ملت و کشوری نتیجه مستقیم پیشرفت و انحطاط دستگاه تعلیم و تربیت آن کشور است. بهگونهای که آینده کشور در آینه آموزشوپرورش امروز قابل مشاهده است؛ آموزشوپرورش، کلید فتح آینده است. این حقیقت غیرقابل انکار حداقل در حد شعار و حرف مورد اتفاق همه جناحهای سیاسی است، اما متأسفانه در عمل وزارتخانه آموزشوپرورش یکی از پرحاشیهترین وزارتخانههای کشور است. وزرای آموزشوپرورش همیشه در معرض استیضاح و فشارهای سیاسی بودهاند و سیاستزدگی آفت جدی نظام تعلیم و تربیت کشور است.
چهاردهمین وزیر آموزش و پرورش، بعد از انقلاب در نامهای علت استعفای خود را کاندیداتوری برای مجلس شورای اسلامی اعلام کرد. اقدامی که افکار عمومی جامعه، جناحهای مختلف سیاسی آن را دلیل موجه برای کنارهگیری از وزارت آموزش و پرورش ندانستند، بدیهی است و همه میدانند که این استدلال قابل قبول نیست چراکه جایگاه وزارت به لحاظ خدمت بسیار مهمتر است و اگر قرار است ایشان که معاونت پشتیبانی وزارت آموزش پرورش را در کارنامه خود دارند خدمت کند، چه جایی مهمتر از وزارت آموزش و پرورش؟
استعفا به علت حضور در انتخابات مجلس منطقی به نظر نمیرسد. وزیری برای شرکت در انتخابات مجلس کرسی وزارت آموزش و پرورش را رها کند، این استدلال باورکردنی نیست. خوب بود که آقای بطحایی صادقانه حرف میزد، زیرا وقتی باور جامعه بر غیرصادقانه بودن این استدلال است، خانواده آموزش و پرورش از جمله معلمان و دانشآموزان یاد میگیرند که میتوان غیرصادقانه هم رفتار کرد. انتظار داشتیم اگر ایشان خواستهها و برنامههایی داشتند که دولت همراهی نکرده بود، آن را عنوان میکرد و حتی اگر باورش این بود که دولت همراهی و همکاری کرده، اما خودش توانایی نداشت باز هم این موضوع را صادقانه میگفت. استعفا با توجیه حضور در مجلس آن هم از مدیریت عالی نظام تعلیم و تربیت پیام تربیتی خوبی به همراه ندارد.
برای استعفا و کنارهگیری جناب بطحایی احتمالاتی توسط رجال و شخصیتهای سیاسی مطرح شد که از این قرار است:
* اختلاف با نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه همان عاملی که باعث استعفای وزیر بهداشت و درمان شد.
*اختلاف وزیر آموزش و پرورش با رئیسجمهور به خاطر عدم همراهی دولت برای تحقق وعدههای جناب بطحایی در برنامه ایشان در تصدی پست وزارت.
* عدم پرداخت به موقع معوقات، افزایش حقوق و حل مشکلات معیشتی فرهنگیان، عدم اجرای رتبهبندی معلمان.
*رویارویی جناب بطحایی با مافیای کنکور و شرکتهای تجاری گسترش تستزنی و حافظه محوری در آموزش و پرورش.
* فجایعی همچون مدرسه غرب تهران، زاهدان و تاکستان و...
*طراحان پشت پرده سند ۲۰۳۰
*فرار از پاسخگویی دولت در پرونده بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان، پروندهای که در یک روز همزمان در جلسه رسیدگی دادگاه سه نفر دچار سکته میشوند.
در هر دورهای تعلیم و تربیت کشور متأثر از فضای سیاسی دولتها بوده است و حتی مدیرانی که وابستگی سیاسی خاصی نداشتهاند، تحت تأثیر فضای سیاسی جامعه مجبور به اجرای برنامههای جهتداری در درون آموزشوپرورش شدهاند و سایه انداختن فضای سیاسیزده بر سر آموزشوپرورش همواره از بزرگترین معضلات و مشکلات این نهاد بوده است. در بسیاری از کشورها نظام آموزشوپرورش از جمله سازمانهای ثابتی است که تغییرات گستردهای در آن با تغییر سران سیاسی کشور رخ نمیدهد. در نتیجه مدیران ارشد و میانی این نهاد در طی سالیان تجارب ارزشمندی را کسب، ذخیره و اجرا میکنند، اما در کشور ما متأسفانه با وجود تأکیدات فراوان دولتهای مختلف بر عدم تغییرات گسترده در نهادهای بنیادین جامعه در برخی زمانها شاهد هستیم که با تغییر یک مدیر ارشد دامنه این تغییرات حتی به آبدارچیها و پیشخدمتان آن سازمان نیز میرسد.
متأسفانه سنگ بنای این تغییرات گسترده و بیحساب در دولت اصلاحات گذاشته شد و در دولت احمدینژاد این مسیر غلط ادامه یافت در دولت به اصطلاح اعتدال و تدبیر ضمن تغییر بیش از ۳ هزار مدیر از ستاد تا مدیران استانها، مناطق، شهرستانها و حتی مدیران مدارس و در مدت حدود شش سال چهار وزیر یعنی بهطور متوسط هر وزیر ۵/۱ سال این روند غلط با شدت بیشتر ادامه یافت.
آیا در آموزش پرورش که برداشت محصولات ارزشمند و حیاتی آن حداقل نیازمند برنامهریزی ۲۰ ساله است این نحوه عملکرد میتواند قابل دفاع و زمینهساز تعلیم و تربیت اسلامی و نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی و خدمت به فرهنگیان باشد؟
پایان این بیان حکیمانه رهبر معظم انقلاب را یادآوری میشود: نگاه سیاسی، حزبی و جناحی به آموزشوپرورش سم است.
* نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی