اگرچه امروز دریاچه ارومیه «آب» ندارد، اما بیش از دو دهه است که برای بسیاری «نان» داشته و در کمال تأسف هزاران میلیارد تومان از بودجه و بیتالمال کشور در بستر پر از نمک و املاح آن هدر رفته است.
از دهه ۷۰ مسئولان از طرحها و برنامههایی حرف میزنند که با چند هزار میلیارد تومان اعتبار برای احیای دریاچه ارومیه شروع میشود و پایان باز آنها به وخیمتر شدن حال و روز این اکوسیستم میرسد.
بعد از طرحهایی که ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه طی دو سال اخیر اعلام کرد و برخی از آنها نیز عملیاتی شد، حالا تصاویر ماهوارهای نشان میدهند وضعیت دریاچه اصلاً خوب نیست و شاید با گرم شدن هوا، دیگر گریزی از خشک شدن صددرصدی آن نباشد.
یعنی، دور نیست روزی که طوفانهای نمکی چشمهای بسته را به سوی واقعیتها باز کنند و اینبار دریاچه نمک انتقامش را از انسانهایی بگیرد که با بیمبالاتی باعث مرگ آن شدند.
به استناد آخرین تصاویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه در یک سال اخیر حدود ۸۰ درصد از ۸۷۸ کیلومتر مربع آب باقیمانده در آن هم خشک شده و حالا کلاً ۴ درصد از سطح آب یعنی حدود ۱۷۰کیلومتر مربع باقی مانده است. به گفته کارشناسان این اتفاق برای دریاچه عظیمی مثل ارومیه به منزله مرگ قطعی است.ای کاش حداقل مسئولانی که هر ماه از احیای دریاچه سخن گفته و هزاران میلیارد تومان از سرمایه ملی را بدون هیچ خروجی مثبتی هدر دادهاند مقابل افکار عمومی و دادگاه پاسخگو میشدند. همین چند وقت پیش بود که یکی از آقایان مدعی شد «دریاچه ارومیه خشک نشده و شایعاتی که در خصوص خشک شدن کامل آن منتشر شده است، صحت ندارد...»
این حرفها حدود سه ماه پیش عنوان شد و در آن روز حجم آب دریاچه یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون مترمکعب اعلام شده بود. این رقم در مقایسه با سالهای قبلتر، مهر تأییدی بر زنده شدن دریاچه بود، چون در سال ۱۳۹۴ این عدد یک میلیارد مترمکعب بود و حالا ارتفاع آب حدود ۹سانتیمتر بیشتر از سال ۱۳۹۴ را نشان میدهد.
وقتی مسئولی میگوید «در مهرماه سال ۱۳۹۴ تراز دریاچه ارومیه ۰۴/۱۲۷۰ بوده، اما اکنون این عدد به ۱۸/۱۲۷۰ رسیده که نشاندهنده افزایش است... و امروز مساحت دریاچه ارومیه هزار کیلومتر است، در حالی که این عدد در سال ۱۳۹۴ حدود ۷۰۰ کیلومتر بوده است.» یا کارشناسانه صحبت نمیکند یا اطلاعات غلط میدهد.
در کمال تأسف حال و روز دریاچه نشان میدهد آنچه طی سالهای اخیر بیش از هر کار دیگری انجام گرفته «اطلاعات غیردقیق مسئولان به جامعه بوده است.» بدتر اینکه هر کس انگشت اتهام را به سمت دیگری نشانه میرود و همین هم یعنی فرار از مسئولیت و پاسخگو نبودن در مقابل عملکردهای اشتباه.
امروز جایگاه ستاد احیای دریاچه ارومیه به شدت تنزل یافته است و محول کردن آن به استانداری آذربایجان غربی نشان دهنده اهمیت نداشتن موضوع برای مسئولان است.
وقتی از وضعیت این دریاچه تنها به عنوان یک مشکل زیست محیطی یاد میشود، میتوان باور کرد که رسیدگی به وضعیت آن جزو اولویتها نیست.
نگرش به دریاچه ارومیه مانند این است که عزیزی با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکند و ما از حقیقت فرار میکنیم.
جالب است به جای رساندن آب به دریاچه، این روزها نمکهای آن را بار میکنند و میبرند که همین کار هم میتواند بیماریهای زیادی را به همراه داشته باشد.
سؤال اصلی این است که اعتبارات ستاد احیای دریاچه ارومیه کجا رفت؟ تصفیه آب فاضلاب شهرستانهای تبریز، ارومیه و دیگر شهرستانهای حاشیه دریاچه ارومیه که در مراحل پایانی است، اصلاح الگوی مصرف آب در بخش کشاورزی و جلوگیری از حفر چاههای غیر مجاز از عواملی هستند که میتوانند به احیای دریاچه ارومیه کمک کنند، اما اجرا و عملیاتی کردن آنها هم آنقدر کند پیش میرود که به «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» تبدیل خواهند شد.
حدود ۱۵ سال است راههای مختلفی برای احیای دریاچه مطرح شده، اما هنوز به نتیجه نرسیدهاند و این اواخر بیش از ۵۰ نفر از نمایندگان با رئیسجمهور و دفتر مقام معظم رهبری مکاتباتی انجام داده و بر اساس آن درخواست کردهاند نسبت به انتقال آب از دریای خزر و رودخانه وان ترکیه به دریاچه ارومیه اقدام شود.
اما آیا این کارها ثمری خواهند داشت یا ادامه همان بازیهای تلف کردن وقت و سرمایههای کشور است و دیگر هیچ...!
هر چه هست، دریاچه ارومیه هم اکنون در وضعیت زیستمحیطی نامطلوبی قرار گرفته است و نیاز به همت و همراهی همه مسئولان برای رهایی از خشک شدن دارد، اما نزول جایگاه ستاد احیای دریاچه ارومیه و سپرده شدن آن به دست مسئولان محلی نشان از توجه نکردن به این مشکل بزرگ زیست محیطی ملی دارد.