جمال رستم زاده*
جمهوری چیزی جز اداره حکومت با رای و نظر مردم نیست. جمهوری شیوه حکومتی است که بر پایه مردم سالاری یا دموکراسی صورت میگیرد به طوری که حق حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی مردم یک جامعه به طور مستقیم یا به نحوی غیر مستقیم به خودشان واگذار میشود. اما طبیعی است که در شیوه جمهوری یا حکومت مردمسالارانه که همه چیز بر پایه رای و نظر اکثریت جامعه اتفاق میافتد یا لااقل انتظار به اینگونه است ممکن است برخی ناراضی از قاضی برگردند و نمیشود توقع داشت همه راضی بمانند بهویژه آن دسته از افرادی که بر حسب ظاهر در فرآیند رای گیری نظرشان در کفه اکثریت نبوده و خود را بازنده تلقی میکنند. این در حالی است که اساسا در مدل جمهوری هیچ کس بازنده نیست و همینکه امکان حصول یک توافق جمعی میسر شده و این سطح از بلوغ و رشدیافتگی برای برگزاری رای گیری در جامعه وجود داشته همه برندهاند.
با اینهمه کسانی که در مدل جمهوری به قدرت و مسئولیت میرسند در معرض سوال قرار میگیرند و این حق را برای اولا برای اقلیتی که نظرشان غالب نبوده و سپس حتی برای همفکرانشان قائلند که درباره عملکردشان از آنها سوال شود. این یعنی همان طعم خوش جمهوری. پس تا اینجا کسی بازنده میدان جمهوریت نیست، چون پیروز به قدرت میرسد و آنکه در اقلیت بوده بر کرسی قضاوت تکیه میزند که قدرتش اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
حالا این جمهوریت اگر بر مبانی اسلامی و اخلاقی هم استوار باشد فرصت نقد وحساب کشی بیشتر و تکلیف برای پاسخگویی سنگینتر به نظر میرسد.
اما این میان ممکن است اساسا گروهی در جامعه باشند که نه در جمع اکثریت میگنجند و نه در طیف اقلیت قرار میگیرند و دسته سومی هستند که برای خودشان حق اعتراض به نابرابریها، ناملایمات، فشارها و سختیها قائلند و شاید تصور کنند شرکت نکردن در فرآیندهای جمهوریت مثل انتخابات و. نوعی اعتراض است این در حالی است که بر اساس قوانین نهایتا در یک یا دو مرحله انتخابات به پایان میرسد و نهادهای حکومتی شکل میگیرند حتی با مشارکت پایین و نتیجه اقدامات منتخبین همان قوانین و دستورالعملهایی میشود که همه جامعه حتی معترضین باید بر آن گردن نهند حال آنکه به نظر میرسد منطقیترین شکل اعتراض اساسا شرکت در انتخابات و دیگر فرآیندهای تعریف شده در مدل حکومت مردمسالارانه است تا بتوان با انتخاب بهتر زمینه اصلاح قوانین و فرصت تغییر را فراهم کرد حتی اگر در مجموعه افراد از صافی نظارت گذشته به زعم ما چهرههای اصلح وجود نداشته باشد میتوان با چهرههای مقبول، کارها را پیش برد و ضمن بهبود شرایط در آینده فرصتهای تازه تری برای افراد اصلح ایجاد کرد. از اینمنظر که به قصه نگاه میکنیم متوجه میشویم بیشتر از اینکه شرکت در انتخابات یک تکلیف باشد که باید ادا کنیم یکحق است که باید آن را بستانیم پس برای اعتراض، در انتخابات شرکت کنیم.
*فعال رسانه ای