سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در خانه دوران کودکیام، کمد ملافهها در انتهای راهرو قرار داشت، با دری سفید و کرکرهای. آفتاب بعد از ظهر از میان کرکرهها داخل میتابید و حولهها و ملافههایی را که روی قفسههای آن انباشته شده بود، روشن میکرد. به خوبی با محیط صمیمی این فضا اُخت بودم، چون وقت زیادی را آنجا میگذراندم، جایی که اسمش را «دفتر شعر» گذاشته بودم. جاروبرقی را میانداختم آنطرف و جعبه ماشین تحریر اسمیت کورونای پدربزرگم را باز میکردم. بوی قدیمی اتاق کار زیرزمینی او آزاد میشد؛ بوی کپک و خاک اره و دود سیگار. در شیفت بعد از ظهر میان ملافهها شعرهای زیادی مینوشتم.
هنوز هم بعضی از آن نوشتههای دوران نوجوانیام را دارم و آنها را همراه با چندین دهه کارتهای تولد، اظهارنامههای مالیاتی و نامههای دستنوشت در خانه امروزیام نگه میدارم. در قفسه بالایی: یک جعبه کفش ۹سانتیمتری، چند فلاپی، نوارهای کاست و دیویدی (که اکنون دیگر دستگاههای لازم برای استفاده از آنها را ندارم). نزدیک آنها: دوربینها و ضبطکنندههای صدا، هاردهای اکسترنال و کپسولهای زمان، انواع وسایل و کابلها که به لطف پورتها و فیشهای دائماً در حال تحول اپل، منسوخ شدهاند.
شاید شما هم کمدی اینچنینی یا کشوی مزاحم داشته باشید. آن همه شرکت، دانشگاه و دفاتر دولتی را در نظر بگیرید، میلیونها کمد که وسایل سِری را پنهان میکنند. وسیلههای قدیمی به دلایل مختلفی تلنبار میشوند: نوستالژی، تردید، امنیت اطلاعات، پارانویا و همه ما سرانجام مدیر بایگانیهای شخصی خودمان میشویم.
کمدها طی قرنها امکان جمعآوری، حفظ و از صحنه بیرون نگهداشتن نامههای رسمی، دستگاههای ارتباطی، فایلها و برگهها را بهوجود آوردهاند، اما کمد چیزی فراتر از این است. پشت در کمدها، فضایی فعال و مولد وجود دارد که وسیلهها آنجا ساخته میشوند، جایی که تصاویر غالب زمانه و پریشانیها شکل میگیرد، جایی که دانش و ذهنیت زاده و متحول میشود.
«مخفیترین مکان خانه را که مناسب اتاقهای کار شخصیمان است و با همان دقتی که صرف مهمترین امورمان میکنیم، در آن میآرمیم و تأمل میکنیم، کمد مینامیم.» این را آنجل دی، نویسنده منشی انگلیسی در سال ۱۵۹۲ مینویسد. در اروپای دوران رنسانس به اتاق مطالعههای خصوصی، گنجههای مخصوص وسایل و معماری مکانهای دانش کمد میگفتند. سر ویلیام مور در سال ۱۵۵۶ در یادداشتی شخصی، وسایل کمدش را برمیشمرد: «نقشههای مختلف، تختهسیاه کوچک، یک تقویم ابدی، تخته مخصوص محاسبه، کیسهای از شمارندهها، مرکبدان، صندوقهای کوچک، مجموعهای ترازو و وزنه، یک کره جغرافیایی، قیچی، قطبنما، قلم، چکش، چاقوی قلمتراش، خطکش یکفوتی و تعداد زیادی متون برگزیده انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی و لاتین» که احتمالاً از اکثر اینها با قفل و کلید مراقبت میکرده است.
کمدها و گنجههای وسایل و استودیولی که در داخلیترین قسمتهای خانه قرار میگرفتند «در دل فرهنگی سنتی و تودار از تولید و تبادل دانش» جای داشتند. در این مکانها نیز همانند کمد ملافههای مادرم، ارتباطات شخصی تولید میشد: «نامه، شعر، داستان و نمایشنامه در کمدها نوشته و خوانده میشد و داروسازان، ماماها و فیلسوفان تجربی کتابهای راهنما و ابزار خاص خود را در کمدهایشان نگه میداشتند» و گونههای جدید چاپی –که خودآگاهانه مجموعههایی افشاگر بودند- کمد (یا به طور دقیقتر، بازشدن آن به سوی عموم) را به منزله سبک خود انتخاب میکردند.
با ظهور فردگرایی و کالاهای مصرفی خانگی، کمدها به محل آویزانکردن لباسها، وسایل شخصی و ابزار خانه همچون جعبهها، لیوانها، قابلمهها، بطریها، پارچها، قوطیهای کنسرو و ... تبدیل شدند. البته کمدها هویتهای جدیدی هم به خود گرفتند؛ رختکن، اتاقمطالعه، کتابخانه و گالری، اما به گفته هنری اربک، کمد به مثابه یک «گونه فضایی جدید» یعنی حفرهای دیواری در کنار یک اتاق معمولی تا قبل از ۱۸۴۰ در امریکا وجود نداشت. کمد جدیداً کار راهانداز با عقب کشیدن به درون دیوار، خودش هم مخفی میشد و هدفش این بود تا وسایل خانواده را «ناپدید» کند. خانهداران امروزی شاید به مصرفگرایی علاقه داشته باشند و از داراییهای مادیشان لذت ببرند، اما در عین حال نمایش وسایل و اشیاء را نیز مدیریت و ظاهر صرفهجویی و هنجارگرایی اخلاقی را حفظ میکنند.
با افزایش مصرفگرایی در امریکا پس از دوران جنگ، جاسازی نقشی ضروریتر در مدیریت خرت و پرتها به خصوص هنگام ورود همیشگی ابزارهای رسانهای جدید یافت. کارشناسان اقتصاد خانهداری با کمال میل در این راستا راهنماییهای لازم را فراهم میکردند. در سال ۱۹۵۳، شورای خانههای کوچک توصیه کرد خانوادهها در کمدهای اتاق نشیمنشان کتابها، مجلات، برگههای کاری، وسایل روی میز، رادیوها، ضبط صوتها و نوارها و نیز سفرهها، ظرفهای غذاخوری، آلات موسیقی و یک میز و چند صندلی تاشو را جا بدهند.
بیشتر کمدها هنوز هم پر از وسایل نوستالژیک است. کمدها میزبان بایگانیهای زنده هستند و نقش پایگاهی برای ساخت فعالانه دانش و خاطره را ایفا میکنند. به گفته نیکولت ماکویکی انسانشناس، در بسیاری از خانههای مرکز اسلواکی، کمد ملافههای خانه «انبار صمیمیترین اشیاء تاریخ خانواده است.» این کلکسیونها کمدهایی هستند مملو از هدیههای ازدواج، وسایل چوبی و صنایع دستی که بهنوعی رابط میان نسلها شدهاند. این وسایل نهتنها یاد گذشته را زنده میکنند و میراثی برای آیندهاند، بلکه برای دارندگانشان لذتبخش هستند. لذتی که از تزئین و فعالسازی این کلکسیونها حاصل میشود، چراکه این افراد دائماً وسایلشان را آهار میزنند، تا و مرتب میکنند و چیزهای جدیدی به مجموعه اضافه مینمایند. ماکویکی میگوید این پارچهها «حاوی نوع خاصی از دانش» درباره خانواده هستند، دانشی «که نه تنها بهخاطر جنس این ماده ثبت میشود، بلکه اعضای خانواده همچنین میتوانند حقیقت آن را احساس کنند، چراکه هر قطعه را بیرون میآورند، لمس میکنند و مورد استفاده قرار میدهند.»
کمد همیشه استعارهای سرشار از معنا بوده است. «منطق دوگانه» آن مبنی بر داخل/ خارج، عمومی/ خصوصی، سوژه/ ابژه تجسم مدلهایی ثابت از هویت جنسی است و نشان میدهد بعضی «اسکلتها» را باید حفظ کرد. با این حال، کمد هیچگاه صرفاً فضایی برای جاسازی اشیاء بیروح و سرکوب رازها نبوده، بلکه پایگاهی برای خلاقیت، تحول و مراقبه نیز بوده است. کمدهای ما پروراننده بینشها، رؤیاها و ترسها هستند. جایی که «گذشته به فضا تبدیل میشود»، پارانویاهای جدید عصر دیجیتال در وسایل ارتباطی قدیمی موجود در کمد تجلی مییابند. تمام آن فلاپیها و هارد دیسکهای قدیمی بازنمود تاریخی متزلزل و غیرمادی هستند که به طور دلگرمکنندهای به شکل شئ ثبات یافتهاند و وقتی دستگاههای منسوخشدهمان را روی یک قفسه میگذاریم، رسیدن آنها به دست کارگران زبالهدانهای الکترونیکی، در دنیای درحال توسعه را به تعویق میاندازیم. کمدهایمان جایی هستند که به خود یادآوری میکنیم تکههای مجازیمان شکل مادی دارند که زمان حال دیجیتالمان دارای گذشته و آیندهای زمینشناختی است، اینکه ممکن است سال بعد مورد حسابرسی قرار گیریم، اینکه هرگز عکسهای تعطیلاتمان را روی ابرهای مجازی ذخیره نکردهایم. کمدها جایی هستند که در آنها با هویت مسلماً غیردوگانه خود کنار میآییم و قبول میکنیم خودمان هم در کنار مجموعهای از اشیاء بایگانی شدهایم، مجموعهای که به مکانها و زمانهای مختلف تعلق دارد.
نقل از: وبسایت ترجمان
/ نوشته: شَنِن مَترن/ ترجمه: علیرضا شفیعینسب/ مرجع:places