قدرت بسيجگري و به ميدان آوردن ملت هنگامه تهديد منافع ملي و حياتي يكي از شاخصهاي كارآمدي نظامهاي سياسي محسوب ميشود. قدرت بسيجگري سياسي نشان دهنده چند عامل مهم و اساسي است. اول اينكه نشان ميدهد نظام سياسي از ايدئولوژي قابل قبول و مؤثري استفاده كرده است، زيرا ايدئولوژي نقش اساسي در بسيجگري به عهده دارد. دوم اينكه اعتماد و پيوند بين مردم و حاكميت از ضريب بسيار بالايي برخوردار است. سوم اينكه پروسه ملتسازي در يك كشور به نحو قابل قبولي تحقق يافته است.
قدر و قيمت قدرت بسيجگري نظام جمهوري اسلامي ايران در همه دورانها خصوصاً دوران دفاع مقدس زماني قابل اهميت و فهم است كه بر تحولات تاريخ معاصر ايران اشراف داشته باشيم و بزنگاههاي تهديد امنيت و منافع ملي كشور را بدانيم. در اين صورت خواهيم فهميد كه علت غيبت ديروز ملت و علت حضور امروز نشان چيست. تحولات يكصد و پنجاه ساله منتهي به شروع انقلاب اسلامي نشان ميدهد كه از زمان آشنايي ايرانيان با تمدن غرب، هر روز برگ ننگيني در پرونده اين ملت كهن و ريشهدار ثبت شده است. بدون پرده بايد گفت كه ايرانيان براي اولين بار تمدن غرب را از شليك توپهاي روسي در اواسط حكومت فتحعليشاه شناختند و همين جا بود كه به عقبماندگي ايران پي بردند. در جنگهاي ايران و روس بهرغم فتواي علما، از قدرت بسيجگري نظام سياسي خبري نبود و شد آنچه نبايد ميشد. يك سوم كشور را با توافقنامه و امضاي رسمي تحويل بيگانگان داديم و هنوز حسرت آن را ميخوريم. در انواع و اقسام قراردادهاي استعماري همانند رويتر، ژري، 1907،1919 و ... از تأييد يا اعتراض ملت خبري نيست، در كودتاي اسفند 1299 از ملت خبري نيست.
انگلستان با كودتا نخستوزير عوض ميكند و چهار سال بعد همين نخستوزير در هيبت شاه ظاهر ميشود. در جنگ اول جهاني از بسيج ملت در دفاع از كشور چيزي در تاريخ ثبت نشده است. در جنگ دوم جهاني و اشغال ايران و تبعيد شاه از كشور از حضور ملت خبري نيست. در كودتاي 28 مرداد نيز از ملت خبري نيست و از كساني كه در تيرماه 1331 به ميدان آمده بودند هيچ خبري نبود. استثنا در تاريخ معاصر، در بسيج محدود ايرانيان دو واقعه است و ملت آن هم نقش محوري روحانيت در آن عيني و ملموس است و حاكميت در آن نقشي نداشته است؛ قيام مردم در پي فتواي ميرزاي شيرازي در واقعه تنباكو و قيام ملي شدن صنعت نفت با محوريت آيتالله كاشاني.
كاشاني با صراحت ميگويد تا زمان همراهي من با مصدق، مردم نيز همراه او بودند، اما زماني كه بنده از وي جدا شدم مردم نيز همراهي نكردند و اين چنين كودتاي 28 مرداد در غياب ملت اتفاق افتاد. رژيم برآمده از كودتا به جهت نداشتن مشروعيت مردمي از يك سو و منتگذاري انگليس و امريكا از سوي ديگر به يك كشور صددرصد وابسته تبديل شد كه هيچ شأني از شئون حكومتي و ملي ايران از تعرض و دخالت آنان مصون نبود. اما از سال 1356 قضيه كاملاً عكس ميشود، مراسم چهلم شهداي قم، تبريز، يزد، قيام 17 شهريور و نهايتاً قيام ميليوني عاشوراي 1357 چگونه به وقوع پيوست، جنگ تحميلي اوج قدرت بسيجگري نظام جمهوري اسلامي شد. هنر نظام اين بود كه سيستم نظامي فروپاشيده كشور در بدو انقلاب اسلامي را با حضور مردم ترميم نمود.
اعزامهاي سال 1361 در طول تاريخ ايران بيسابقه است، به صورتي كه عملياتهاي بزرگ فتحالمبين، بيتالمقدس و رمضان در طول چهار ماه پياپي انجام ميشود و هنوز تلنبار نيروي انساني براي عملياتهاي مسلم ابن عقيل، محرم و والفجر مقدماتي باقي است. اعزام يكصد هزار نفري سپاهيان محمد (ص) در سال 1365 و انجام عملياتهاي دو ماهه همچون كربلاي 5 و والفجر 8 از جمله نقاطي است كه قدرت بسيجگري انقلاب اسلامي را به رخ ميكشاند. علت اين مهم بدون ترديد پيدا كردن نخ تسبيح ملتسازي در ايران توسط امام بود. جنگ هشت ساله در مناطق عربنشين و كردنشين ايران اتفاق افتاد، اما اكثريت مطلق شهدا و جنگ تحميلي از اقوام ديگرند، اين در حالي است كه پهلوي اول با زور سرنيزه و ارتش منظم به ملتسازي ميپرداخت و سركوب سران ايلات و عشاير را وجهه همت خود ساخته بود. بدون ترديد وجه مشترك اقوام ايراني، اسلام است و نظام جمهوري اسلامي بر همين اساس توانست ملت را حول اسلام جمع نمايد. ملتي كه در هيچ صحنهاي از سرنوشت خود نقشي نداشت، ميداندار پرچم عزت مسلمين شد و نه تنها عزت خود را حفظ كرد و ارتقا داد كه فرياد آزادي قدس را وجهه همت خود ساخته و تمامي معادلات جهان دوقطبي در تصاحب جهان را به هم ريخته و 35 سال است غرب را در پشت دروازه خود نگه داشته است. اين تغيير اساسي با هر روشي كه بررسي شود به اسلام ختم خواهد شد.